زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

هر وقت خواستی از کلاس بزن بیرون

وسط اون جلسه حس کردم که دیگه خیلی من عنصر عجیب غریبی هستم و دیگه هیچی نمیفهمم. این شد که کلاس رو ترک کردم.  

 

اینجا یه چیزی که خوبه اینه که دانشجو هروقت دلش خواست از کلاس بزنه بیرون بدون اینکه بخواد از استاد اجازه بگیره. کلا فرهنگ اینه و استاد هم ناراحت نمیشه. درهای کلاس هم معمولا آخر کلاس هست که اونایی که دیر میان بدون مزاحمت بیان و بشینن. درها هم خودشون اتوماتیک بسته میشن. بچه هایی که زود میان میرن ردیف های اول تا اونایی که دیر میان بتونن ردیف های آخر بشینن. اون روز هم سر یکی از کلاسای خودمون دل درد گرفته بودم که آمدم بیرون بدون اینکه بخوام اجازه ای چیزی از استادش بگیرم. 

 

توی ایران من یادمه که همیشه درها جلوی کلاس بود و یکی میخواست بره بیرون تابلو میشد و استاده هم با چشم دنبالش میکرد و وقتی هم میرفت بیرون به طرز تحقیر آمیزی میگفت درو هم ببند.

نظرات 1 + ارسال نظر
یاس سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:35 ب.ظ

دیگه حسابی داری کلی گویی میکنی!
جالبه دانشگاه من توی ایران درش آخر کلاس بود و اینجا در عوض در جلو کلاسه
این عینکت رو بردار!

گفتم اینجا منظورم دانشگاه خودمون بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد