زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

استاد بد - از چاله به چاه افتادن

ترم پیش یکی از بچه های ایرانی با من صحبت کرده بود راجع به موندن یا رفتنش از اینجا. من بهش گفته بودم که برای دکترا استاد و موضوع تز از همه چیز مهمتره. دیروز زنگ زدم تا ببینم چکار میکنه. اون از اینجا و Saint Louis فاند داشت ولی موضوع تحقیق اینجا رو اصلا دوست نداشت و موضوع تحقیق اونجا براش خیلی خیلی جالب بود. برای همین رفت Saint Louis. من از حرفاش خیلی خیلی ناراحت شدم. قبل از رفتنش خیلی بهش گفتم که مواظب باشه و ببینه استادش چطور آدمیه اما گوش نکرد و حالا گرفتار شده بیخود و بیجهت. البته اینجا هم فاند نداشت اما میتونست بره با یه استاد توی یه زمینه ای که کمتر علاقه داشت کار کنه و فاند هم بگیره. خودش نخواست.


من حرفای اونو سعی میکنم عینا بنویسم. میگفت اگر من از روز اول اینجا قبول شده بود و دالاس رو ندیده بودم همون هفته اول بلیت برگشت گرفته بودم برمیگشتم ایران میگفتم گور بابای امریکا. مردم اینجا اصلا خارجی ندیده هستن. خیلی هم بی ادب و بی تربیت هستن. اولین چیزی که از آدم میپرسن اینه که از کجا آمدی و بعد میپرسن دین ات چیه. در حالی که توی دالاس چند ماه من زندگی کردم یک نفر هم نپرسید. رفتارشونم با خارجی مثل سگه. اصلا آدم حسابت نمیکنن. دانشگاه اصلا خارجی نداره. توی کل مدتی که من اینجا بود من تنها ایرانی ای بودم که اینجا بودم. سر کلاس 3 نفر اینترنشنال هستیم و بقیه همه امریکایی هستن (برعکس دالاس). شهر درب و داغون و قدیمی ساز هست و آدم از دیدن ساختمان ها و خیابان ها حالش بد میشه. اصلا مثل دالاس نیست که مردم از کنار هم رد بشن و عذرخواهی کنن یا از همه فاصله بگیرن. همینطوری از توی شکم همدیگه رد میشن. زندگی کاملا شهریه. ماشین ها هم برای عابرپیاده مثل دالاس نمی ایستن. راهشونو میکشن و میرن. با استادم هم به مشکل خوردم. یه بار از من خواست پرزنت بدم به اندازه که میخواست نبودم بعدش کلی با من دعوا کرد و عصبانی شد که من پولمو ریختم دور به تو فاند دادم و اصلا هیچی حالیت نیست و ... حالا یه سری دیگه بعدش دوباره پرزنت کردم راضی بود. به من میگه هفته ای یک روز بیشتر تعطیل نکن. از صبح هم توی آزمایشگاه هستم تا شب و اینقدر از من کار میکشه که اصلا نای هیچ کار دیگه ای ندارم. به نظر به خاطر ایالت شمالی بودنشونه. شایدم به خاطر اینه که این استاده شرقیه, آخه اونجاها مثل خر کار میکنن و اینجا به یه جایی میرسن فکر میکنن ... اصلا خر نشی اونجا رو ول کنی. برای ما ایرانی ها همون تگزاس و کالیفرنیا بهترین جاهاست. هر جای دیگه امریکا بریم زندگیمونو باختیم.


من خیلی ناراحت شدم. اصلا فکر نمیکردم بره اونجا همچین بلایی سرش بیاد. اینجا که بود میگفت استاده خیلی آدم نایس و خوبیه و من باهاش حرف زدم. بازم من بهش گفتم استادی که جوون باشه و از کشورهای شرقی (استاده تایوانی بود) حتما سختگیره اما سختگیری یه قسمتشه, اخلاق و شعور از همه چیز مهمتره. توی دپارتمان اینجا یه استاد چینی هست که زمینه ریسرچش همونیه که من دوست دارم و همونیه که اون استادی که میخواستم باهاش کار کنم از اینجا رفت. اما چون روز اول بهم گفتن که این اخلاقش بده حتی بهش ایمیل هم نزدم چه برسه بخوام 1% فکر کنم باهاش کار کنم. بهش گفتم استادی که اینقدر بیشعور باشه که نفهمه تو که اونجا رفتی حداقل یک ماهی طول میکشه به محیط جدید عادت کنی و نباید انتظار داشته باشه از روز اول براش کار حرفه ای انجام بدی, به نظر من اصلا ارزش کار کردن باهاش رو نداره. چقدر بهت گفتم تا اینجا هستی ببین این استاده چطوریه. ببین اگر آدم درست و خوبیه باهاش کار کن. اما دیگه تا گفت فاند میدم دست و پات شل شد و گفتی بزنم برم جاهای دیگه رو هم ول کردی. من جای تو باشم قراردادم که تموم شد برمیگردم همینجا و اصلا فکر هم نمیکنم. من میگم شهر و ... مهم نیست. آدم عادت میکنه اما استادی که اینقدر نفهم باشه چطوری فردا میخوای باهاش تز دکتراتو تموم کنی. بعدا تا آخر عمرت هر جایی بخوای بری این آدم باهاته. 


البته خب اون بنده خدا هم اینجا فاند نداشت و نمیدونست که این استاده هم اینطوری از آب در میاد. منم بهش هشدار داده بودم که استاد جوون اینطوری احتمالش زیاده سختگیر باشه و اذیت کنه (البته نمیدونستم تا این حد بیشعوره و خودشم همش تعریف میکرد که خوبه استاده.) حالا هم امیدوارم که بتونه باز اپلای کنه بزنه بره یه جای دیگه وگرنه زندگی دکترا با همچین دیوی از مردن بدتره.


نظرات 16 + ارسال نظر
پارسا دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:08 ق.ظ

سلام
با خوندن این مطلب چند تا سوال به ذهنم اومد. ممنون میشم راهنماییم کنید.
1) شما هم این جمله دوستتونو قبول دارین که "برای ما ایرانی ها همون تگزاس و کالیفرنیا بهترین جاهاست. هر جای دیگه امریکا بریم زندگیمونو باختیم" ؟!
2) این که بهش پیشنهاد کردید: "من جای تو باشم قراردادم که تموم شد برمیگردم همینجا". منظورتون از قرارداد چیه؟ چند نوع قرار داد داریم؟ شما خودتون الان به عنوان TA اونجا قرارداد دارین؟
3) اگه آدم از یه دانشگاه پذیرش بدون فاند بگیره، می تونه امید داشته باشه بعد از رفتن به اونجا از یه استاد فاند بگیره یا هر چیز دیگه که بتونه هزینهاشو در بیاره؟!
ببخشید سوالام زیاد شد. خیلی ممنون میشم جواب بدین

سلام
1) جاهای دیگه نرفتم نمیدونم
2) قردادهای TA و RA مادام العمر نیست. یکساله است.
3) بله میتونه وقتی آمد فاند بگیره. چیز دیگه ای رو نمیشه روش حساب کرد.

searcher دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ق.ظ

سلام
واسه دوستت که خوب دوست ما هم میشه متاسفم.
راستی جمله آخر این پست فکر کنم "بدتره" درست تر باشه هاااا !!!!! دی:

سلام
من نگفتم دوست. برای هر کسی هم باشه تاسف باره.
حق با شماست و تصحیح شد.

علی دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:49 ق.ظ

استادهای امریکا هم مثل ایران سوسول هستن؟!
یعنی تهدید واسشون جواب نمیده؟!!!!
من یکی از درسام رو با تهدید پاس کردم
تو ورقه در حد صفر نوشته بودم نمره داده بود ۱۷

Wall-E دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:36 ب.ظ

وای نگو !!!
این ترم سمینار دارم ، همه رفتن سریع با استاد خوش اخلاقه برداشتن ، من موندم و یه استاد سگ اخلاقه مغرور ، که محل سگ به آدم نمیده
اما خیلی خیلی با سواده ، از همه ی استاد ها با سواد تره
اما چه فایده ؟

H دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:08 ب.ظ

جقدر راحت میشه هی دانشگاهتون رو عوض کنین منظورم نه اینکه کاملا راحت ولی کلا خیلی انگاری جا افتاده باشه این قضیه. بعدم یه سوال این مرتب عوض کردن استاد تو سابقه تاثیر نداره مثلا نمیگن شما دوتا رفتی برای دکترا اپلای کردی بعد نظرت عوض شد حالا میخوای بری جای دیگه.

اینجا موضوع اینه که هر کسی هر جایی هست باید راضی باشه و با اهداف آینده اش بخوره. اگر نمیخوره میره عوض میکنه.

مرضیه دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ب.ظ

وقتی دانشگاهی توی اولین خصوصیتش نوشته کاتولیک و عیسوی چطور انتظار داشتند کسی از دینشون سوال نکنند. من که این جور دانشگاه ها را همون اول گذاشتم کنار

محبوب سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:09 ق.ظ

میگم به جمله هایی که این دوستت گفته میاد که منصور باشه.اخی من خیلی از منصور خوشم می اومد نکنه اون باشه خودشه؟

محبوب سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:59 ق.ظ

خب میگفتی منصوره یا نه؟؟؟؟؟؟؟

صادق سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:19 ب.ظ

خیلی بده که آدم با هزار امید و آرزو بره یه جا و اینجوری تو ذوقش بزنن.
اما من به این معتقدم که همیشه بعد از سختی ها یه آسایش درست و حسابی هست. خوبیش اینه که موضوعی که انتخاب کرده رو دوست داره و بدیش سختی هاشه.
باید ببینه که می ارزه یا نه. اما تو هر موضوعی یه خصوصیات جالبی هست که آدمو مجذوب کنه ، اونم برای دکترا.
به هر حال امیدوارم دوستت موفق باشه.

محبوب سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:32 ب.ظ

خیلی ناراحت شدم اخه مگه من چی گفتم که تو جواب ندادی

جابر چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:59 ق.ظ

سلام.خوبی عزیز
وبلاگ عالیه
فقط نشتم خوندمش.خیلی دوست دارم ببینمت.میشه عکست رو بذاری.
منم می خوام اپلای کنم اما انگار نمی ذارن فعلا

سح چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:16 ق.ظ

تو ایران هم استاد بی شعور کم نداریم اما فکر می کردم اون ور دنیا روابط یه مقداری حرفه ای تر باشه..مرسی که روشن کردی مارو!

در ضمن یه توصیه ای..احتمالا خودت دوست نداری یه نفر بر مبنای حرف بقیه روت قضاوت کنه..سعی کن اینقدر هم سفت و سخت به حرف بقیه تکیه نکنی..یه جلسه ای با این استادی که میگی بده بزار از نزدیک شاید از نظر تو بد نبود

Anonymous Man چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:36 ب.ظ

سلام
اونجا دانش آموزهای خفن داره؟ که استاد دوستش داشته باشه یا بهش بیشتر توجه کنه؟ ( دانش آموزی رو میگم که از لحاظ علمی بالا هست نه از لحاظ روابط اجتماعی و تملق گری! )
ممکنه اخلاق استاد ها متفاوت باشه ، اما بیشتر چجور افرادی رو جذب خودشون میکنن؟
+ یه سوال دیگه
اونجا چینی ها قویترن به طور کلی داخل درس یا ژاپنیها یا هندیها؟
خیلی دوست دارم از سطح علمی افراد اونجا بدونم ولی متاسفانه شما هر چیزی رو تو بلاگت بررسی میکنی به جز خفن بودن یه استاد که شایدم خودتم یکی مثلش داشته باشی!
یا حق ./

سلام
اینجا یه دنیای دیگه نیست. تقریبا هر چیز ایران هست اینجا هم هست با یه سطح تفاوت.

سر بعضی کلاسا دانشجوی اینطوری داریم.

نوریان مر نوریان را طالبند
ناریان مر ناریان را جاذبند

اونا هم مدل خودشون استاد گیرشون میاد.

همه انسان هستن و توی همه قومیت ها خوب و بد دارن.

شما هم ایشالله هر وقت تشریف آوردید خودتون راجع به چیزایی که دوست دارید بنویسید.

یا حق

US DREAM پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:45 ق.ظ

Dear Voodi,

I applied for 5 universities in the United States. Recently, one of them, which has the lowest rank among my options, has admitted my application and wanted me to accept or decline it before April 20, but I am a bit hesitant about doing it. They have not told me anything about fund, yet.

I was wondering if you give me your opinion on this situation. Should I accept it right now or I can postpone it? If I postpone it, is it possible it influences my chance of getting fund or not?

Thanks,

God Bless You

Hello

Congratulations. May I ask you please to send me your list and your major and the reason you applied to them?

You can wait until the deadline. You don't want to answer them now. However, don't waste the time. Ask them for TA or start to email the professors for RA. Like what I did. In the meanwhile you will get other universities' offers.

Kind regards,
Woody

ن جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:12 ق.ظ

جمله ای جالب
My Love for you is a journey starting at forever and ending at never.

جابر جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:25 ق.ظ

سلام
برانامت چیه میمونی یا برمیگردی؟
یک نظر ازت میخواستم.من نروژ دانشگاه UTN پذیریش با فاند کامل دارم.نظرت چیه؟
برم یا بمون اوضاع بهتر بشه تا بتونم برم امریکا؟
ممنون میشم راهنماییم کنی.
اوضام اصلا خوب نیست یک جورایی داغونم ازین اوضاع.
عزیزی فعلا

سلام
من چون شرایط تون رو نمیدونم نمیتونم راهنمایی کنم.
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد