زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

دوازدهم سپتامبر - فروشگاه Kirklands

همونطوری که گفتم توی امریکا فروشگاه ها اکثر تخصصی هستن. غیر از والمارت و تارگت و چند تای دیگه که سوپر مارکت های بزرگ هستن و همه چیز دارن بقیه فروشگاه ها اکثرا فقط یه چیز خاص دارن. امشب همینطوری که میرفتم گفتم برم فروشگاه Kirklands رو هم کشف کنم. 

  

 

این فروشگاه پر از لوازم تزئیینی خونه بود. از در که وارد شدم یه بوی خیلی خیلی خوبی میامد. فقط دلم میخواست بو بکشم. این مدت که توی امریکا بودم هیچوقت همچین بوی خوبی نشنیده بودم. 

  

  

  

برای یه زندگی دانشجویی این چیزا تجمل حساب میشه و قیمت ها هم با گروه خونی دانشجوها اصلا جور نبود. با این حال برای کسی که میخواد وسایل تزئینی بخره اینجا بهتر از تارگت و والمارت بود. چون اونجا هم مثلا تابلو داشتن اما تنوعش خیلی کم بود و قیمتش هم یا از اینجا گرونتر بود و یا یکی بود. اینجا البته تابلوهای بهتر گرونتر هم بودند. 

 

 

نظرات 15 + ارسال نظر
هادی دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:27 ق.ظ

جالب بود

بنده خدا دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:40 ب.ظ http://www.zehn-porshoor.blogfa.com

سلام گل پسر
از دو روز پیش که با وبت آشنا شدم تا امروز همه پست هاتو خوندم
اینم بگم فکر نکنی بیکارم ها کار دارم خوبشم دارم
مدتی بود من هم درباره ادامه تحصیل فکر میکردم اما از اونجایی که کارشناسی رو دانشگاه آزاد گرفتم و هیچ مقاله ای هم نداشتم فکرشم نمیکردم که بتونم پذیرش بگیرم . اما یه آشنایی پیدا شد که توی بالتیمور - مریلند 20 ساله زندگی میکنه و شرکت داره . میگه شاید بتونه برام دعوتنامه کاری بفرسته و از نظر مالی هم ضمانتمو بکنه
خودم که چشمم آب نمیخوره ولی ته دلم یه کوچولو امید هست
خوندنه یادداشتهای تو هرکسی رو سر ذوق میاره . خدا رو چه دیدی شاید یه روزی از نزدیک دیدمت و اگر اجازه دادی یه عکسه یادگاری با خانوم تیلور سه تایی انداختیم . ولی هروقت که حساب کتاب میکنم و سختی دیار غربت یادم میاد یاد یه شعری میفتم که خیلی دوستش دارم و تقدیمش میکنم به تو . امیدوارم هرجا هستی موفق باشی

ای سرو ناز گوشه صحرا چه می کنی؟

بی کس، غریب، یکه و تنها چه می کنی؟

باغت کجاست؟ آب روان کو، شکوفه کو؟

اینک کنار صخره صمّا چه می کنی؟

بالیده ای مدام به گلزار و سبزه زار

زانو زده به خاک تو اینجا چه می کنی؟

بعد از نوای بلبل و غوغای فاخته

با نعره های بوم بدآوا چه می کنی؟

در انتظار نم نم باران نشسته ای

باران اگر نبارد آیا چه می کنی؟

یاران همه روانه دیر فنا شدند

ای بی وفا تو میل بقا را چه می کنی؟

امروز از جور فلک ایمنی ولیک

ای دوست با تطاول فردا چه می کنی؟

گفتم از این مقوله کتابی به سروناز

آهی کشید و گفت با ما چه می کنی؟

ما آن بلاکش به جفا صبر کرده ایم

ای بی هنر، تو عیب شکیبا چه می کنی؟

از عشق باغبان سر پا ایستاده ایم

دل مرده را بگوی که غوغا چه می کنی؟

عاشق نئی، صلای محبت چه می زنی

مجنون نئی، به منزل لیلا چه می کنی؟

ترسان اگر ز موج حوادث خدا کنی

ای ناخدا میانه دریا چه می کنی؟

چون پشه ز حمله بادی بدر روی

آهنگ آشیانه عنقا چه می کنی؟

در خاک عشق ریشه پنهان دوانده ایم

ای تندباد، زحمت بی جا چه می کنی؟

سلام
لطف دارید
بابت شعر هم ممنون

نرگس دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:55 ب.ظ http://kho0namo0n.bloogfa.com

وودی جان گاهی که برات نظر میذارم بلاگ اسکای ثبتش نمیکنه.اما میخوام بدونی برای من وبلاگت روحیه بخشه. الان دارم واسه جی آر ای میخونم.27 آبان امتحانمه برام دعا کن.

واقعا. مثل اینکه کم کم باید اسباب کشی کرد رفت یه وبلاگ دیگه.

محمد علی دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ب.ظ

سلام... یه سوال برام پیش اومده

میگم با دلار 3500 تومانی میشه تو فکر تحصیل خارج از کشور بود؟

سلام

راستش نمیدونم اما فکر نکنم بدون فاند دیگه بشه خوند مگه آدم خیلی پولدار باشه. من که از همین الان سکته کردم که اگر فاندم قطع بشه بیچاره شدم.

hossein سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:01 ق.ظ

سلام
آقا دمت گرم اونجایی یه آمار بگیر ببین این قانون جدید در باره رشته های مرتبط با انرژی، علوم هسته ای و مهندسی هسته ای و رشته های مرتبط که قرار دیگه بهشون ویزا ندن چیه. این کلمه رشته های مرتبط کار رو خراب کرده، ببین مهندسی شیمی و نفت رو هم شامل میشه. یه پست بذار. خیلی این سوال رو دارن. رایس و تکزاس تک که گفتن کلا دانشجو ایرانی نمیگیرن.
منتظریم
مرسی

سلام
آقا از کی آمار بگیرم؟ شما هر چی بخوای توی اینترنت هست. بگرد ببین جواب سئوالت چی میشه. راستش من نمیتونم کمکی کنم.

سعید سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:31 ق.ظ

سلام
آقای وودی تا الان تو دانشگاه اونجا تدریس نداشتی؟
خودت فکر میکنی سطح زبانت اینقدر خوب هست که بتونی اونجا تدریس کنی؟

سلام
نه. این هفته پنجشنبه قراره برم تدریس.

افلیا سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:46 ب.ظ

سلامُ به نظر من این فاندهایی که می گیری را جمع کن. برگردی ایران کلی می تونی سرمایه گذاری کنی. هیچ جای دنیا مثل اینجا نیست. مملکت هیجان انگیز. دیگه جوک شده! واسه ما که برامون فرق نمی کنه ریال درمیاریم ریال خرج می کنیم. هرچند همه چیز بازهم گرون می شه ولی استرسش به اندازه اونایی که باید ریال بدن دلار و یورو خرج کنند نیست. همیشه اینجا چیزی برای شکرگزاری هست.
دلارا را جمع کن. از من نصیحت!

جای تاسفه واقعا. فکر نمیکنم به جمع کردن برسه مخصوصا اگر داداشام فاند نگیرن که نمیتونیم با اون ریال خرجشونو بدیم.

؟ سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:47 ب.ظ

وودی ممکنه فاند کسی قطع بشه؟ اخیرا شنیدم یکی از دوستان که اروپا بوده فاندش رو قطع کردن؟ اینطوری که خیلی ریسکش بالاست

آره ممکنه. دیگه بستگی به دانشگاه و طرف و استاد و ... داره. اما بعید نیست و پیش هم آمده.

علی سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:12 ب.ظ

فقط میخوام بگم که با این وبلاگت بچه های توی ایران رو بیشتر عذاب میدی........... خدا نکنه این حسرت توی دل جوونای ایران بمونه ......

شما اولین نفری که میگی عذاب میکشی. تا حالا همه نظرات میگفتن که خیلی دوست داریم. وقتی آدم با تلاش و زحمت به همه جا میرسه چرا حسرت بخوره؟ حالا دیرتر زودتر داره اما نشد نداره.

شاهین چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ق.ظ http://gull.blogfa.com

وودی جان راستی از داداشا چه خبر؟
با این اوضاع دلار، بدون فاند خیلی سخت می شه!
الان بعضی سایت های دلار پی.ل.تر شده! (البته اگه بعضی دوستان با اینترنت مخصوص دسترسی نداشته باشند!!)
خلاصه خدا به داد ما برسه.

از داداشام هم کم کم مینویسم یکیشون برگشته ایتالیا یکی دیگه هم از دو هفته دیگه میره خدا رو شکر اونم فعلا خوابگاه مجانی بهش دادن خداکنه فاند هم بهش بدن
سایت های دلار به طرز مشکوکی اخباراشون امروز عوض شد یا قیمت هاشون پاک شدن متاسفم با این روش مملکت داری که به قول اوشون ٢٢ نفر اینقدر زورشون میرسه که در ارز ٢ روز ارزش پول ٧٠ میلیون آدمو نصف کنن

احسان چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:41 ق.ظ

سلام
ممنون از اطلاعاتی که در اختیار ما میذارین
من دانشجوی ترم اول ارشدم.قصد دارم اپلای کنم برای آمریکا و از الان دارم برنامه ریزی میکنم.سوالم اینه که آیا اساتید دانشگاههای آمریکا موضوعاتی که بهش علاقه مندن و روش دارن کار میکنن رو توی وب سایت دانشگاه میذارن؟ یعنی میخوام بدونم من از الان میتونم رو موضوعی کار کنم که استادی در دانشگاهی که من دوس دارم اکسپت بشم داره رو اون موضوع کار میکنه که بتونم از این طریق به استاد وصل بشم و برای ورود به هون دانشگاه خودمو به استاد ثابت کنم؟
دقیقا مشخص میکنن تو وب سایت که دارن رو چه موضوعاتی کار میکنن؟

سلام
بعضی ها میذارن و بعضی ها نمیذارن. توی اینترنت اگر سرچ کنید و آخرین مقاله ها رو پیدا کنید بهتر متوجه میشید که کی داره روی چی کار میکنه. بینگ آکادمیک که قبلا معرفی کردم خیلی خوبه از این بابت
سرفصل مقاله های کنفرانس های معروف و ... رو هم ببینید با استاداشون متوجه میشید که موضوعات روز اصلا چی ها هستن.
موفق باشید

rasa چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:16 ب.ظ

سلام ، حدود یک ماهه که با وبلاگت آشنا شدم ، خیلی هم خوشم اومد و تمام مطالبشو خوندم و هر شب هم مطالبتو دنبال می کنم ، خیلی عالیه که با حوصله و دقت مطالبو بروز می کنی و عکس هم میزاری ، واقعا مرسی. راستش یه موضوع مهمی بود که با توجه به تجربیات شما می خواستم با شما مشورت کنم اگه امکان داره یه آدرس ایمیلی ازت داشته باشم . باز هم تشکر.

سلام. خوش آمدید.
معلومه خوب مرور نمیکنی! zireasemanekhoda@yahoo
موفق باشید

hamid dashti پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:44 ق.ظ

علی
سه شنبه 11 مهر ماه سال 1391 ساعت 9:12 PM
فقط میخوام بگم که با این وبلاگت بچه های توی ایران رو بیشتر عذاب میدی........... خدا نکنه این حسرت توی دل جوونای ایران بمونه ......
پاسخ:
شما اولین نفری که میگی عذاب میکشی. تا حالا همه نظرات میگفتن که خیلی دوست داریم. وقتی آدم با تلاش و زحمت به همه جا میرسه چرا حسرت بخوره؟ حالا دیرتر زودتر داره اما نشد نداره.
---------------------------------------------
حمید رضا دشتی
سلام علی جان منظورش غبطه بود
دوستان، دوستان، در جشن خوب شاخه های سبز و شاد

همچو گلهای بهاری رویتان پرخنده باد

ن پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:34 ب.ظ

یه گزارش کوتاه از یه شاخه از مسیحیت در آمریکا دیدم که افراد از رای دادن و مشارکت در سیاست و وارد شدن به ارتش برحذر میداره. یعنی حق انتخاب فرد ازش میگیرن!

حسن کچل پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ب.ظ

سلام وودی جون

آقا ببخشید ما این روزا درگیر خرید و فروش سکه بودیم و تا الان کلی فرو افتادیم .. بماند

با صحبت ها و تجربه زیسته اون مشاور هفتم شهردار بدجوری موافقم

جون تو اگه من اونجا بودم کلاً می رفتم تو اون کتابخانه و اردو می زدم

باور کن کشته و مرده اون میکروفیلم ها و کتاب های درجه یک هستم حسابی

پسر موقعیت اون منطقه استراتژیک دریاب

ممنون که یکم ما رو بیشتر بردی تو متن


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد