زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

28 سپتامبر - نمایشگاه تگزاس Texas Fair - داخل یکی از سالن ها

بعد از قسمت ماشین ها رفتیم داخل یکی دیگه از سالن ها که محصولات کشاورزی و غذایی بود. هر قسمتیش مردم صف ایستاده بودند که نمونه امتحانی بگیرید. 

 

 

 

  

دیگه یکی از شرکت ها که چیپس میداد ما رفتیم و توی صف اش ایستادیم و گرفتیم. مزه اش به نظرم معمولی بود. البته من خوشبختانه خیلی مزه ها رو تشخیص نمیدم.

 

  

یکی از شرکت های تولیدات لبنی گاو آورده بود توی نمایشگاه. یه گاو بزرگ با گوساله اش. اولش ما همینطوری رفتیم وسط بعد دیدیم که ملت صف ایستادن که گاو تماشا کنن. دیگه بعد ما رفتیم ته صف.

 

  

منم رفتم یه ذره گاو رو ناز کردم. بدنش گرم بود. نمیدونستم گاو ها بدنشون گرمه. گاوش اما عین گاو توی کارتونا بود. یک چشمایی قشنگ و بزرگی داشت. حیف که توی عکسه درست نیافتاده. جواد هم میگفت به دختره بگم میشه به جای گاوه تو رو ناز کنم. 

 

میخواستم به گوساله اش هم دست بزنم اما بعد دیدم خیلی توی خودشه. دیگه پشیمون شدم. 

 

کلی غرفه مواد غذایی هم بود که ازشون عکس نگرفتم. جواد هم حوصله نداشت وایسه. یه کم توی همین عکس ها معلومه که دورتادور چقدر غرفه هست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد