زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

روز آخر در آنکارا - بازار ulus و آنکارا مال

چون میخواستم شب رو توی فرودگاه بگذرونم, صبح که بلند شدم دیگه باید هتل رو تحویل میدادم. بعد از خوردن صبحانه در هتل, توی اینترنت گشتم که کجاها میتونم برم. آدرس AnkaraMal رو پیدا کردم و دیدم تا هتل 20 دقیقه بیشتر پیاده فاصله نداره. یه ایمیل هم زدم به دانشگاه که جواب اون سئوال آخر رو بده. ساعت 12 بود که هتل رو تحویل دادم و راه افتادم سمت آنکارا مال. اما اولش گفتم یه چند تا عکس از بازار ulus بگیرم که دیروز رفته بودم.






بوی ماهی سرخکرده خوشمزه از یه گوشه بازار میآمد اما چون من تازه صبحانه خورده بودم گرسنه نبودم. ترکیه اگر کسی میره این ماهی هاشون که تازه سرخ میکنن خیلی خیلی خوشمزه است. لب دریای استامبول که خیلی باحال بود مستقیم ماهیگیر ها میگرفتن, همونجا کباب میکردن و به صورت ساندویچ میفروختن.


رسیدم آنکارامال داشتن اذان میگفتن. همونجا گلدسته یه مسجدی پیدا بود. رفتم مسجد و نمازم رو خوندم و برگشتم و داخل آنکارا مال رفتم.




یه مکان چند طبقه بزرگ پر از مغازه های رنگارنگ با جنس های مارک دار و بدون مارک مختلف. میخواستم برای مامان اینا یه کم شیرینی ترکی بخرم و ببرم اما قیمت ها تقریبا 2-3 برابر ulus بود! تنها چیزی که نیاز داشتم کیف کولی بود که بتونم وسایلم رو توش بذارم که اونجا با قیمت مناسب پیدا نکردم. 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد