زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

19 نوامبر - دو روز در شرکت اریکسون - در راه شرکت در تاکسی

اون روز جیراج اسم منو هم توی تیمشون نوشته بود. امروز قرار بود بریم شرکت اریکسون. دوباره بحران ماشین داشتیم چون مسیر دور بود و ما هیچ کدوم ماشین نداشتیم. دیگه بچه ها با دپارتمان هماهنگ کرده بودند که ماشین بگیریم و اونا بعدا پولشو بهمون برگردونن. عصر کلی منتظر تاکسی شدیم. تیم ما هم که نگو همه هندی بودند و فقط من ایرانی بودم! بالاخره تاکسی آمد.


توی تاکسی این هندیا همینطوری حرف میزدند. نمیدونم چی هم میگفتن. راننده هم یه قیافه شبیه مکزیکی ها داشت. توی ماشین هم یک بوی خیلی تندی میآمد که نمیدونستم بوی چی هست. فکر کردم شاید راننده معتادی چیزی هست و چیزی کشیده همچین بویی میاد. توی تاکسی خیلی باحال بود رادیو که روشن بود مثل بازی GTA بود کلا زندگی اینجا مثل GTA هست. همینطوری که میرفتیم رانندهه پرسید که همه هندی هستید. من گفتم نه من از ایران هستم. یه دفعه رانندهه شروع کرد به فارسی صحبت کردن و گفت آره از چشمات فهمیدم! بعد دیگه سر صحبت باز شد. تنها چیزی که روی اعصاب بود این بود که همینطوری که من با راننده صحبت میکردم هندی ها هم همینطوری حرف میزدند.


- آقا به قیافه اتون نمیخورد که ایرانی باشید. من خیلی تعجب کردم.
- آها. آره این موی بلند, این ریش بلند. ما مال سمت گناباد هستیم و خانوادگی درویش مسلک هستیم. گنابادو که میشناسی.
- بله. در موردش توی اخبار شنیدم. چند وقته اینجایید؟
- آره متاسفانه. من الان 10-12 سالی میشه که آمدم اینجا. اما اینجا خیلی اذیت شدم. هر چی باشه ما ایرانی هستیم. همه جوره اذیتمون کردند. حالا یه مدت اینجا باشی خودت میفهمی چی میگم. پلیس الکی سر اینکه middle eastern هستیم جریمه امون میکنه. هر اداره ای میریم باید کلی حساب و کتاب پس بدیم. خلاصه باید تاوان ایرانی بودنمون رو اینجا پس بدیم. فقط بگم که خشک خشک ترتیب آدمو میدن. (ببخشید اگر بی ادبیه, نمیخوام شخصیت آدما رو محو کنم) تو چکار میکنی؟

- من هیچی من دانشجو هستم. تازه آمدم امریکا. از همین ترم.
- پول چی؟ پولداری؟
- من خوشبختانه از دانشگاه فاند گرفتم. هزینه هام هم کمتر از چیزی هست که بهم میدن و احتیاجی به پول فعلا ندارم.
- آها. کار هم بخوای میشه بری فروشگاه ها یا رستوران ها هم میتونی پیدا کنی. اما واقعا کار میکشن. من یه مدت اونجاها کار میکردم خیلی زندگی سختی بود. الان باز پشت فرمان راحتترم. من اینجا خیلی چیزا رو فهمیدم. خیلی تجربه کسب کردم. ایران که بودیم هر کاری هر کسی میکرد فکر میکردم تقصیر دولته. اما اینجا فهمیدم که اون پلیسه که منو جریمه میکنه ربطی به حکومت نداره. اون خودش مرض داره.

توی دلم داشتم فکر میکردم خوشبختانه من درس خوندم و ایشالله هیچوقت کارم به اونجاها نمیفته که بخوام برم فروشگاه ها باربری کنم و البته این کار هم از من بر نمیاد. هر کسی را بهر کاری ساخته اند و من برای این کار نیستم. اما واقعا هم متاسف شدم که یه نفر برای زندگی عادی اش اینقدر سختی کشیده.

- راستی آقا این بو چیه توی ماشین؟
- بوی خوشبو کننده ماشینه. چطور؟ بوش بده؟
- نمیگم بده اما خیلی تنده. فکر کردم شاید خدایی نکرده چیزی مصرف میکنید!
- نه آقا من همه عمرم پاک زندگی کردم. هیچوقت خودمو اسیر هیچ خلافی نکردم. اینم خوشبو کننده است. اگر بوش خوب نیست دیگه ببخشید بعدا عوض اش میکنم. خب اقامت چکار کردی؟ گرین کارت داری؟
- من نه بابا. تازه دانشجویی آمدم ببینم بعد خدا چی میخواد.
- ایشالله اقامتت هم درست میشه. اگر مثل من مسلمون سه آتیشه نیستی من یه راهی بلدم. میتونی بری دین ات رو عوض کنی و مسیحی بشی و بعد از این طریق اقامت بگیری. من که خودم درویشم و هر چی فکر کردم دیدم از علی نمیتونم بگذرم. تا آخر عمرم هم شیعه علی میمونم. میدونی که درویشا معروفن به این و شنیدی که بعضی هاشون حتی علی اللهی هستن. 
- گفتم حالا منم سه آتیشه نیستم اما دیگه یکی دو تا آتیش رو دارم که نخوام دینم رو عوض کنم! بعد هم من کار پیدا کنم بعد از تحصیل راحت بهم اقامت هم میدن.
- آهان اینطوری که خیلی خوب میشه. آقا این آدرسه رو از کجا باید بریم. این توی نقشه GPS من نیست.
- من نمیدونم. 

از هندیه پرسیدم و به راننده گفت فکر کنم از اون یکی مسیر باشه. بعد یه دفعه راننده مسیرش رو عوض کرد و ماشین پشت سریش شاکی شد و دستشو گذاشت روی بوق. با خودم فکر کردم هنوز طرز رانندگی ایرانی ایتو که حفظ کردی! همینطوری که داشتم فکر میکردم جیراج گفت ازش بپرس کرایه تاکسی چطوریه. چرا اینقدر پول اضافه میگیرن.

- آقا این کرایه تاکسی اتون چطوریه؟ چقدر باید بهتون بدیم؟
- کرایه تاکسی ما برای یه نفر حساب میشه. از یه نفر بیشتر نفر 2 دلار باید اضافه تر بدید.
- یعنی ما باید به اندازه 5 نفر extra بدیم؟ 
- بله اینطوریه. یه چیزی هم اضافه برای بنزین و ... میگیرن مثلا 2 دلار.
- تاکسی اینجا خیلی گرونه.
- بله ولی اکثرا هم ماشین دارن. (بعد ادامه داد) من خیلی دلم میخواد برگردم ایران. اگر زمان برگرده عقب شاید هیچوقت نمیامدم اینجا. اون زمانا یکی از دوستام کمکم کرد آمدم ایران. هیچوقت دیگه این مرام و معرفت رو اینجا ندیدم.
- آقا به هر چیزی فکر کن الی به برگشتن به ایران. اوضاع ایران خیلی خراب تر از چیزیه که فکر میکنی. توی ایرانم دیگه کمتر آدمی پیدا میکنی از این معرفت ها داشته باشن. خیلی ها دیگه به نون شب اشون هم محتاج هستن. خانواده میشناسم که سال به سال گوشت هم نمیتونن پیدا کنن بخورن. حتی خرج تحصیل بچه مدرسه ایشون رو هم ندارن. اوضاع اقتصادی هم که از خرابی بیداد میکنه.
- نمیدونستم. من همیشه چیزی که توی ذهنمه از ایران همونیه که اونجا بودم. یه کم برام از ایران بگو. تو اونجا بودی چکار میکردی؟

دیگه یه مقداری باهاش در مورد کارهای خودم و اوضاع ایران صحبت کردم و کم کم رسیدیم و خداحافظی کردیم. کرایه تاکسی هم حدود 45 دلار شد.
نظرات 18 + ارسال نظر
نوید دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:01 ق.ظ

مسیر اتوبوس خور نبود؟
این آقا که این همه از آمریکا بدی میکرد چرا تا حالا برنگشته ایران. کلا چرا هر ایرانی که میبینین اینقدر از آمریکا بد میگن ولی ولش نمیکنن!

نه اینجا خیلی جاها مسیر اتوبوس خور نداره. تقریبا اتوبوس به جز چند تا مسیر اصلی که تعداد مناسبی داره برای جاهای دیگه غیرقابل استفاده است.

US dream دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:04 ق.ظ

خیلی جالب بود!

واقعا زندگی و کار توی ایران، حداقل توی این چند ماه خیلی سخت شده! بودجه دولت به دلیل تحریم نفت کاهش شدیدی داشته، ما که توی کار اجرایی با ارگان های دولتی هستیم چند ماهیه که دولت پول ما رو نداده! خدا خودش به خیر کنه! این دلار هم که داره دوباره میره بالا!

وودی جون تا میتونی پولات رو ذخیره کن!

friend دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:35 ق.ظ

آدم اگه مجبور شه برای کسب درآمد باربری هم میکنه. خیلی از افراد موفق امروز در آمریکا در دوران دانشجوییشون کارهایی مثل کار در بار و فروشگاه و بسته بندی و... انجام دادن.
در خیلی از کارها هم خیلی از وقت ها فرد مجبور میشه باربری بکنه مثلا اسباب کشی خونه یا کسی که فروشگاه کامپیوتر داره خیلی وقت ها Ups و پرینتر و.. رو مچبور خودش بلند کنه.

البته اون افراد موفق قاعدتا دانشجوی امریکا نبودن چون قانونا اجازه کار ندارن (مگه غیرقانونی کار کرده باشن) دانشجوی اروپا و کانادا و استرالیا هم قطعا نبودند چون اونجاها هم غیرقانونیه. نمیدونم دانشجوی کدوم کشور بودند اما برام خیلی جالبه که یکی از این افراد رو اسم ببرید ببینیم کجا درس خوندن.

باربری به عنوان یک شغل فرق میکنه با اینکه شما یک روز توی خونه ات چیزی رو جا به جا کنید. البته اینجا به سختی ایران نیست و ماشین آلات و... به اندازه کافی هست اما بازم کار سختیه. به هر حال هر کسی را بهر کاری ساخته اند.

قاسم دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:36 ق.ظ

سلام وودی عزیز:
الآن خودت اونجا بابت ایرانی بودنت به مشکلی برخورد نکردی؟
رفتار بقیه باهات چطوریه؟

سلام.
توی پست بعدی مینویسم.

سید احمد دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:17 ب.ظ

اونقدرا هم که برای راننده هه گفتی وضع ایران خراب نیست. نمیشه اوضاع را به همه تعمیم داد. اگه قرار به مثال موردی زدن و تعمیم آدمای دور و بر به کل جامعه باشه منم مثال می زنم. تو کارخونه ای که کار می کنم اکثر کارگرا اهل شهر مبارکه نزدیک اصفهانند. پرسیدم قیمت زمین چنده؟ گفت متری 200 هزار تومن جای خوب شهر. مقایسه کن با میانگین چهار ملیون تومن تو تهران. اینا متوسط ماهی 700 تومن دریافتی دارن. یه خونواده 4 نفره هم 200 تومن یارانه از دولت می گیرن. پرسیدم ماهی 400 خرج خورد و خوراک دارن و بقیه هم براشون می مونه. اکثرا خونه دارن و همه یه دونه ماشین هم دارن. آب و هوای شهرشون عالیه و از ترافیک و این جور چیزا هم خبری نیست. مردم هم با همدیگه خوبن و هوای هم را دارند. یعنی خیلی هاشون از یه مهندس فوق لیسانس تو تهران زندگی راحت تری دارند.
ناراحت نشو ولی حتی از یه دانشجوی دکتری تو آمریکا که درآمد در حد زندگی طلبگی داره زندگی راحت تری دارند.

مثالی که زدید عقلا باید بهترین چیزی باشه که سراغ دارید. خب همینی که گفتید رو بررسی میکنیم:

اول اینکه درآمد خانواده 900 رو از 400 خرج خوراکشون کم کنیم (احتمالا خیلی چیزا اونجا ارزونتر از تهرانه یا اطلاعات شما خیلی قدیمیه که یه نفر میتونه با 100 هزار تومن خرج زندگیش بگذره, اگرچه قطعا از تهران بهتره چون من توی تهران این اواخر فقط 100 هزار تومن پول کرایه تاکسی میدادم) میشه ماهیانه 500 هزار تومن برای کل خانواده. به عبارتی ماهی 125 هزار تومن برای هر نفر. فرض کنیم جوان این خانواده یک لپ تاپ لازم داشته باشه. به عبارتی باید یکسال پول پس انداز کنه که بتونه فقط یک لپ تاپ (مایحتاج اصلی زندگی امروز) داشته باشه. خدایی نکرده اگر ایشون بخوان سنت رسول الله رو اجرا کنند. کم کم باید هفت میلیون برای عروسی اشون کنار بذارن که به عبارتی 4 سال و نیم باید هیچ خرجی نکنن.
بماند که شما فرمودید اکثرا خانه دارند و نفرمودید همگی. حالا خودتون بفرمایید اگر اون خانواده بخواد اجاره خونه بده ماهی چقدر باید بده؟

حالا فرض کنیم خدایی نکرده خدایی نکرده پدر خانواده مریض بشن. احتمالا اولین بیمارستان مجهز 70 کیلومتر اونطرف تر توی اصفهان هست و ان شالله که تا قبل از رسیدن به بیمارستان به لقاالله نپیوندند. من فرض میکنم درآمد ایشون و بیمه اشون برای مریضی اشون کافی باشه میخوام اینو بگم که امکانات شهرستان مبارکه رو با تهران مقایسه نکنید. من فرض میکنم که مدارس مبارکه هم به خوبی مدارس تهران و شیراز باشند که از نظر تحصیلی هم بچه این خانواده مشکلی نداشته باشه.

من خودم هم تهران زندگی کردم هم شیراز. دو تا شهر خیلی بزرگ ایران که جمعیت قابل توجهی دارن. شاید به جز حداکثر 10% مردم همه در فقر زندگی میکردند. فقط اینو بدون که یه جوان فوق لیسانس توی ایران و توی تهران هیچ امیدی برای تشکیل زندگی نداره. من فقط یه نمونه بودم.

در مورد طلبه ها هم که فرمودید احتمالا طلبه هایی که شما باهاش در ارتباط هستید همچین درآمدی دارند. البته از این طلبه ها هم بالاخره داریم وگرنه اوضاع کارگر مملکت که نباید اونطوری باشه. من که فکر نمیکنم توی ایران طلبه بتونه از راه حلال چنین درآمدی کسب کنه. والا ما یه طلبه میشناختیم که انسان بسیار درستکار و صادقی بود میگفت بنده ماهی 20 هزار تومن میگیرم و خونه هم ندارم و توی همین حجره های حوزه زندگیمو با چند نفر دیگه میگذرونم. امیدوارم یه روزی بشه که شما هم به جای مغلطه های بی اساسی مثل مقایسه زندگی طلبه ایران با دانشجوی دکترای امریکا, با عدد و رقم و منطق از نقطه نظرتون دفاع کنید. برای آگاهی از حقوق دانشجوی دکترا توی امریکا پست بعدی رو مطالعه کنید.

نوید دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:06 ب.ظ

وودی جان الآن امکانش هست که دکتری رو که داری میخونی تبدیل بکنی به فوق لیسانس و زودتر بری سر کار؟ اگه این کار بکنی TAفاند از دست نمیدی؟ خودت دوست داری اینکار انجام بدی؟

سلام
بله امکانش هست. اما دلم میخواد دیگه دکترامو تموم کنم. آخه من سختی هاشو واقعا کشیدم. دیگه برم توی ریسرچ اونقدرا کارم سخت نیست. حتما از دست میدم اما دیگه لازمم هم نمیشه. اما واقعا کار ناجوانمردانه ای هست که آدم بخواد از منابع یه دانشگاه سوء استفاده کنه و خیر و برکتی بهشون نرسونه.

هانیه سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:48 ق.ظ http://roozi.blogsky.com/

عجب کرایه های بالایی. پوست کلفت میخواد خدایی

آخه همه ماشین دارن واقعا کسی کرایه تاکسی نمیده.

test سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:26 ق.ظ

فقط محض خنده :
آقا وودی خب حالا خوبه طرف رو مکزیکی فرض کردی ، چیز دیگه ای فرض نکردی !!!

و اینکه ایرانی جماعت ، هر چی باشه ایرانیه دیگه باید یه جوری ایرانی بودنش رو نشون بده ، حالا چه با درآوردن کفش برای ورود به منزل پیرزن همسایه !!!! یا با رانندگی یلخی !!!!!

مژده سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:17 ق.ظ

برای سید احمد:
فکر می کنم نفستون از جای گرم بلند میشه یا خودتونو می زنین به اون راه یا هنوز نمی دونین که چه خبره و تو عوالم خیال سپری می کنید. اگه مملکت ما از این جور آدمها نداشت الان وضع ما اینطوری نبود واقعا" متاسفم ولی می دونم حتما براتون آب و نون داره که این حرفا رو می زنین و از این آدمها کم نیستن تو ایران
تا نسوزد بر نیاید بوی عود
پخته داند این سخن با خام نیست

خیلی بده اینجا لایک نداره ها! باید وبلاگ رو منتقل کنم یه جا که بشه لایک گذاشت. (ببخشید ربطی به این موضوع نداشت)

Sanaz سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:53 ق.ظ

آمریکا آدمه فقیر نداره؟همه درامدا عالیه؟
همه خونه،لب تاب،امکاناته عالى دارن؟
من 1 دوسته آمریکایى داشتم(فوق الیسانس بود)اومده بود آلمان
به هیج وجه از زندکیش تو آمریکا راضى نبود،میکفت رفاه عمومى تو آمریکا خیلى بایین تره نسبت به آلمان
بیکارى،فقر،سختى،هزینه های زیاد و...تو همه ى جوامع وجود داره
تو ایران هم کاستى هایى هست ولى واقعأ نباید فراموش کنیم
کشورای دیکه سهم زیادى تو ایجاده شرایطه سخت برای مردم ما دارن
کشورای دیکه با فشارهاشون(+دولت با حماقتاش) دارن این سختى ها رو برای مردمه ما ایجاد میکنن
اومیدوارم کشورم و مردم بتونن به آرامش و رفاه کامل برسن

سلام
اول اینکه خوش آمدید.
دوم اینکه ما اینجا تمرین میکنیم که هر چیزی میخواهیم بگیم با منطق بگیم. وقتی میپرسید: "آمریکا آدمه فقیر نداره؟همه درامدا عالیه؟ ..." بهتره که منظورتون رو هم بگید وگرنه چون جواب این سئوالا معلومه, ممکنه یه نفر فکر کنه که همینطوری نسنجیده یه چیزی گفتید که یه چیزی گفته باشید. اینطور مغلطه کردن ها نقل دهن ایرانی هاست و عامل عدم پیشرفت توی خیلی از زمینه ها.

بیکاری و فقر و .... توی همه جوامع هست اما مدلش فرق میکنه. وقتی اینجا میگن 7 درصد بیکاری خیلی فرق میکنه تا توی ایران میگن 27 درصد بیکاری. خوبه که این تفاوت ها رو بدونیم و بشناسیم تا بتونیم با دید بازتر به جامعه امون نگاه کنیم.

امریکا هم یک قاره هست و هر جایی مثل بقیه جاها نیست. شرایط هر کسی هم مثل شرایط بقیه نیست. بنده هم آدم میشناسم که از آلمان آمده امریکا و میگه آلمان دهات بوده و نظم زندگی توی آلمان واقعا کشنده است. که چی؟

سید احمد سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:11 ق.ظ

یه سوء تفاهم کوچولو شد. طلبه که گفتم یعنی دانشجویی که کم پول می گیره. طلبه ها هم اینجا از مدرسه پول می گیرن که درس بخونن و شاید در حد همون بیست تا چهل هزار تومن ماهانه باشه. یعنی به نسبت متوسط جامعه شون خیلی کم درآمد دارن. منظور من هم این بود که دانشجوی دکتری آمریکا هم به نسبت آمریکا خیلی کم درآمد داره. طلبگی حقوق می گیره.
تو مبارکه اجاره یک خانه متوسط مثلا صد متری ماهی صد و پنجاه هزار تومنه. ولی اینقدر زمین ارزونه که اکثرا خونه دارن.
بعد رفاه نسبیه. یکی با درآمد کم از زندگی راضیه یکی با درآمد بالا راضی نیست. منم فوق لیسانس دارم و با کمک پدرم ازدواج کردم. چون تو شهر بزرگ اصفهان زندگی می کنم هزینه هام زیاده و از زندگیم راضی نیستم. ولی خیلی از کارگرای کارخونه مون از زندگی شون راضین. خیلی ها هم قبول کردن تو یه کشور جهان سوم زندگی می کنن که درآمد میانگین مردم از آمریکای شمالی چند برابر کمتره. پس حرص نمی خورن و راحت زندگی می کنن.
بالا بردن درآمد هم یک کار جمعی است. همه مردم یک کشور باید سخت کار کنن تا درآمد همه بالا بره. آمریکایی ها نون زحمت کشیدن اجدادشون رو می خورن. حتما با غر زدن اتفاقی نمیفته. سهم من نوعی هم کار کردن و زحمت کشیدنه. یک راه حل دیگه هم هست. یکی دو سال کلی زحمت بکشی بری آمریکای شمالی و پولدار بشی و راحت زندگی کنی. البته هر کسی صلاح زندگی خودشو بهتر می دونه.

نوید سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:11 ب.ظ

چرا اگه دکتری تبدیل به فوق لیسانس کنین دیگه TA لازمتون نمیشه؟ پس پول شهریه و زندگی چه طوری باید در بیارین در اون صورت؟

کسی که فوق لیسانس هم بخونه به دانشگاه داره خدمت میکنه دیگه.
اینو یادم رفته بود که اگه تبدیل به فوق لیسانس کنین برای معافیت تحصیلی(سربازی) مشکل پیش میاد!

نه. اینطوریه که شما به اندازه واحدهای فوق لیسانس که پاس کنید میرید میگید که من دکترا به فوق میخوام بشم و مدرک بهتون میدن و تموم. این نیست که تبدیل کنید و بعد تازه واحد پاس کنید. اونم هر دانشگاهی قبول نمیکنه که این کار انجام بشه اما خب بعضی ها هم قبول میکنن.

دیگه کسی که این کارو میکنه میخواد بره سر کار و قصد برگشتن هم نداره که بخواد بره سربازی.

Sanaz سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:35 ب.ظ

آقای وودى شما وقتى میکى خیلى از مردم محتاجه نونه شبن،هزینه مدرسه رو ندارن بدن
جند نفرو از این خیلى رو از نزدیک دیدى؟خیلى=تعداد زیااااد
نمیشه تو خونه نشست و بر اساسه تصوراته خودمون آمار بدیم
شما خیلى دیدت نسبت به ایران منفیه سعى کن نکاته خوب روهم ببینى
آمریکا 1سرى خصوصیاته خوب داره ولى واقعیته آمریکا رو بعد از15سال اونجازندکى کردن شاید متوجه بشی
شما مدت کمیه که از ایران رفتى شاید اکه تجربه25سال زندکى بیرون از ایرانو بیدا کنى نوع نکاهت عوض بشه
موفق باشید

خیلی مبهمه. عدد هم ندارم چون آمار درستی وجود نداره. اما ایران که بودم متاسفانه چند تایی میشناختم. خوشختانه آدمایی هم میشناختم که زیر بال و پرشون رو گرفته بودند و هر ماه هر چقدر میتونستن کمکشون میکردن. فکر کنم شما شمار اونایی که با کمکهای دیگران زنده موندن رو هم در نظر بگیرید میبینید که خیلی هستن. بازم خیلی شما با خیلی من شاید فرق داره.

من نظرم به ایران منفیه چون واقعا شرایط منفیه. در مورد امریکا هم نظر خاصی ندارم چیزی رو که میبینم مینویسم. اینم یه واقعیته که شرایطم اینجا فعلا بهتر از ایرانمه. آینده ام هم بهتره.

نرگس سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:39 ب.ظ http://kho0namo0n.blogfa.com

واقعا از چشمات فهمید ایرانی ؟!!!!!!
من ترکیه که رفته بودم فکر می کردن مال روسیه م اما مسلمون شدم!!!!!!!

خب من چشمام ایرانیه شاید شما رگ و ریشه روسی دارید!

friend سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:36 ب.ظ

صحبت های من بیشتر در مورد دانشجوهای دوره ی کارشناسی صدق میکنه.
اگه دانشجو بومی آمریکا یا کشور دیگری باشه که اجازه کار کردن بیرون دانشگاه رو داره به جز اینکه دانشجوی دکتری باشه که معمولا به خاطر انجام کار در دانشگاه حقوق میگیره. دانشجوی ایرانی در دانشگاه متوسط ملبورن در دوره ی کارشناسی میشناسم که اجازه ی کار در بیرون دانشگاه در مدت زمان محدودی گرفته و در بسته بندی مرغ فعالیت میکنه. این کارش تقریبا کار آسونی هست ولی بخش کوچیکی از هزینه هاشو تامین میکنه وبقیشو خانوادش پرداخت میکنن.
در مورد افراد موفق از بستگانم فردی بوده که پزشکی میخونده و در سال های اولیه ی تحصیل در رستورانی ایرانی ظرف میشسته(غیر قانونی) . ایشون هم بخشی از هزینه هاش تامین میشد. الآن سال های آخر پزشکی هست و از دانشگاه به خاطر کار بالینی که انجام میده حقوق میگیره.
این کارهای casual معمولا در کشورهای توسعه یافته در مقایسه با کشورهای جهان سوم کار زیاد سختی نیستن(مثل کاری که شما در والمارت اشاره کردین.) مطلبی هم در اینترنت خوندم که حتی افراد مرفه در کشورهای اسکاندیناوی در دوران جوانی برای تجربه و کسب درامد مختصر مستقل دست به کارهای casual مثل کار در بار و رستوران میپردازن.

چند سال پیش یه متخصص قلب ایرانی از آمریکا اومده بود ایران و میگفت دوران دانشجویی بعضی وقت ها مجبور بود شب ها در رستوران کار کنه. در کتاب های تافل هم که بسیار گفته شده که دانشجو میخواد بره نونوایی کار کنه ولی دیگه نگفته که در آینده موفق شده یا نه.

دانشجوی خارجی معمولا اینطوری نیست.

اون چیزی که توی تافل هم گفته درسته. چون بچه های امریکایی از 18 سالگی روی پای خودشونن و درآمدشون هم با خودشونه. خب معلومه که اون زمان طرف تخصص خاصی نداره و خرج دانشگاه هم یک قرون دو زار نیست که بده اینه که میره سر کار و البته برخلاف ایران که کار عار هست اینجا کار عار نیست. البته هستن خانواده هایی که بچه هاشونو تا 22 سالگی هم پشتیبانی میکنن تا درسشونو بخونن اما همه هم اینطوری نیستن.

آریا چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:09 ب.ظ



چو ایران نباشد تن من مباد



در این خاک زرخیز ایران زمین نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود وزآن کشور آزاد و آباد بود
نگفتند حرفی که ناید به کار نکشتند تخمی که ناید به بار
چو مهر و وفا بود خود کیششان گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ناب یزدان پاک همه دل پر از مهر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد ز پشت فریدون نیکو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار خرد را فکندیم زین سان ز کار
نبود این چنین کشور و دین ما کجا رفت آئین دیرین ما
به یزدان که این کشور آباد بود همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارج داشت کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر گرامی بد آنکس که بودی دلیر

نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت نه بیگانه جائی در این خانه داشت
به یزدان که هرگز جهان آفرین نه با بنده ای مهر ورزد نه کین
ز نیک و بدت هر چه آید به سر ز خود بین و وز کرده خود شمر
از آن روز دشمن به ما چیره گشت که ما را روان و خرد تیره گشت
از آن روز این خانه ویرانه شد که نان آورش مرد بیگانه شد
چو نا کس به ده کد خدائی کند کشاورز باید گدائی کند
چو دانش پژوهنده بیند زیان که بندد به دانش پژوهی میان
به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن به از بندگی کردن و زیست
اگر مایه زندگی بندگی است دو صد بار مردن به از زندگی است
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم برون سر از این بار ننگ آوریم
بیاریم آن آب رفته به جوی مگر زان بیابیم باز آب روی
شود مردمی کیش و آئین ما نگیرد خرد خرده بر دین ما
ز فردوسی ام آمد این گفته یاد که داد سخن را چو او کس نداد
چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
سرشت من از مهر میهن بود من از میهن و میهن از من بود


حکیم ابوالقاسم فردوسی

خلایق هر چه لایق.

آریا چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:12 ب.ظ

دوست عزیز
اگر اطلاعات دارید کمی در مورد قیمت خرید خونه بنویسید. ممنون

من همونقدری که میدونستم رو پارسال نوشتم.

آریا چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:20 ب.ظ

با سلام
دوست عزیزمان آقای سید احمد کمی دچار مغلطه شده اند و نفرمودند یه خونه ناقابل و نیز یه دونه ماشین ناقابل رو از کجا آورده اند این دوستان مبارکه. چون ۵ سالی که بنده اونجا بودم که از این خبرها نیود. البته سطح زندگی در مبارکه به دلیل ایجاد فولاد مبارکه از جاهای دیگه بالاتر بود. کسانی هم که چیزی داشتند مربوط به خانواده و ارث بود. خیلی ها هم به دلیل افزایش افزوده ملک و زمین وضع خوبی داشتند . من خیلی بعید می دانم قیمت زمین در بهترین جاهای مبارکه ۲۰۰ هزار باشد !!! بنده سال گذشته زمین باغچه در منطقه کردان بالای این مبلغ خریده ام . به هر حال سید احمد همه جانبه مسایل را بررسی کند من مطمئن هستم به نتایج دیگری میرسد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد