زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

جواب سئوالات ذهنم

این روزا بعضی وقتا که سر کارم کلا گیج میزنم و حوصله کار ندارم, اینه که مجبور میشم هر روز 2-3 ساعت کمتر ساعت بزنم. بیشتر سعی کردم که جواب های سئوالات ذهنم رو پیدا کنم. جواب بعضیهاشو پیدا کردم اما هنوزم خیلی مطمئن نیستم.


خانواده ام چی؟ در مورد خانواده ام که هیچ کاری از دست بر نمیاد و باید برم. تنها کاری که بتونم کنم اینه که بتونم باهاشون در تماس باشم و اگر تونستم پولی پس انداز کنم به برادرام کمک کنم که یه کم از فشار اقتصادیشون کم بشه.


برگردم یا بمونم؟ واقعیتش اینه که با این شرایط دلم نمیخواد برگردم اما دلم هم نمیخواد اونجا بمونم. دوست دارم که شرایط اینجا بهتر بشه و برگردم. در هر صورت احتمال داره که برنامه ریزی کنم که گرین کارتم رو بگیرم و بعد برگردم. دوست دارم بچه آینده ام اونجا به دنیا بیاد که این انتخاب رو داشته باشه که هر جا میخواد رو برای زندگیش انتخاب کنه.


ازدواج چی؟ چون چیزی به رفتنم نمونده دیگه ازدواج کردن اینجا معنی نداره چون آدم باید حداقل 6 ماه با یه نفر نامزد باشه تا ببینه میتونه باهاش زندگی کنه یا نه. ظاهرا دیگه از ما گذشته. در مورد اونجا هم ایده ای ندارم. باید برم ببینم آیا فرد مناسبی پیدا میشه یا نه. کسی چه میدونه شاید به تیلور هم پیشنهاد دادم!


اونجا چطور شخصیتی باید داشته باشم؟ فکر میکنم شخصیتی که اینجا دارم خیلی هم خوبه. برای چی بخوام عوض بشم؟ بالاخره هر انسانی یه سری نقطه قوت داره و یه سری نقاط ضعف. عوض شدن شرایط کمک میکنه آدم عوض بشه. اگر بتونم بهتر بشم سعی میکنم بهتر بشم اما اگر نتونم ترجیح میدم همینی که هستم باشم.


دینم چی؟ واقعا باید برم اونجا تا بعد بتونم قضاوت کنم. فکر کنم باید سعی کنم یه برنامه ریزی درستی داشته باشم و سعی کنم که یه وقتی از کارهایی که اینجا میکنم مثل نماز و ... دور نشم. در مورد بقیه مسائلی که نمیدونم هم نمیخوام الان ذهنم رو مشغول کنم. این همه مسلمون رفتن و دارن زندگیشونو میکنن چرا من باید نگران باشم؟


مریض بشم چی؟ خب خدا شفا دهنده هست. دانشگاه هم که بیمه داره. روزی هم که دست خداست. برای چی ناراحت باشم که آیا یه روزی مریض میشم یا نه؟

افسردگی بگیرم چی؟ خب ممکنه. یه کم در مورد این موضوع هنوز نیاز دارم فکر کنم.  شاید بد نباشه آخر هفته ها یه سر برم پیش تیلور خانم دلم باز شه!


چقدر پول دارم؟ کلا به اندازه خرج 2 ماه اول که فاند رو از دانشگاه بگیرم و بعدش هم به اندازه ای که دانشگاه پول بده دارم. درسته که الان پول بیشتری دارم اما میخوام بدم به خانواده ام که برای تحصیل برادرام کمتر سختی بکشن.

دلار چنده آخرش؟ این شیرین کاری های صورت گرفته در یکسال اخیر و جا به جا کردن قیمت دلار خیلی محاسبات رو سخت کرده. من فکر کردم چون به دلار قراره پول بگیرم دلار رو همون 1000 تومن حساب کنم. یعنی مثلا اگر میخوام یه بسته کاغذ بخرم که 5 دلاره, فکر کنم 5000 تومنه اینجاست. حداقل تا به قیمت ها عادت کنم, اینطوری حساب کردن آسونتره.

چقدر باید ماهانه هزینه کنم که فردا بتونم درست زندگی کنم؟ برای سال اول تصمیم گرفتم که مینیمم چیزی رو که میتونم هزینه کنم اما برای سال های بعد باز باید تصمیم بگیرم.

چی اینجا بخرم, چی اونجا بخرم؟ یه iPad اینجا بخرم که توی سفر میخوام برم نخوام بار سنگین کول کنم. که همین سه روز پیش بود که از صبح سر کار نرفتم و رفتم خریدم. قیمتش تقریبا با امریکا یکی بود. دیروز که دلار رفت بالای 2000 تومن از امریکا هم برام ارزونتر شد!



برای اون طرف هم یه لپ تاپ میخرم. در مورد بقیه وسایل هم فکر میکنم چون اونجا بهتر و ارزونتر گیر میاد دیگه اینجا نخرم. منم که اینجا چیز خاصی ندارم که بخوام بفروشم.


خونه کجا بگیرم؟ این مدت خیلی توی سایت ها دنبال خونه میگشتم که هنوزم پیدا نکردم. سایت های خیلی جالبی هم پیدا کردم که سر فرصت اگر برسم اینجا بذارم. با بچه های ایرانی دانشگاه هم صحبت کردم و یه چند جا هم اونا پیشنهاد دادن. متاسفانه شهری که میرم خیلی بزرگه و یه کم از دانشگاه که دور میشه 40 دقیقه پیاده راه میشه. برای همین خونه نزدیک دانشگاه گیر آوردن همچینم راحت نیست. تا حالاش که تصمیمم اینه که با همین بچه ها خونه بگیرم تا خرجم کمتر بشه و هم اینکه از اولش یه دفعه محیطم خیلی خارجکی نشه. یه مجتمع هم هست نزدیکای دانشگاه که بچه های ایرانی بیشتر گرفتن, فکر کنم جای مناسبی باشه. به هر حال ترجیحم اینه که خیلی نزدیک دانشگاه باشم تا برای سال اول نخوام پول ماشین بدم.


ماشین چی؟ از هر کسی که پرسیدم گفتن که اونجا ماشین قطعا لازمه. ظاهرا توی امریکا به جز منهتن نیویورک همه جا دیگه ماشین لازمه. برای ماشین هم بررسی کردم. ماشین نو دنده دستی از 11000 (نیسان versa) شروع میشه تا بالا. اما دنده دستی ها معمولا خوب فروش نمیره و بخوام عوضش کنم دردسر میشه. دنده اتوماتیک ها هم از حدود 14500 دلار به بالا هست که خیلی زیاده. ماشین دست دوم اما از 7000 تا به بالا میشه یه چیز تمیز مدل 2005-2006 گیر آورد. در هر صورت به خاطر اینکه قیمت ماشین نو خیلی میاد پایین و ممکنه که بخوام بعد از تحصیلم برگردم یا ماشین رو بفروشم ترجیح میدم که یه ماشین دست دوم بگیرم. اما فعلا برای ترم 1 یا حتی سال اول که پول زیادی ندارم ترجیح میدم که فعلا ماشین نخرم و خونه نزدیک دانشگاه بگیرم.


------------------

کارهایی که مونده تا قبل از رفتنم کنم یکی خونه است و یکی جور کردن مدارک دیگه مثل تست پزشکی و ترجمه مدارکی که ممکنه لازمم بشه مثل گواهینامه است. برای آنکارا هم برای پنجشنبه ای که میاد بلیت هواپیما از ماهان گرفتم 320000 تومن. و هتل هم همون هتل قبلی رو رزرو کردم حدود شبی 20 دلار. احتمال خیلی زیاد ویزام تا شنبه میامد اما ترجیح دادم ریسک نکنم و یک هفته ای آنکارا باشم تا اگر دیر شد عقب نیفته. پرواز ماهان چارتری بود و قابل تغییر نبود, اگرنه برای دوشنبه میگرفتم و در نهایت اگر ویزا نمیامد عوضش میکردم. پرواز ایران ایر هم ارزونترینش 440 هزار تومن بود که نسبت به این نمی ارزید.

نظرات 3 + ارسال نظر
ن شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:09 ق.ظ

این : ( حداقل 6 ماه با یه نفر نامزد باشه تا ببینه میتونه باهاش زندگی کنه یا نه) در ایران جواب نمیده. در اصلاح میگن رو دختر مردم اسم گذاشته میشه در صورت جدایی. gf هم که قضیش فرق میکنه.

به اون لیست مشکل دستشویی (loo,john,restroom,...) رو ننوشتین. در اینترنت داستان های کمدی زیادی در این مورد نوشته شده.

فعلا که پرونده اش مختومه است. حالا بگن اسم میذارید یا نگن.

مشکل دستشویی رو کاریش نمیشه کرد!!!!

فاطمه شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:59 ق.ظ http://withstars.blogfa.com

سلام آقای زیر آسمان خدا
جایی خوندم که مهاجرت دومین عامل بزرگ استرس زا هست ، امیدوارم به خوبی و خوشی همه کارهاتون انجام بشه نگران هم نباشید. این روش نوشتن سوالای ذهنی هم خیلی کمک کننده هست منم همیشه این کارو میکنم.

سلام
چه اسم سختی دارم من. باید یه اسم جدید برای خودم انتخاب کنم! خوشبختانه تا اینجا من استرس زیادی نداشتم. اما در مورد اونجا نمیدونم چطوری بشه.
آره نوشتن سئوالات و یافتن پاسخ ها خیلی کمک میکنه و منم همیشه این کار رو میکنم.

تینا یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:34 ق.ظ http://www.rozbarg.blogfa.com

سلام
تبریک میگم امیدوارم سفر خوبی داشته باشید.
شما بسلامتی برید باز آپ میکنید ما ادامه ی ماجرا رو بدونیم؟
از اطلاعاتی هم که در مورد پایان نامه گذاشته بودید ممنون.

سلام
تازه ماجرا از وقتی من برم اونجا شروع میشه و اتفاقاتی که میفته و ...

در مورد پایان نامه هم یادم نیست بعدا دوباره مینویسم. موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد