زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

روز آخر در آنکارا - سینما در آنکارا مال

چندین ساعت توی آنکارامال بودم تا رسیدم طبقه آخر. همینطوری که داشتم رد میشدم دیدم که یه جا سینما است. نظرم رو اسم 3D جلب کرد و گفتم هر چقدر هم پولش باشه ارزش داره که برم ببینم فیلم سه بعدی چطوریه. دو تا فیلم سه بعدی بیشتر نداشت. یکی کارتون Beauty and the beast بود که قبلا دیده بودم و فکر کردم کامپیوتریش و سه بعدش چرا باید خیلی فرق کنه و یکی دیگه هم Men in Black 3 بود. با وجود اینکه میدونستم فیلم جالبی نباید باشه تصمیم گرفتم همینو برم. فیلم های دیگه ای هم بودن. ترجیحم این بود که یه کارتون جدید یا حداقل یه فیلم کمدی یا فیلم خوبی رو برم اما خب چیز به درد بخوری روی گیشه ندیدم. همین فیلم مردان سیاهپوش 3 رو رفتم. از صاحب گیشه پرسیدم که انگلیسیه و گفت بله. بلیتش نزدیک 15 لیر بود. گرفتم و آمدم توی سالن.



برخلاف سینماهای ایران اول اینکه خیلی خلوت بود. دوم اینکه صندلی اش خیلی راحت بود. صندلی های سینماهای ایران اول اینکه تا بلند میشی تا میشه و یک ربع میشینی دیگه از درد پشت نمیتونی بفهمی که فیلم چی شد. سینما خیلی خیلی تمیز بود. کیفیت صدای فیلم از همون اول که تبلیغاتش شروع شد فوق العاده خوب و واضح بود. حس میکردی صداش همه بدنتو میلرزونه. توی سینماهای ایران باید خوب گوشاتو تیز کنی که شاید بفهمی میخواد چی بگه! اولش نگران بودم که من که عینک دارم نتونم فیلم رو ببینم اما خوشبختانه عینک سه بعدی به اندازه کافی بزرگ بود و من تونستم خوب بذارم جلوی عینک خودم. تصویر فیلم عالی بود. عینک رو که میزدی انگار که کل فیلم رو آوردن جلوی چشمات. اولش که عادت نداشتم به تصویر سه بعدی, توی یه تصویر حس کردم یه چیزی داره میخوره بهم و دستمو آوردم جلوی صورتم که یکباره متوجه شدم فیلم بوده! اینقدر به نظر واقعی میآمد! همونطوری که حدس میزدم فیلم خیلی یخ و مسخره ای بود اما واقعا تکنولوژی سه بعدی فیلم ها خیلی باحال بود. من اگر ترکیه بودم که حتما مشتری این سینماها میشدم و اصلا حاضر نبودم حتی یک فیلم رو هم توی تلویزیونم نگاه کنم. 


(عکسش خراب نیست  سه بعدیه!)


اولای فیلم که واقعا متعجب بودم از این همه حالی که یه سینما میتونه داشته باشه. من خودم آخرین فیلمی که توی سینما دیده بودم و واقعا لذت برده بودم کلاه قرمزی و پسرخاله بود. واقعا فکر نمیکنم بعد از انقلاب هیچ فیلمی به خوبی و باحالی این فیلم ساخته شده باشه. اما بعد از اون هیچوقت از سینما لذت نبرده بودم و هر بار هم که سینما رفتم از قبل پشیمون تر شده بودم. یا موضوعات الکی این میخواد با اون ازدواج کنه, یا مفاهیم مزخرفی مثل فیلم کافه ستاره که از اول تا آخر توهین به شعور بیننده است و ... خلاصه سالها بود که سینما نرفته بودم. با وجود اینکه داستان این فیلم هم خیلی مزخرف بود اما کیفیت تصویر و صدا واقعا لذت بخش بود. همینجا بگم اگر کلاه قرمزی سه بعدی ساخته بشه حتما بازم میرم! دوستانی که بعدا میان ترکیه حتما توصیه میکنم یه فیلم سه بعدی برن ببینن تا تازه بفهمن حال دیدن فیلم چیه.

درسته که قیمت سینما تقریبا 3 برابر ایران بود اما نسبت به کیفیتش واقعا 6 برابر ارزش داشت. از اون مهمتر, توی ایران هیچ وقت نمیتونی فیلم روی پرده امریکا رو با زبان اصلی به صورت سه بعدی ببینی. چیزی که برای ما حکم آرزو رو داره, اینجا اینقدر عادیه که هیچ کسی حتی توجهی نمیکنه. سالن ما تقریبا خالی بود و شاید فقط 20 نفر توی سالن بودیم. شاید همین فیلم با این کیفیت توی ایران میبود زیر 30 هزار تومن بلیتش نبود و سالن کیپ تا کیپ پر میشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد