زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

در آنکارا - سفر دوم - روز دوم

صبح بلند شدیم و بعد از خوردن صبحانه یه کم توی اینترنت گشتم که کجا میتونیم بریم. خب مهمترین جا AntiKabir بود. برنامه MotionX GPS رو هم برای iPad ام گرفتم و نقشه این اطراف رو باهاش دانلود کردم تا همینطوری که میریم نقشه هم داشته باشیم. سرعت اینترنت 1 مگ بایت بر ثانیه بود. واقعا لذتی بردم!

حدود نیم ساعت طول کشید تا رسیدیم به AntiKabir. در کل جای بدی نبود. من خیلی خوشم نیامد چون فقط در مورد آتاتورک بود. رفتیم همه جاهاشو گشتیم و هر جا که میشد عکس بگیریم هم عکس گرفتیم. توریست ها چند تایی آمده بودند اما بیشتر خود تورک ها بودند.






بعد از AntiKabir پیاده آمدیم تا لونا پارک آنکارا. خیلی به هم نزدیک بودند. اونجا ناهار رو خوردیم. من ساندویچ جوجه گرفتم و خواهرم کوفته. برای من که خیلی خوشمزه نبود اما خواهرم میگفت که کوفته اش خیلی خوب بوده. بعدش یه بستنی خوردیم و دو ساعتی توی پارک گشتیم و عکس گرفتیم. منتهی چون تازه ناهار خورده بودیم ترسیدیم که سوار وسیله هاش بشیم.





همینطوری آمدیم و توی بازارها یه کم قدم زدیم و گیلاس و پفک و آدامس هم خریدیم و آمدیم هتل. شب تا ساعت 11 داشتیم کلیپ های جالب از یوتیوب نگاه میکردیم. چند تا کارتون باحال ایرانی شده بود (داستان های انقراض!) بعد یه عروسی خارجی بود و یه چند تا کلیپ هم از بچه ها و گربه ها و ... 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد