زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

ترجمه مدارک

متاسفانه تقریبا همه دانشگاه ها مدارک رو به زبان انگلیسی میخوان. مدارک ما هم که همه فارسی هست نیاز به ترجمه دارند. ممکنه مثل من اولش فکر کنید که حالا خودم ترجمه میکنم یا اینکه میدم یکی برام ترجمه کنه یا اینکه حالا دو سه هزار تومن میدیم یه جا ترجمه کنه. اما اصلا اینطور نیست. یکی از هزینه بر ترین کارها همین ترجمه هست. دو نکته مهم هست. یکی اینکه همه مدارک ارزش ترجمه ندارند. یعنی اینکه مدارک شما تا توسط نهاد های اصلی (مثلا وزارت علوم برای دانشجویان دانشگاه سراسری یا سازمان مرکزی برای دانشجویان دانشگاه آزاد) تایید و مهر نشده باشند اصلا هیچ ارزشی ندارند. دوم اینکه ترجمه فقط توسط دارالترجمه های رسمی مورد تایید دادگستری با مهر و امضای دادگستری و وزارت خارجه مورد قبول هست. خوشبختانه دارالترجمه های رسمی مهر و امضا ها رو خودشان میگیرند اما ترجمه ها بسیار گران هستند. قیمت امسال صفحه ای حدود 6000 تومان و تمبری که باید برای باطل کردن هر سری ترجمه داده شود 8000 تومان هست (که البته تمبر تا پارسال 500 تومان بود) حالا خودتان حساب کنید که چه هزینه ای رو باید برای ترجمه مدارکتون متقبل بشید. ترجمه هم حدود 4-5 روز طول خواهد کشید. بنابراین برنامه ریزی اش رو داشته باشید. خود گرفتن ریزنمرات و مدارک دیگر از دانشگاه و تایید وزارت علوم یا سازمان مرکزی حدود یک هفته کار میبرد. بنده هفته گذشته مدارکم رو دادم ترجمه برای 9 برگه که ریزنمرات و دانشنامه هام بود 161000 تومان (صد و شصت و یک هزار تومان. چشمتون درست میبینه) ناقابل دادم. هنوز هم همه مدارکم کامل نیست و احتمالا یه مقدار دیگه ای هم ترجمه داشته باشم.

مدارک پذیرش چی هستن؟

1- دانشنامه (همون گواهی لیسانس, فوق لیسانس) معمولا میشه با گواهی موقت یا ترم آخر هم با گواهی اشتغال به تحصیل اقدام کرد.
2- ریز نمرات: شبیه کارنامه هست با این تفاوت که برای بچه های سراسری باید وزارت علوم تایید کنه. برای بچه های دانشگاه آزاد هم باید سازمان مرکزی تایید کنه. به دانشگاهتون بگید ریز نمرات برای ترجمه میخوام راهنماییتون میکنن. ریزنمرات باید تایید شده باشه که ارزش ترجمه داشته باشه. معمولا یه هزینه ای رو سازمان مرکزی برای این کار میگیره (الان 4500 تومن هست). بعضی دانشگاه ها هم ریزنمرات انگلیسی میدن که دیگه ترجمه نمیخواد. فقط تایید میخواد.
3- رزومه: خلاصه ای از کارها و تحصیلات و تخصص و... معمولا در یک یا دو صفحه. شبیه رزومه های کاری
4- SOP ( Statement of purpose) : یک صفحه از هدفتون از ادامه تحصیل و از انتخاب این رشته و این دانشگاه و این کشور و بعد از اینکه فارغ التحصیل میشید میخواهید چکار کنید. نوشتن این یک صفحه خیلی خیلی مهمه. بعضی دانشگاه ها تصمیم گیری نهایی رو از روی همین انجام میدن. حدود 2 هفته زمان لازم داره که بنویسید.
5- نمره زبان معمولا تافل یا آیلتس. امتحان تافل و آیلتس به طور مرتب در کشور انجام میشه. شما با یکبار دادن این امتحان برای مدت 2 سال میتونید به دانشگاه ها بگید که زبان بلد هستید. (برای زبان آلمانی مدارک دیگه ای لازمه. همینطوری برای کشورهایی که انگلیسی زبان نباشند احتمال اینکه مدرک زبان دیگه ای لازم داشته باشند هم هست.) یه قاعده کلی که من بهش رسیدم اینه که شما برای دانشگاه های امریکا تافل بدید بهتره. برای دانشگاه های استرالیا آیلتس بدید بهتره. حالا بعد این دو تا امتحان رو هم توضیح میدم.
6- GRE جی آر ای: این امتحان هم اکثر دانشگاه های درجه 1 مخصوصا دانشگاه های امریکا و بعضی توی اروپا لازم دارن. توی بعضی دانشگاه هایی هم که لازم ندارن نمره اش کمک میکنه تا امتیاز بالاتری بگیرید. هرچند بعضی دانشگاه ها هم اصلا نمیخوان.
7- توصیه نامه (Letter of recommendation) (اسمهای دیگه ای هم داره). معمولا از اساتیدی که باهاشون درس داشتید یا بعضا از مدیر جایی که کار میکردید نیاز هست که معرفی بگیرید. بعضی دانشگاه ها قالب خاصی برای این نامه دارند که باید از سایتشون دانلود بشه, بعضی ها همینطوری هستن. کافیه توی یه برگه با سربرگ دانشگاه نوشته بشه.
8- گواهی مالی: بعضی دانشگاه ها (مخصوصا اگر که میخواهید با هزینه شخصی بروید) نیاز دارند تا برای دادن پذیرش به شما بدانند که حداقل هزینه یکسال زندگی و ثبت نام دانشگاه رو از قبل داشته باشید. گواهی استطاعت مالی رو میتونید با گذاشتن پول از بانک بگیرید. بعضی بانک ها مثل پارسیان این گواهی رو در ازای مبلغی (حدود 5000 تومان) به صورت انگلیسی با وجه مورد نظر کشور شما (مثلا دلار یا یورو) صادر میکنند. البته خیلی از دانشگاه ها این مدرک رو برای پذیرش نمیخوان بلکه بعد از پذیرش سفارت ازتون میخواد.


اینها همه مدارک نیست. بعضی دانشگاه ها چیزی دیگه ای میخوان بعضی ها هم همه موارد بالا رو نمیخوان. بستگی داره که چه دانشگاهی رو انتخاب کرده باشید. مثلا بعضی ها دیپلم شما رو هم میخوان. یا بعضی دیگه که خیلی گیر هستند حتی ریزنمرات دبیرستانتون رو هم میخوان.

پذیرش به زبان ساده

سئوال خود من هم وقتی اول راه پذیرش بودم همین بود. پذیرش یعنی چی؟
این سئوال ناشی از اون هست که ما توی ایران همیشه کنکور میدادیم و بعد از اینکه رتبه رو گرفتیم بر اساس رتبه یه جایی رو انتخاب میکردیم و حالا دیگه شانس بود که کسانی که رتبه بالاتر از ما هستند اونجا رو انتخاب نکنن که پر بشه. پذیرش گرفتن از خارج دیگه اینطوری نیست
پذیرش به زبان ساده: شما یک (یا چند) دانشگاه رو پیدا میکند. مدارکی رو که میخوان تهیه میکنید. با هزینه خیلی خیلی زیاد میفرستید. آیا پذیرش بدن آیا ندن. این کلیت فرآیندش هست. حالا برای دکترا و فوق لیسانس یه فرق هایی میکنه. کشور با کشور و حتی دانشگاه با دانشگاه فرق میکنه. در مورد مدارک و کشور ها هم بعدا می نویسم.
پذیرش عمدتا یعنی اینکه شما دانشگاهی رو متناسب با سطح سواد خودتون انتخاب میکنید و مدارک لازم رو برای بررسی به اون دانشگاه میدید. عده دیگری هم مشابه شما همین کار رو انجام میدن. بعد اون دانشگاه افراد رو بر اساس فرمول مخصوص به خودش رتبه بندی میکنه و در صورتی که بر اساس مدارکی که ارائه کرده باشید شما رتبه بالاتری از دیگران بگیرید شما پذیرش میشید. اینجا دیگه کنکور نمیدید که معلوم بشه سطح سوادتون چقدر هست یا نیست. اینجا دیگه معدل و سابقه تحصیلیتون حرف اول رو میزنه.
ممکنه این سئوال پیش بیاد که حالا اگر معدلمون کم بود چی؟ یا بعضی نمره هامون خوب نبود چی؟ خوب این هم راه حل داره. شما با نمره بالای زبانتون میتونید نشون بدید که توانایی بالایی در یادگیری دارید و ممکنه از کسی که معدل بالاتری داره و نمره زبان کمتر جلو بیفتید. این بستگی به فرمول دانشگاه داره. حالا آمدیم شما همه چیزتون هم خوب بود اما یه جایی پذیرش نشدید. اون وقت چی میشه؟ اون وقت باید بگم که انتخاب خوبی نداشتید. شما لقمه بزرگتر از دهنتون برداشتید. افرادی با شرایط بهتر از شما پذیرش شده اند پس اونجا جای شما نبوده. بذارید مثال بزنم. فرض کنید همین ایران خودمون. شما توی یه شهرستان دور افتاده که از نظر امکانات تحصیلی خیلی ضعیفه قرار گرفتید. معدلتون هم 12 شده. دلتون هم میخواد بیایید دانشگاه تهران درس بخونید. اگر شما برای پذیرش دانشگاه تهران اقدام کنید چقدر شانس پذیرش خواهید داشت؟ هزار نفر دیگه هم هستن با معدل بالاتر از شما که اقدام می کنند اون وقت شانس شما چقدره؟ در مورد معیارهای انتخاب دانشگاه بعدا صحبت میکنم.

فاکتور های انتخاب

قبل از هر تصمیمی باید مشخص کنید که فاکتورهای تصمیم گیری شما چه چیزی باید باشه. من این چند تا فاکتور به ذهنم رسید رو که سعی میکنم بعدا همه رو مفصلا توضیح بدم.


1- پولی که دانشگاه بابت کمک هزینه میده.

برای ادامه تحصیل توی دکترا مهمترین فاکتور از نظر من پولیه که دانشگاه بده. خیلی جاها هستن که شما بتونید پذیرش بگیرید اما از طرف دانشگاه پولی نگیرید. هزینه ها مخصوصا با توجه به طولانی مدت بودن دوره دکترا (بین 3 تا6 سال) وحشتناک بالا هست.
2- طول دوره دکترا.
طول دوره دکترا خیلی متفاوته. نمیدونم چرا. حتی نحوه تحصیلش هم متفاوته. توی استرالیا شما از 3 سال تا 4 سال میتونید دکترا بگیرید. توی امریکا از 4 تا 6 سال. توی اروپا از 3 تا 5 سال. توی آسیا هم از 3 سال تا 5 سال گیر میاد. بستگی به خود فرد هم داره که چقدر طول بکشه اما حدودش همین هاست.
3- جای زندگی (آب و هوا, شهریت, ...)
برای یکی مثل من جای زندگی خیلی خیلی مهمه. این موضوع رو بعدا مفصل تر صحبت میکنم. اما همینقدر بگم که 4 سال عمر آدم اونم توی جوونی کم نیست که بخواد بره یه جای بد زندگی کنه. آره قبول که بعد از اینکه دکترا بگیره هر جا بخواد میره. اما سئوال اینجاست که اصلا چرا از اول نره یه جای خوب. چرا از اول جای خوبی پیدا نکنه. مثلا میگم اگر بنده رو بفرستن یه جایی مثل کانادا دق مرگ میشم. اونجا هوا سرده و من دلم میخواد بیام بیرون قدم بزنم اما همه جا یخ زده. شمالش که نزدیک به قطبه و شش ماه شب و شش ماه روز هست و... در نتیجه هیچ وقت یه همچین جایی نمیرم. اونم 4 سال. باور کنید این جای زندگی اونقدر مهمه که روی همه دوران تحصیلی تاثیر میذاره
4- خود دانشگاه
ببینم میخواهید 4 سال درس بخونید بعد برید یه دانشگاه بد؟ دانشگاه های بد اروپا و امریکا رو میدونم که از دانشگاه های آزاد خراب آباد های اینجا بدتر هستند. فکر نکنید حالا اسمش کشور آلمانه یا امریکاست دیگه همه چیش بهتر از اینجا باشه. نه بابا این خبرا نیست. سطح دانشگاه های سراسری ما اصلا پایین نیست. ما چیزی از اونا کم نداریم برای همینم اگر برید یه جایی که همه خنگ باشن دق میکنید. بعدش قراره 4 سال عمرتون رو از دست بدید پس یه چیزی یاد بگیرید که بتونید حداقل به دیگران هم یاد بدید.  نظر من اینه که دانشگاه حتی الامکان باید خوب باشه. دانشگاه های خوب کشورها توی سایت وزارت علوم هست. اونایی که مورد تایید هستند اکثرا خوب هستن. حالا بعدا در این مورد هم صحبت میکنیم.
5- رشته تحصیلی (آینده شغلی)
چی میخواهید بخونید خیلی خیلی مهمه. نرید یه وقت آبیاری گیاهان دریایی و ... بخونید بعد ببینید 4 سال عمرتون گذشته نه چیزی یاد گرفتید نه اصلا چیز به درد بخوری بوده این رشته. علاقه حرف اول رو میزنه اما به آینده شغلی هم فکر کنید. اگر یه رشته ای آینده شغلی بهتری داره چرا اونو نخونید؟ البته دکترا که توی اکثر کشور ها کار تحقیقاتی هست اما به هر حال خود موضوعی که قرار کار کنید مهم هست.
6- وجود عناصر هموطن
اول ببنید هموطن هایی که اونجا هستن چطوریه. خوشبختانه اکثر ایرانیان مقیم خارج آدم های درست و حسابی ای هستند. حداقل این چیزی که ما شنیدیم و دیدیم اینطوری بوده. اما به هر حال جاهایی هم هست که ایرانی ها با کارهای خلافشون به نابودی کشونده باشن. یه جایی نرید که خدایی نکرده دید مردم نسبت به ایرانی ها بد باشه. اونطوری خودتون در عذاب میفتید.

کلا دو جنبه داره این موضوع. یکی اینکه یه جایی برید که ایرانی کم باشه یا اصلا نباشه. اینطوری از شر الناس در امان هستید. یکی اینکه یه جایی برید که ایرانی زیاد باشه. اینطوری ممکنه شر اونا شما رو هم بگیره. بنده خودم ترجیح میدم یه جایی برم که ایرانی زیاد باشه. میدونم که آدم معاشرتی ای نیستم که بخوام باهاشون برخورد و ارتباط داشته باشم اما به هر حال حس میکنم احساس غربت کمتری میکنم اگر دور و برم ایرانی باشه. اینو جدی میگم. خیلی ها به خاطر احساس غربت برگشتن. پس یه جایی آدم بره که این کمتر باشه معقولانه تر هست. نهایت ایرانی ها یه سری مشکلات خاص خودشون رو دارن که اینجا هم هست.

7- امکان مهاجرت
شما که دارید چند سال رو توی یه کشور خارجی می مونید ممکنه که بخواهید اونجا بمونید. نمیدونم شاید یه جوری بشه مثلا اگر مجرد هستید ازدواج کنید. یا اینکه کار با درآمد خیلی بالا داشته باشید و... حتما یه جایی برید و یه جوری برید که اگر خواستید بمونید هم بتونید. یه چیزی خیلی مهمه و اون اینکه سطح درآمد کشورهای خارجی خیلی بالاتر از ما هست. حتی اگر نخواهید اقامت دائم بگیرید و به سلامتی مهاجر بشید میتونید دو سه سالی کار کنید و بارتون رو ببندید. پس مهمه که جایی برید و جوری برید که بشه بعدش اقامت گرفت یا حداقل چند سالی کار کرد.

8- همسر و بچه

من زن و بچه ندارم. اما نظر همسرتون رو حساب کنید. نه به خاطر اینکه شما متمدن شده باشین یا معتقد به فیمینسم هستید و... به خاطر خودتون میگم. اگر همسرتون نتونه تحمل کنه شرایط شما رو همه معادلات زندگیتونو بی برو برگرد به هم میزنه. شاید اون نتونه با شب نخوابیدن هاتون کنار بیاد. یا نتونه در شهری که درس میخونید زندگی کنه. یا جایی که میرید مکان مناسبی برای بچه ها نباشه و هزار و یک دلیل. اگر همسر احساساتی دارید که نمیتونه 1 روز دوری مامان رو تحمل کنه اصلا دور خارج رو خط بکشید. با عرض معذرت بلا نسبت بلانسبت خانم شما, بعضی از هموطنان ما اونور که میرن یه طور دیگه میشن. یکی از دوستان ما با همسرش رفت آلمان. یکی دو سالی بودن که زنش عاشق همسایه آلمانیش میشه. خلاصه این بابا رو ول میکنه و میره خونه همسایه روبرویی. این پسره هم دیوانه میشه دیگه نمیتونه درس بخونه الان هم رفته کانادا که این زنه جلوی چشمش نباشه. اینم گفتم که بدونید نذارید این بلاها سرتون بیاد! در نتیجه در این تصمیم به این مهمی همسرتون رو دخیل کنید.

از کجا شروع کنیم (فوق لیسانس)

برای فوق لیسانس بیشتر بستگی به مایه داره. یعنی اینکه چقدر میتونید از جیب بدید. معمولا فوق لیسانس فاند نداره. برای همین توصیه میکنم اگر مثل من وضع مالی تون خوب نیست فوق لیسانس رو اینجا بخونید بعد برای دکترا برید خارج. من خودم دو سال پیش که لیسانسم تموم شد توی این فکر بودم که برم. هر چی حساب و کتاب کردم دیدم پول ما به جایی نمیرسه که من بتونم برم. از سربازی هم که متنفر بودم این شد که 2 واحد نگه داشتم و یک سال پشت کنکور ارشد موندم. البته بگم کنکور شانسی هست. ممکنه یکسال بخونید و هیچی ممکنه هم مثل من 4-5 ماه بخونید و روزانه تهران قبول بشید! خیلی بستگی به شانس داره!
اگر لیسانس گرفتید و پول هم ندارید کلا خیلی خیلی سخته رفتنش. اما نشد نیست. باید رزومه خوبی جور کنید. اگر پول دارید بقیه مراحل شبیه دکترا هست. من بیشتر توی این وبلاگ با دکترا سر و کار دارم. اما خب نیم نگاهی به اونایی که میخوان فوق لیسانس هم بخونن دارم.