زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

از نرم افزار OneNote برای یادداشت هاتون استفاده کنید.

بعد از یک مدت که به وب سایت دانشگاه ها سر میزنید میبینید زیاد شده و دیگه یادتون نمیاد که شرایط هر کدوم چی بود و چیو کجا دیدید, بنابراین یادداشت برداری خیلی خیلی مهمه. بهترین برنامه ای که من دیدم برای این کار OneNote هست که با مجموعه Office نصب میشه.


مزایای برنامه
برای یادداشت برداری هم نمیخواد چیزی بنویسید, کافی قسمت های صفحه وب دانشگاه رو کپی + Paste کنید.
قسمت های مهم رو هم میتونید highlight کنید.
خودش آدرس صفحه وبی که کپی شده رو نگه میداره
اتوماتیک save میشه

جستجوی خیلی خوبی داره




کافی برگه Tab درست کنید و برای هر دانشگاه یه صفحه Page اختصاص بدید. یک صفحه هم بذارید برای دانشگاه هایی که رشته شما رو ندارن و سایتشون رو دیدید تا اگر یادتون رفت با یه سرچ سریع پیدا کنی.

بعد از اینکه دانشگاه رو پیدا کردید (از سایت هایی که معرفی کردم میتونید شروع کنید. توی wikipedia یه نگاهی به شهرش بندازید و ببینید جایی هست که میتونید 2-3 سال برای فوق و 5-6 سال برای دکترا اونجا زندگی کنید یا نه. اگر به نظرتون قابل تحمل بود دانشگاه رو یادداشت کنید. (اگر نبود هم توی یه صفحه مربوط اسم دانشگاه رو به همراه توضیح خودتون بذارید) مثلا من خودم مینوشتم شهر کوچیک یا مثلا مساحت شهرش رو از ویکیپیدیا کپی میکردم یا آب و هواشو)

مواردی که حتما باید یادداشت بردارید:
    1- اسم دانشگاه که عنوان صفحه هست.
    2- لیست زمینه های تحقیقاتی
    3- لیست آزمایشگاه های تحقیقاتی
    4- اطلاعات مهم صفحه اول هر آزمایشگاهی که زمینه شما آن را دوست دارید.
    5- اساتیدی که زمینه کاری مشترکی با آنها دارید یا به زمینه آنها علاقه دارید. (اسم + مطالب مهم صفحه اول)

اگر دانشگاهی زمینه شما رو نداشت یه قسمت بذارید و بنویسید که نداشت (میتونید این دانشگاه ها رو توی یه برگه دیگه هم بذارید)


    اطلاعات بیشتر برای یادداشت برداری


اگر دیدید که کارهای تحقیقاتی دانشگاه رو دوست دارید و فکر میکنید که این دانشگاه میتونه مناسب باشه سعی کنید که اطلاعات بیشتری از دانشگاه رو هم یادداشت کنید.


    1- ددلاین های اپلای. برای ددلاین ها مواظب باشید که از خود دانشکده ای که میخواهید اپلای کنید بردارید. مثلا ممکنه ددلاین خود دانشگاه 2 فوریه باشه اما اون دانشکده ای که میخواهید اپلای کنید ددلاینش 1 دسامبر باشه. تاریخ ها رو highlight کنید.

    2- مینیمم مدارک لازم (مخصوصا نمره تافل و نمره GRE) کلا همه مدارک رو کپی کنید تا بعد با دقت بیشتر هم بتونید بخونید. (حتی دانشگاه هایی که مینیمم بالایی دارن رو هم بیارید.), نمره های تافل و GRE رو highlight کنید. اگر مدرک خاصی نوشته (مثلا یه فرم عجیب غریب باید پر کنید) هم حتما highlight کنید.
    3- آدرس دانشگاه: حتما بیارید که برای فرستادن مدارک نخواهید دنبالش بگردید. از توی خود سایت دپارتمان و بخش اپلای بیارید که مطمئن باشید آدرس ارسال همونه.
    4- مبلغ اپلیکیشن fee رو هم بیارید. من خودم چون بودجه اپلایم محدود بود مجبور شدم آخرش ببینم کدوم کم هزینه تره همونا رو اپلای کنم. (امسال هم به نظرم همینطوری بشه)
    5- مطالب مهمی که به چشمتون میخوره. اطلاعاتی مربوط به وضعیت فاند + اطلاعات مربوط به درصد پذیرش دانشگاه یا حتی نحوه بررسی مدارک: بعضی دانشگاه های خاص این اطلاعات رو توی FAQ اشون یا توی صفحه پذیرششون گذاشتن. این اطلاعات بعدا به دردتون میخوره. مثلا یک دانشگاهی نوشته که همه پذیرفته شدگان PhD فول فاند خواهند بود, یکی دیگه نوشته ترم 1 اصلا فاند نمیدیم و ... مهمه که شرایطشونو بدونید. کل پاراگراف رو بیارید که اگر بعدا لازم داشتید بخونید دم دست باشه. یا یکی نوشته فقط سالی 16000 دلار میدیم و... قسمت های مهم مثل مبلغ فاند رو highlight کنید. مثلا من یه دانشگاهی دیدم که نوشته بود GRE مینیمم نداریم اما فقط اونایی رو بررسی میکنیم که وربال بالای 450 باشه و ... خب نشون میده که مسئولین دانشگاه از نظر درک سطح بالایی ندارن و احتمالا اگر اونجا قبول هم بشید باهاشون مشکل خواهید داشت.
    6- Core Course ها رو از برنامه درسی بیارید. بعضی دانشگاه ها درس های Core اشون خیلی ربطی به رشته نداره و یک دفعه میبینید که زمینه شما اصلا بهشون نمیخوره و اگر قبول بشید 2-3 سال علاف درس هایی میشید که اصلا علاقه هم ندارید و آخرش هم از زندگی سیرتون میکنن. بد نیست اینا رو هم پیدا کنید و بیارید. یادتون نره که الان وقت قضاوت نیست. اگر خود برنامه PhD اشون کوچیکه میتونید همه اشو کپی کنید.
    7- اگر مطلبی در مورد دانشگاه به ذهنون رسید هم یادداشت کنید. مثلا من خودم بعضی جاها نوشته ام که رشته اش خیلی سخته. یا مثلا نوشتم که از دانشگاهش بدم میاد!

نکته آخر: نگران نباشید که یادداشت هاتون زیاد بشه. بعدا که میخواهید تصمیم بگیرید و بگردید میبینید که چقدر در وقتتون صرفه جویی خواهد شد

پیدا کردن دانشگاه توی امریکا (مقطع تحصیلات تکمیلی)

الان دیگه وقت اونه که دانشگاه هایی رو که میخواهید اپلای کنید پیدا کنید و بررسی کنید. خوشبختانه برای امریکا سایت های خوبی برای پیدا کردن دانشگاه و رشته پیدا میشه.
اول از همه سایت USNews هست که دانشگاه ها رو رتبه بندی میکنه. بین همه رتبه بندی هایی که من دیدم (times و QS) این رتبه بندی از همه بهتر بوده.
http://grad-schools.usnews.rankingsandreviews.com/best-graduate-schools
دقت کنید که لینکی که گذاشتم برای مقطع تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکترا با هم) هست. میتونید زمینه ای که میخواهید ادامه تحصیل بدید رو پیدا کنید و دانشگاه هایی که به زمینه شما میخورن رو انتخاب کنید (فقط خواهشا فقط توی فکر 20 تای اول نباشید و بقیه رو هم نگاه کنید.)

اینم یه سایت نسبتا خوب دیگه برای پیدا کردن دانشگاه ها توی امریکا هست. خوبیش به اینه که میتونید بر اساس ایالت و رشته هم فیلتر کنید. البته نتایجش خیلی دقیق نیست اما به نظرم بد هم نبود
http://www.gradschools.com


بهترین جا بعد از اینا سایت wikipedia هست. از اونجا هم میتونید ایالت ها و شهرهای خوب و دانشگاه های اون شهر ها رو پیدا کنید. حتما دانشگاهی رو که پیدا میکنید شهرش رو توی ویکیپدیا چک کنید تا مطمئن باشید جایی هست که میتونید اونجا زندگی کنید.


از images.google.com هم میتونید بعضا عکس های شهر و یا دانشگاه رو پیدا کنید. البته بیشتر برای سرگرمی خوبه. اگر سایت flickerرو دسترسی داشته باشید خب بهتره.

ایمیل زدن به استادها

پارسال من یه مشکلی داشتم که پذیرش با فاند نگرفتم و اون ایمیل زدن به اساتید بوده. چون ایمیل نزدم از خیلی جاها پذیرش نگرفتم از اون بدتر اینکه از جاهایی که پذیرش گرفتم فاند نگرفتم.

مواردی که اینجاست اکثرا برای امریکا و کاناداست. برای اروپا و استرالیا تا حدی مشابه و تا حدی متفاوت هست.

چرا اصلا به استادا باید ایمیل بزنیم.
واقعیتش اینه که شما اگر از همه نظر OK باشید اصلا نیازی نیست که با استادا صحبت کنید. این از دانشگاه به دانشگاه (حتی دانشکده به دانشکده) خیلی خیلی فرق میکنه. بعضی دانشگاه ها نوشتن اصلا ایمیل نزنید. بعضی ها گفتن که اگر نزنید اصلا پذیرش نمیدیم. بعضی ها هم چیزی ننوشتن و طبق قانون نانوشته خودشون فقط به کسانی پذیرش میدن که استاد دارن (مثلا اکثر دانشگاه های کانادا). شاید بپرسید این OK بودن یعنی چی؟ یعنی اینکه شما معدل عالی دارید. تافل عالی دارید. GRE بالا گرفتید و فقط میخواهید اپلای کنید. ممکنه حتی پول هم دارید یا از جایی بورس هم گرفته باشید! و فقط یه پذیرش میخواهید.
اما ما اکثرا OK نیستیم. اول از همه که پول نداریم! یعنی MIT هم پذیرش بهمون بده و فاند نباشه نمیتونیم بریم. دوم تافل عالی هم معمولا نداریم (من 100 به بالا رو عالی میدونم چون دیگه هیچ دانشگاهی نیست که مینیممش از این بالاتر باشه.) بعدشم GRE که دیگه همه وضعمون خرابه. به جز اندکی که چند ماه کامل میخونن و مثل من سر کار هم نمیرن GRE خیلی خوب میگیرن. خب چکار کنیم؟ با استادا صحبت میکنیم.

ارتباط با اساتید عادلانه یا غیرعادلانه؟
کاری که سالهاست بچه ها انجام میدن و دیگه اینقدر حرفه ای انجام میدن که یکی ندونه فکر میکنه که از اول عمرشون ایمیل نویس بودن. حتی بچه های خوب هم به خودشون زحمت نمیدن که یه نمره تاپ بگیرن و ترجیح میدن از همین روش استفاده کنن. این که عادلانه هست یا نه رو نمیشه 100% گفت هست و نه میشه گفت نیست. از یه بابت عادلانه هست چون شرایط تحصیلی کشور ما خیلی متفاوت از کشورهای دیگه هست. بعدشم خیلی از ما داریم با فوق لیسانس اقدام میکنیم درحالی که اگر از اول امریکا بودیم یه ضرب میرفتیم سر دکترا و 2.5 سال 3 سال وقتمون رو نمیذاشتیم برای فوق لیسانس. بعدش هم ترجیح به این میدیم که کار تحقیقی کنیم تا اینکه لغت حفظ کنیم. مقاطع فوق و دکترا هم معمولا در مورد تحقیق هست و این حق شماست که اگر قرار یه دانشگاهی درس بخونید بدونید که با کدوم استادا میتونید کار کنید. مثلا من پارسال 2 تا دانشگاه رو اصلا اپلای نکردم چون فقط 1 استاد توی اون دانشگاه ها بود که به زمینه کاری من میخوردن و ایمیل که زدم هم جواب ندادن. از طرفی شاید فکر کنید ناعادلانه هست چون اون استاد چه گناهی کرده که روزی n تا نامه بگیره و اصلا از کجا معلوم که شما قصد اپلای دارید و اینکه اگر کسی با استاد هماهنگ نکرده باشه و شرایطش بهتر باشه و به خاطر اینکه استاد قبلا با یکی دیگه هماهنگ کرده اونو رد کنه چی؟ (بلایی که پارسال سر من آمد و دیدم که یکی از دانشگاه هایی که منو ریجکت کرده یه نفر رو با شرایط بدتر از من توی همون رشته با فاند قبول کرد.) خب تصمیم با شما که فکر میکنید عادلانه هست یا نه. من که سبک سنگین که کردم دیدم عادلانه است.
طرز دیدگاه خیلی مهمه. شما قرار نیست برید یه جایی مدرک دکترا یا فوق لیسانس بگیرید. (اگر پول دارید اینطوریه!) شما قراره که برید یک دانشگاهی چند سال با مینیمم حقوق کار کنید تا در اتمام بهتون یه مدرکی بدن (شایدم نتونید بگیرید). بنابراین این حق شماست که با کسی که قراره کار کنید از اول در ارتباط باشید. خب اگر یه کسی لایق تر از شما باشه چی؟ عادلانه است؟ بله 100% عادلانه است. چون در گرفتن یک مکان فقط لیاقت مهم نیست. خیلی چیزهای دیگه مانند شرایط شما, نظر خود استخدام کننده, تجربیات پیشین شما از زندگی, طرز تفکر شما و... هم دخیل هستن. پس اگر شما انتخاب بشید و یه نفر با لیاقت بیشتر انتخاب نشه, حتما شما موقعیت مناسب تری داشته اید برای اون دانشگاه و یا اون استاد. پس تردیدی نداشته باشید که با کسی که قراره شما رو استخدام کنه باید صحبت داشته باشید.

ایمیل زدن یک ارتباط اجتماعی است
همانطوری که شما توی مدرسه یاد میگیرید که با معلم چطوری صحبت کنید, توی اجتماع چطوری برخورد کنید و سر کارتون چطوری با رئیستون صحبت کنید, باید یاد بگیرید که چطور از طریق ایمیل با دیگران ارتباط برقرار کنید. در واقع یک مهارت اجتماعی که یاد گیریش نیاز به تمرین هست و البته توصیه های دیگران.

اساتید چه انتظاری از ایمیل شما دارند؟
حالا که فهمیدیم که ایمیل زدن برقرار کردن یک ارتباط اجتماعی هست باید بدونیم که طرف مقابل این ارتباط چه انتظاری از شما داره! معلومه که اگر بدونید اون فرد چطور انتظاری داره, شانس موفقیت ارتباط شما بسیار بیشتر خواهد بود. خب من اینو تشبیه میکنم به اینکه بخواهید ازدواج کنید! مثلا اگر پسر باشید و بخواهید با یه دختری صحبت کنید, اگر بدونید که اون دختر چطور انتظاری داره شانس موفقیتتون بیشتره. مثلا یه دختری دوست داره مستقیم قضیه رو بهش بگید, یکی رو باید خیلی آروم بهش بگید... نمیدونم من خیلی سررشته ندارم از این چیزا, فقط فکر کنم اینطوریه! (در این زمینه اصلا به من اتکا نکنید که کچل اگر دوایی داشت سر خودش می مالید.) تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
پس باید بدونید استاد چه انتظاری داره. مهمترین کار اینه که صفحه استاد رو بخونید. بعضی ها دقیقا نوشتن که چه انتظاری دارن (از عجایب) و مثلا نوشتن که توی سابجکت ایمیلتون بنویسید ... تا من متوجه بشم. اگر توی صفحه استاد نوشته باشه که خیلی خوبه اما اگر نباشه چی؟ اونوقت باید یه سری قوانین رو رعایت کنید و دیگه توکل کنید.

قوانینی برای ارتباط موثرتر با اساتید


قانون ۱: اولین دیدی که استاد از شما پیدا میکنه خیلی مهمه. اگر در اولین برخورد نظر استاد رو جلب کردید 80% شانس دارید که به نتیجه مطلوب برسید اما اگر نشد کمتر از 20% شانس دارید که دیگه با این استاد کار کنید. (در مورد خانم ها هم همینطوریه!) بنابراین نظری که استاد در نگاه اول از شما پیدا میکنه خیلی مهمه و نامه ای که به استاد میدید از هر جهت باید جذب کننده باشه و به همین دلیل دوباره ایمیل فرستادن به استادی که جواب به شما نداده هیچ فایده ای نداره. ایمیل شما باید ظاهر خوبی داشته باشه و اصلا غلط املایی نداشته باشه و از هر جهت ایمیل مناسبی باشه. عنوان مناسب باشه, plain text باشه (لینک ها رو توی خود متن بیارید), اسم شما درست دیده شود, نگارش صحیحی داشته باشه و ...


قانون ۲: بدونید که قراره شما استخدام بشید, بنابراین باید در راستای همین با استاد صحبت کنید. استخدام شما هم با کار تحقیقاتی هست دیگه. بنابراین باید توی ایمیل اشاره کنید که چه کار تحقیقاتی ای کرده اید (که به استاد مربوطه) و به چه کارهایی علاقه دارید. بنابراین استاد علاقه ای به دانستن نمره معدل و GRE و تافل شما نداره (مگر اینکه عالی باشه و بخواهید تاکید کنیدکه دانشجوی خوبی بودید, اگرنه نوشتنش به هیچ دردی نمیخوره)


قانون ۳: تکلیفتون رو انجام بدید. تکلیف شما اینه که یکی از مقاله های جدید (نه 4-5 سال پیش) استاد رو بخونید و بهش بگید که از کارش خوشتون آمده و اگر نظری هم داشته باشید که چطور میشه اون مقاله رو ادامه داد فوق العاده میشه. مثلا به طور سئوالی بپرسید که به نظر شما میشه اینطوری مقاله رو ادامه داد که فلان کار رو انجام داد؟ اینطوری شاید استاد توی رو در بایستی هم میفته که بنده خدا سئوال داشته جوابشو بدم! 


قانون ۴: التماس نکنید! شما یک شخصیت اجتماعی قوی دارید و میخواهید مکانی رو بگیرید که استحقاقش رو دارید. چرا بخواهید خودتون رو کوچیک کنید که هیچی نیستید و یا اینکه استاد رو بزرگ کنید که خداست (این نشد یکی دیگه چیزی که زیاده استاده!) بنابراین از همین زاویه به ایمیلتون نگاه کنید. نه چاپلوسی کنید و نه اینکه خودتون رو دست کم بگیرید. هر 2 تاش بده. مطمئن باشید افرادی ضعیف تر از شما هم ایمیل خواهند زد که شما خیلی خیلی سر تر از اونا هستید. بنابراین خودتون رو دست کم نگیرید که یه وقتی به یه استادی ایمیل نزنید. اگر ارتباطی بین شما و استاد آینده اتون شکل بگیره بر اساس برد 2 طرفه است. یعنی اون سود میبره که دانشجوی مناسبی داره و شما سود میبرید که پذیرش گرفتید و خودتون بهتر میدونید.


قانون ۵: به استادای یک دانشکده همزمان ایمیل نزنید. (به 2 تا دختر که همدیگرو میبینن همزمان پیشنهاد ازدواج ندید!) بذارید بین ایمیل ها حداقل 1 هفته فاصله باشه.


قانون ۶: دانشگاه ها رو همزمان جلو ببرید. 15-16 تا دانشگاه رو پیدا کنید که اگر قبول بشید میرید. (سبد اپلای رو اگر نخوندید بخونید.) بعد شروع کنید و همزمان از هر دانشگاه به 1 استاد ایمیل بدید. اینطوری 15 تا ایمیل دادید. هفته بعد از دانشگاه هایی که جواب نگرفتید به یه استاد دیگه ایمیل بدید. ظرف کمتر از یک ماه به 60 تا استاد ایمیل دادید. 


قانون ۷: کیفیت مهمه و نه کمیت. خب این پروسه یه مقدار زیادی شانسیه که شرایط شما و یک استاد مناسب باشه و بتونید با هم کار کنید. بعضی ها کمیت رو انتخاب میکنن (هر روز میرن خواستگاری یه دختری تا بالاخره از یکیشون جواب بگیرن) بعضی ها هم کیفیت رو انتخاب میکنن و (سعی میکنن که کسانی رو پیدا کنند که بیشترین سازگاری رو از نظر خانواده و ... داشته باشن و بعد میرن خواستگاری). حالا اگر کسی معرفی داشته باشه که اونو به استاد معرفی کنه دیگه بهترین حالته (مثل معرف هایی که توی فامیل هستن!) چیزی که من از حرفهای بچه های دیگه فهمیدم اینه که کیفیتیه بهتر کار میکنه. البته به نظرم کیس به کیس فرق میکنه. اگر کسی رزومه پژوهشی ضعیفی داره خوبه که به تعداد بیشتری ایمیل بده و کسی که رزومه پژوهش خیلی خوبی داره نامه های خوب بده به تعداد کمی که توی همون زمینه ها کار کرده اند. من شنیدم بعضی تا 2000 تا ایمیل هم دادن و فقط از 4 تا جواب گرفتن. بعضی ها هم (مثل دوستای من پارسال فقط به 4 تا استاد ایمیل دادن و از هر 4 تا دانشگاه پذیرش با فاند گرفتن! و مونده بودن که کجا رو برن!)


قانون ۸: به هر استادی که فکر میکنید میتونید باهاش کار کنید (صرف نظر از تحقیق های قبلی اتون) ایمیل بدید. اگر شما برای تز فوق لیسانس کاری کردید دلیل نداره که بخواهید تا آخر عمر روی همون زمینه ها کار کنید. به استادایی که در زمینه هایی کار میکنند که دوست دارید هم ایمیل بزنید ولی بگید چون خیلی علاقه داشتید. 


قانون ۹: گیر ندید به یک دانشگاه و یا یک استاد. کسی چه میدونه قسمتش کجاست؟ من درباره کسانی شنیدم که چون فکر میکردن استحقاق اینو دارن که برن MIT و هاروارد با تافل 117 و کلی مقاله 2 سال تموم نتونستن پذیرش بگیرن. اگر یه جایی مینیمم هایی رو که میخواهید داره (و شما هم مینیمم هاشو دارید) تردید نکنید و اقدام کنید.


قانون ۱۰: آمادگی داشته باشید که با استاد صوتی و تصویری صحبت کنید. بعضی استادا تا با شما حرف نزنن مطمئن نمیشن که اصلا شخصی به نام شما وجود خارجی داره یا نه. البته حق دارن که با شما صحبت کنن. بنابراین آماده باشید. 


قانون ۱۱: به حرف هیچ استادی تا زمانی که بهتون فاند نداده اعتماد نکنید (به حرف هیچ دختری تا وقتی که سر سفره عقد ننشسته اعتماد نکنید!) اگر یه استادی دانشجوی بهتر از شما پیدا کنه 100% بیخیال شما میشه. بنابراین حتی اگر استادی بهتون OK داد هم 50% احتمال بدید که موقع اپلای زیر حرفش بزنه. مخصوصا چینی ها و هندی ها که ظاهرا سابقه اشون خراب تر از بقیه هست.


قانون ۱۲: استادا انسان هستند! از اونجایی که هر انسانی منحصر به فرد هست هر کسی قلق خودش رو داره. ممکنه یکی خیلی بداخلاق باشه و یکی خیلی شکاک و یکی خیلی مهربان. بنابراین مواظب باشید که با چه کسی قراره کار کنید. اگر استاد دانشجویی داره که میتونید باهاش تماس بگیرید (مثلا با ایمیل) حتما این کارو انجام بدید تا هم بفهمید که پول داره یا نه و هم از اخلاقش مطلع بشید.


قانون ۱۳: هرگز از جواب ندادن استادی ناامید نشید و به ایمیل زدن به استادهای دیگه ادامه بدید. بالاخره توی این کره خاکی یه جایی برای شما هست. بنابراین اگر استادی جواب نداد یا پول نداره, یا دانشجوی بهتر از شما پیدا کرده, یا از شما خوشش نمیاد, یا چه اهمیتی داره؟ مهم اینه که شما آدم مناسب رو پیدا کنید حالا این نشد یکی دیگه. شاید قسمت شما بهتر از اون باشه. کسی چه میدونه؟


خیلی مهم

من توصیه میکنم که این مطلب رو حتما بخونید (خیلی واجبه + یک نمونه ایمیل):
http://www.cs.virginia.edu/~evans/advice/prospective.html
یکی دو تا مطلب وابسته رو هم حتما بخونید. من پارسال یه سری Advice گذاشته بودم که اگر وقت داشتید اونا رو هم نگاه کنید.

توجه: چیزایی که اینجا نوشتم همه از تجربیات دیگران هست و من هنوز هیچ تجربه ای ندارم و فقط خلاصه ای از چیزایی رو که خوندم اینجا نوشتم. بنابراین خواهش میکنم بهم نگید که به استادی ایمیل زدم جواب نداده چکار کنم و... اگر سئوالی دارید حتما یه سر به اپلای ابراد بزنید. اگر به نظرتون چیزی رو هم جا انداختم بگید میذاشتم.

وقته آماده سازی مدارک شده

ببخشید این مدت که درگیرم و شاید کمتر برسم آپدیت کنم اما سعی میکنم که پست های مهم رو به موقع بذارم. 


اگر قصد دارید که برای Fall 2012 امریکا اپلای کنید از الان نیاز هست که مدارک لازم رو آماده کنید. 

مدارک مهمی که لازم دارید از الان به فکر آماده کردنشون باشید:


ریزنمرات و دانشنامه

مهمترین مدارکی که لازم دارید الان ریزنمرات هست. بعضی ها دانشجوی شهرستان بودن و الان که تابستونه بهترین زمان برای اونه که برید ریزنمرات و اصل دانشنامه اتونو بگیرید.


تافل و GRE

در مورد ترجمه یه سری نکات مهم پارسال نوشته بودم که پیدا کنید و بخونید. مدارک دیگه مدرک زبان هست و مدرک GRE که ان شا الله توی آبان امتحان میدید و خودش آماده میشه.


SoP

SoP رو هم از الان شروع کنید بنویسید چون حداقل 3 هفته زمان لازمه تا چیزی که میخواهید بشه. بعدشم هر چی بیشتر طول بکشه بهتر میشه. فکر کنم پارسال یه توضیحاتی نوشته بودم. 


Resume و CV

رزومه هم از الان شروع کنید چند تا template بگیرید. ببینید چه چیزایی باید بنویسید. اینو هم از الان بنویسید تا 3-4 ماه دیگه که بخواهید اپلای کنید توپ میشه. (برای استادا هم توی شهریور لازم دارید.)


البته خوشبختانه من همه مدارکم رو دارم! چون پارسال اپلای کرده بودم.

چرا حریم خصوصی میخواهیم؟

یه چیزی هست که بعضی وقتا بهش فکر میکنم و اون حد و مرز حریم خصوصی افراد هست. سئوالی که دارم اینه که این حد و مرز کجا باید باشه. شاید خیلی چیزا هست در مورد انسانها که نمیشه تعیین کرد. یکیش همین حریم خصوصی هست. چیزای دیگه ای هم مانند حق آزادی یا حقوق انسانی دیگه هم همین وضع رو دارن. یادم میاد یه وقتی توی خونه مامانم وقتی میخواست آلبوم عکس خاله امو نگاه کنه اجازه نمیداد من نگاه کنم و میگفت دختر خاله ات نامحرمه! اما چند وقت پیش همین دخترخاله ام منو توی فیس بوک اضافه کرد جایی که عکس های خانوادگیشو هم گذاشته بود. یا دخترعمو ام هیچ وقت عکس های منو ندیده بود اما حالا توی فیس بوک میاد و میبینه و حتی نظر میده. واقعا این حریم باید کجا باشه؟ جوابی که برای این سئوال پیدا کردم اینه که هر کسی نظر متفاوتی داره و اینکه این حریم از فرد به فرد فرق میکنه. مثلا آدم با پدر و مادرش یه سری مسائل رو مطرح میکنه و با برادر و خواهرش مسائل دیگه ای رو. شاید این به اون خاطر باشه که ذهنیت افراد هم متفاوته.

امروز یه چیزی رو با قطعیت میتونم بگم و اون اینکه ذهنیت افراد در این مورد خیلی مهمه. بذارید مثال بزنم. شما با دوستتون توی یه کشور خارجی نشستید و دارید در مورد استاد دانشگاهتون توی ایران صحبت میکنید. مثلا یه حرفهایی می زنید که اگر اون استاد بشنوه ناراحت میشه اما چون میدونید اینا رو نمیشنوه این حرفها رو میزنید. در حالی که چند وقت بعد میبینید که این حرف شما بهش رسیده. حالا اگر حریم خصوصی شما واقعا خصوصی بود که این حرف نباید به گوش اون میرسید اما رسید. اگر ذهنیت شما این بود که شاید این حرف به گوش اون برسه اونوقت شاید هیچوقت این حرف رو نمیزدید؟ نه؟
حالا فرض کنید که حریم خصوصی ما صفر باشه یعنی حالتی که ما الان با خدا داریم. در واقع ما هیچ حریم خصوصی ای با خدا نداریم. حتی اگر نخواهیم که خدا بدونه چه فکری میکنیم هم نمیشه. آیا اینجا اتفاق بدی میفته؟ به نظرم نه. حتی باعث میشه که انسان کمتر گناه کنه چون میدونه که این کار خلافش رو طرف میبینیه. در واقع صفر در نظر گرفتن حریم خصوصی میتونه ضرر که نداشته باشه هیچ چی سود هم داشته باشه.

اما چرا ما حریم خصوصی میخواهیم وقتی که صفر بودنش میتونه سودمند باشه؟ جواب اینه که در دنیایی که زندگی میکنیم علاوه بر خیر, شر هم وجود دارد. این بدیها باعث میشوند که بخواهید خودمون رو در جایی پنهان کنیم تا آسیبی نرسیم. حالا این بدی ممکنه در خود ما باشه (چون کامل نیستیم) و یا اینکه در دیگران باشه چون ممکنه وقتی چیزی رو بفهمند آزارمون بدن. برای اینه که حریم خصوصی رو میخواهیم. حالا افرادی مثل هنرپیشه ها و خواننده ها که تعداد بیشتری از مردم اونها رو میشناسن اکثرشون حریم خصوصی بیشتری میخوان تا مزاحمت کمتری براشون ایجاد بشه, همچنین فکر میکنن که هرچی دیگران کمتر در موردشون بدونن شاید بهتر باشه. شاید اگر مردم ندونن که طرف 6 بار ازدواج کرده و طلاق گرفته اونوقت طرفداران بیشتری داشته باشه. خب ممکنه بگید همه هم اینطوری نیستن. بله نمونه اش همین تیلور هست که مثلا توی شعرش اسم کسی رو هم که دوست داشته و یا فکر میکنه چرا نباید اونطوری که هست خودش رو نشون بده.


من مطمئنم که اگر روزی همه انسانها انسانهای خوبی باشند امکان نداره کسی نیاز به حریم خصوصی داشته باشه و یا حداقل این حریم کمترین خواهد بود. در واقع این ما انسانها هستیم که
    1- یا نمیتونیم خودمون رو اونطوری که هستیم قبول کنیم
    2- و یا اینکه میترسیم دیگران اونطوری که هستیم ما رو قبول نکنن
    3- و یا اینکه میدونیم ممکنه عده ای باشن که اگر بدونن ما اینطوری هستیم به ما آسیب برسونن.
بنابراین این نیاز به این حریم رو احساس میکنیم. 2 مورد اول رو میشه انسان در خودش حل کنه (که به نظرم هر کسی باید حل کنه) اما مورد سوم رو تا ارتقای بشریت به جایی که کسی به کسی آسیب نرسونه باید صبر کرد. حالا شاید بشه متوجه شد که چرا تیلور کمتر به حریم خصوصی اش اهمیت میده و چرا ما این همه این حریم برامون مهمه که حتی فکر میکنیم اگر یکی از دوستامون بدونه که توی فلان امتحان رد شدیم یا اینکه مادرمون بدونه که عاشق فلان دختر شدیم و... آبرومون میره.