زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

طرز نگرش من به نسبیت در علم فرقان

من یتق الله یجعل له فرقان

کسی که تقوای خدا رو داشته باشد, خدا برایش "فرقان" (علم تشخیص خوب از بد) قرار میدهد.

(تقوا به عقیده برخی اهل فن یعنی نگاهداشتن چیزی از یک نیروی جذب کننده, مثلا نگه داشتن نفس از گناه. مشخص است در جایی که نیروی کشنده ای نباشد تقوا بی معناست. مثلا کسی که کور هست در نگاه نکردن به نامحرم تقوایی نداشته)


این وعده الهی در قرآن هست که هر کسی تقوا پیشه کند خدا برایش علمی قرار میدهد که بتواند خوب را از بد تشخیص دهد که اصطلاحا بهش میگن فرقان. اما سئوال اینجاست که این حرف معنای مطلق دارد یا نسبی؟ یعنی اینکه به اندازه تقوای هر کسی فرقان برایش حاصل می شود و یا اینکه یک نفر باید به کمال تقوا برسد که علم فرقان را به صورت مطلق آن دریافت کند و این خوبی و بدی یک خوبی و بدی مطلق هست. واقعیتش اینه که اگر ارتباط بین اون نسبی ها و مطلق ها (که قبلا نوشته بودم) رفع بشه, یه سری مسائل از این قبیل هم کاملا روشن میشه. 

به هر حال نظرم اینه که اگر معانی رو نسبی هم در نظر بگیریم چون ماهیتا از خودشون خواص مطلق رو نشون میدن نباید غلط از آب در بیان. یعنی اینکه بگیم اگر بگیم که نسبتا تقوا در کسی متناسب است با نسبت تشخیص خوب و بد در وی با توجه به نسبی بودن عالمی که در آن هستیم میتواند درست باشد. (شبیه این حرف رو از آقای حقیقی شنیده بودم.) حتی خوبی و بدی را در اینجا میتوان نسبی در نظر گرفت یعنی خوبی و بدی نسبت به آن شخص. مثلا چیزی به نظر شما بد باشد و واقعا آن "برای شما" بد باشد و همین چیز به نظر کسی خوب باشد و برای او خوب باشد.

با مشاهداتی که تا الان داشتم به نظرم تا حد زیادی چنین موضوعی درست هست. در نتیجه هر کسی به اندازه تقوایی که داشته (بر اساس مقاومت خودش در برابر نیروهای کشنده) میتواند خوبی یا بدی را برای خودش تشخیص بدهد. 

البته ممکنه به نظر برسه که این حرفها تا جایی درست هست که کسی تقوا داشته باشه و عدم تقوا و گناه میتونه نتیجه عکس بده اما من یه تعبیر دیگه ای از فرقان دارم. اگر خط سیر فرقان رو منفی و مثبت بینهایت در نظر بگیریم (به جای مثبت بینهایت به سمت خوبی بینهایت) شاید بشه گفت که همین علم کمک میکنه که فردی که با بدی آشنا هست به سمت بدی بیشتر سوق پیدا کنه و این تعبیر با عقل سازگاری دارد. با این تعبیر شاید بشه دو اسم هادی و مضل خدا رو در منفی و مثبت بینهایت یکی در نظر گرفت که البته هنوز روی این مطمئن نیستم.

چند وقت پیش مطلبی نوشته بودم که از آقای صمدی آملی خوشم نمیاد و یکی از دوستان برام پیام گذاشته بودن و بسیار از محسنات ایشون تعریف کرده بودن. خواستم که با این پست طرز تفکرم رو توضیح بدهم. بنابراین اگر اینجا من میگم که فلانی خوبه یا فلانی بده این نیست که منظورم این باشه که به معنای مطلق کسی خوبه یا بده, بلکه ممکنه اثری که ایشون در زندگی من دارن با اثری که در زندگی کس دیگری دارن متفاوت باشه. چه بسا چیزی که من فکر میکنم بد هست برای من بد باشه و برای دیگری بهترین چیز فقط چون در دنیای نسبی هستیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
اقا حبیب دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:39 ب.ظ

سلام.خوبی؟میگم راجع به مقاله نوشتن هم یه توضیحی برامون میدی؟

سلام. تشکر.
البته من چند تا مقاله بیشتر ننوشتم و تازه اول راهم اما چشم حتما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد