امشب قرار بود دانشگاه برنامه باشه. حامد طبق معمول رفته بود برای تانگو و منم منتظر شدم که برگرده. دیدم یه پسر ایرانی دیگه هم باهاش همراه شده. کلا کلاس عوض شده بود انگاری. شب رفتیم برای برنامه دانشگاه. یه مسابقه بود که سئوال میپرسیدن و یه دستگاه هم به همه داده بودند که جوابای 1-5 رو انتخاب کنن و اگر درست انتخاب میکردی امتیاز میگرفتی. سئوالا خیلی ناآشنا بودند و من هیچ کدوم رو نمیدونستم و شانسی میزدم. ما خیلی دیر رسیدیم و با وجود اینکه من 1645 تا امتیاز گرفتم نفرات اول تا دهم که اسمشون روی لیست بود 40000 تا به بالا بودند.
بعد وسطش تفریح هم داشتن. مثلا سه نفری که توی لیست بالا بودند رو گفتم با پارتنرشون روی صحنه و برای پارتنرشون یه شعر بخونن که امتیاز بگیرن! امریکایی ها کلی امشب شادی داشتن. منم داشتم فکر میکردم من و تیلور خانم باز تنها هستیم!
چه دلی داری تو ...............