زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

روز دوم - قرارداد خونه

بالاخره رسیدیم به خونه و رفتیم سراغ مسئول آپارتمان. قسمتی که باید قرارداد میبستیم خیلی خیلی شیک و تمیز بود. مسئول اونجا یه خانم با پوست شکلاتی رنگ بود. وقتی دیدمش گفتم وای چقدر خوشکله. دقیقا عین همون تصوری که از خانم های سیاهپوست داشتم بود. در کل آدم خوش خنده و خوش برخوردی بود. واقعا خیلی حیفه که ما هیچ سیاهپوستی توی ایران نداریم. من خیلی خوشم میاد ازشون.   

 

 

بهمون گفت که خونه خالیه و امروز میتونیم تحویلش بگیریم. منتهی گفت که چون منصور اسمش رو توی فرم آنلاین وارد نکرده 40 دلار هم باید اضافه برای اون بدیم. ولی این 40 دلار رو نمیتونه به صورت نقد بگیره و باید بریم money order بگیریم. از نیما پرسیدیم که این چیه. گفت یه چیزیه شبیه چک که فروشگاه ها اکثرا میدن. رفتیم از فروشگاه نزدیک خونه و یک money order برای منصور گرفتیم. برای هر کدوم از این مانی اردر ها باید علاوه بر پولش 1.49 دلار هم کارمزد میدادیم. برگه رو گرفتیم و برگشتیم خونه. بعد اون خانمه گفت من خیلی معذرت میخوام باید اجاره این 10 روز آگوست رو هم مانی اردر میگرفتید. و باز برگشتیم و برای اون 208 دلار هم مانی اردر گرفتیم. توی راه منصور میگفت که بیایید اول آپارتمان رو ببینیم بعد ازش بگیریم اما نیما گفت نمیخواد. منم نظری نداشتم.

 

بعد برگشتیم و سر میز نشستیم. نزدیک 15 تا برگه امضا کردیم. هی برامون تند تند توضیح میداد که این برگه چیه و بعد ما زیرش رو امضا میکردیم. راجع به همه چیز توش بود. از کنترل حشرات تا نحوه ورود به خونه. گفت ماهی 25 دلار هم باید پول بیمه بدید که از شرکت بیمه باید بخرید. ما اینجا بیمه رو الزامی کردیم. برای برق هم خودتون باید سریعتر اقدام کنید. گفت ایالت تگزاس از ما میخواد که همه این برگه ها رو امضا کنیم. وقتی گفت که برای اجاره ماه دیگه باید 637 دلار دیگه بدید, من به شوخی گفتم که باز باید الان بریم مانی اردر بگیریم که غش کرد از خنده! گفت نه برای ماه بعد اول هر ماه باید بدید. بعد گفت همسایه ها اینجا اکثرا دانشجو هستن و خیلی خیلی ساکت و آروم هست اینجا. من خودم دلم میخواست که همش اینجا پارتی بود و هر روز میرفتم پارتی اما خب چه میشه کرد. توی حرف هاش از منصور پرسید که چرا کم حرف میزنی به نظر خیلی خسته میرسی. منصور گفت I am jetlagged و خانمه زد زیر خنده. اینقدری که دیگه نمیتونست حرف بزنه. بعد که منصور توضیح داد که دو روز پیش رسیدیم و منظورش اینه که jetlag هواپیما شده گفت که وقتی گفتی I am jetlagged فکر کردم میگی زیادی الکل خوردی!!! بعد پرسید مگه مسیری که آمدید چقدر طول کشید و اول منصور گفت 15 ساعت, بعد نیما گفت نه بابا 20 ساعت رو که دیگه توی هواپیما بودید و همینطوری اون خانمه تعجب میکرد. من گفتم 20 ساعت چیه 30 ساعت ما توی راه بودیم. خلاصه باورش نمیشد که این همه راهمون طول کشیده باشه و گفت من هیچوقت نمیتونم این همه مدت رو توی مسافرت باشم.

فکر کنم یک ساعتی امضای برگه ها طول کشید. بعدش یه کپی شو هم بهمون داد و کلید خونه رو گرفتیم. کلید رو که گرفتیم دلم تاپ تاپ میزد که کدوم خونه مال ما میشه؟ اون آخری ها؟ این اولی ها؟ نکنه جاش خوب نباشه؟

نظرات 1 + ارسال نظر
hamid dashti جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 ق.ظ

رفتی بازم اینجا بگو این فرش مسخره ها ما تو دستشویی قبرستونم نمیندازیم.....اقا یکم کلاس ایرونی بودنم بزار تا این امریکاییها فکر نکنن خیلی ادم هستن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد