زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

پست آخر - خدانگهدار

هر شروعی یه پایانی داره. این بلاگ هم یه روز شروع شد و ناگزیر یه روز باید تموم میشد. قرار بود آخرش اینطوری باشه که من و سیندرلا توی کالسکه نشستیم ولی خب تراژدی شد دیگه. پریشب خواب میدم وبلاگمو باز کردم 65 تا نظر نخونده داره. مونده بودم چی شده که یه شبه این همه نظر نخونده آمده که ...


ببخشید قول داده بودم یه چیزایی بنویسم که نشد. نه اینکه زیر قولم زده باشم بلکه قبل از اون گفته بودم که این وبلاگ تا زمانی هست که کسی هویت واقعی منو نمیشناسه. یعنی این حرف قبل از اون قول ها بوده.


وودی یه حرفی میزنه برای آخرین حرف یادتون نره. من همیشه به دیگران کمک میکنم و خدا به من کمک میکنه, من به اندازه کوچیکی خودم و خدا به اندازه بزرگی خودش. 


خب دیگه وقت خداحافظیه. از همگی ممنونم که همراهم بودید و امیدوارم که توی زندگیتون همیشه موفق باشید.


خدانگهدار

نظرات 506 + ارسال نظر
hamid reza dashti دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:35 ق.ظ

وبلاگ های خوب زیادی بودند که بسته شدند در نهایت کار....همیشه ما فانی هستیم و باقی خداست

ارش دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:39 ب.ظ

واقعا متاسف شدم.ای کاش میشد ادامه بدین.
از راهنمایی هاتون خیلی استفاده کردم.میخواستم بدونین نوشتن شما باعث شد من تغییراته خوبی تو رفتارم و اطلاعاتم ایجاد بشه و واسه همینم متشکرم.
امیدوارم هر جا و هر کجا که هستی خدا هوات داشته باشه.

سعید دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:01 ب.ظ

کاش بیای وودی

دلم واست تنگ میشه داداش...اما اگه قول بدی هر چه زودتر واسه بابا شدن اقدام کنی می بخشمت [
گذشته از شوخی آخه درسته تو خیلی به من و امثال من کمک کردی اما هیچکی بچه آدم نمیشه ...بچه ای که یه عمر واسه عاقبت به خیریش سعی کردی پاک باشی و از اول زندگیش وقت داری تا حسابی فکر و قلبشو راهنمایی کنی با من رهگذر خیلی فرق داره پس سعی کن زودی بابا شیا بچه اات بابا بزرگ نمیخواد زودی باش انشالله که یه زن خوب با اخلاق ،خوش فکر، پاک و مومن گیرت بیاد ..حالا اینقد ذوق نکن

دوستت دارم و بابت کمکهات ممنون...راستی یه جورایی معلمم بودی... روزت مبارک(هفته ات )

من دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 ب.ظ

الهی قوربون این قیافه غمگینت بشم وودی جون
به دل نگیر
بعضی ها مرضه اضافه دارن
حیفه آخه ...

nasibe سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:42 ب.ظ

kheili moteasef shodam k yeki 1bare intor dar haghetun namardy kard,kamelan darketun mikonam va mifahmam tajavoz b hite va 2nyaye khosusie yeki yani chi
b har hal bahatun ebraze hamdady mikonam va koli arezuhaye khub baratun daram,omidvaram har koja k hastin dar panahe khoda bashin va hagh begino hagh beshnavin

be rasme adab az hameye komakaee k b man va dustane majazi kardin azatun tashakor mikonam

ba arezuye behtarinha

US Dream چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:30 ب.ظ

سلام

میگم وودی جون شما وبلاگتون رو کلا از دسترس خارج می کنید یا فقط نوشتن رو متوقف می کنید! آخه اطلاعات خوبی داره و حیفه که از دسترس خارج شه!

توی نظر اولی نوشته بودم

sara چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:39 ب.ظ

خواهش میکنم برگرد

sia پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:00 ق.ظ

به نظرتون موسسه زبانی هست که به صورت درس به درس مثه قلم چی ما زبان بخونیم اونجا بریم سطح های مختلف رو فقط امتحان بدیم و مدرک معتبری هم بهمون بدند؟میشه چندتاشو مثال بزنید
وبلاگت حیف بود....ناکام موند

موسسه زبان زیاده
مدرک معتبر برای دانشگاه ها فقط آیلتس و تافله

یک خواننده شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:43 ق.ظ

ماجد شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:18 ب.ظ

سلام. من بعد از تعطیلی وبلاگت به اینجا آمدم. مطالب مختلفی خواندم. تجربه هایی از این دست و اینگونه گزارشهای صادقانه از زندگی در فرهنگ ما جایش خالیست. تلاش تو را از صمیم قلبم تحسین می کنم و نیز شجاعتت را برای رفتن. همه اینها بسیار به دلم نشست. امیدوارم باز هم برگردی و به ما هم بگویی که کجا هستی. شاید این بار پیش از خداحافظی تو را یافتیم. همیشه سربلند باشی.

سلام خوش آمدید و موفق باشید

ام شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:50 ب.ظ

بهنام شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:36 ب.ظ

خداروشکر که خوبی

مسعود شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:56 ب.ظ

مهندس عزیز
میشه ما رو قابل بدونی و اجازه بدی بهت ایمیل بزنم؟

مشکلی نداره ایمیل ها رو جواب میدم.

هنگامه یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:06 ب.ظ

سلام
یادمه اولین بار که به وبلاگ شما اتفاقی برخوردم روزهای سختی داشتم تازه مصاحبه ارشد ویژه ی ممتازین داده بودم و با اینکه بخش اسم منو قبولی رد کرده بود تحصیلات تکمیلی نتیجه رو عوض کرده بود .اعصابم خورد بود با اینکه تا اون روز فکر جایی غیر از شیراز درس خوندن تو سرم نبود چه برسه به خارج از ایران، میخواستم برم واسه ادامه تحصیل میدونستم با سطح زبان و نمره هام شانس قبولی دارم اما هیچی ..به معنی واقعی کلمه هیچییی از روند گرفتن پذیرش نمیدونستم تا با سرچ رسیدم به وبلاگ شما.هرچند با تاخیر یه ماهه کار ارشدم درست شد و موقتا موندنی شدم اما وبلاگ شما کمک خیلی بزرگی به من تو پیدا کردن راه و روش کار برای رسیدن به اهدافم بود...صادقانه بگم مرتب نمی اومدم سر بزنم همه ی پست ها رو هم نخوندم اما به هر حال حداقل واسه من یکی، وبلاگ شما کمک خیلی بزرگی بود به خصوص واسه روزهایی که خیلی بلا تکلیف بودم جا داره از شما به عنوان یه خواننده ی وبلاگ تشکر کنم امیدوارم که باز بلاگتون با رضایت قلبی خودتون راه بیوفته ، اگه نه هر جا هستید موفق باشید و خدا پشت و پناهتون باشه

hamid reza dashti دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:50 ق.ظ

ُسلام
اقا ما چیکار کنیم برگردی مرد؟
روحیمون رو خراب کردی
برگرد
(درده سریه هاااااااااا)
برگرد

ترکان پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:44 ق.ظ

یک جمله ی زیبا از طرف خدا :

“قبل از خواب دیگران را ببخش ؛

و من قبل از اینکه بیدار شوید ، شما را بخشیده ام”

من پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:15 ب.ظ

میشه برگردی؟؟؟؟؟

بهنام جمعه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:57 ب.ظ

to khoob bash nemikhad biyay

fz یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:21 ب.ظ

سلام
دلیلتون رو برای نوشتن کاملا درک می کنم. منم یه وبلاگ دارم که از سال 84 توش می نویسم و اصرار داشتم به شناخته نشدن تو دنیای حقیقی و می خواستم مجازی بمونم. اما 2 سال پیش یه آدم بیکار تجسس کن به تورم خورد. منم تصمیم گرفتم که دیگه ننویسم. نمی تونستم بنویسم. بعد از حقیقی شدن دنیای مجازم، نمی تونستم راحت بنویسم. می بایست سر هر کلمه کلی فک می کردم، داستان ها رو نمی تونستم راحت روایت کنم و خیلی سختم شده بود. اما از طرفی تو وبلاگم از 84 نوشته بودم تا 90 . نمی تونستم بیخیال 6 سال خاطراتم شم. پس تصمیم گرفتم بمونم تو وبلاگم و وجود اون شخص مزاحم رو ایگنور کنم.
الان 2 ساله از اون جریاتات میگذره و اون شخص هم هنوز به وبلاگم سر میزنه، اما من دیگه یاد گرفتم چه طور نادیده اش بگیرم.
و یک چیز مهم دیگه : این جا دوسال و نیم نوشتید، کسی هویتتون را پیدا کرد و از این جا رفتید یه وبلاگ دیگه، اگر یکی اونجا هم هویتتون را پیدا کنه چی؟ میرید یه وبلاگ دیگه ؟ و اونجا هم اگه کشف هویت شید می رید وبلاگ بعدی و ....
همیشه هستند آدمهایی که از آزاد دیگران در هر زمینه ای لذت می برند، ما باید طوری رو خودمون کار کنیم که کمتر اذیت شیم.
البته قضاوتی نمی کنم کار شما رو. فکر نکنم از شرایطتون یک درصد هم بدونم.

هرجا که هستید موفق باشید. مطالبتون خیلی کمک کننده است. منم می خوام در راه پذیرش قدم بذارم. احتمالا ایمیلی مزاحم شما خواهم شد.

سلام
هنوز فکر میکنم تصمیم درستی گرفتم. قبول دارم که بالاخره یه روزی یکی پیدا میشه اما خب دوست نداشتم. اینجا هم قرار بود در نهایت سه چهار ماه دیگه بنویسم تا یه سری مطالب رو که شروع کرده بودم تموم کنم که دیگه نشد.
در مورد ایمیل هم هر وقت بزنید مشکلی نیست.
موفق باشید

آنی و گیلبرت دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:55 ب.ظ

سلااااااام
اومدم فقط یه عرض ادبی کرده باشم .

یکی سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:36 ب.ظ

سلام. اون عکساتون بود که اوایل توی دانشگاهتون سرسره بادی آورده بودن پسرم دیده بود. امروز همسرم داشت میرفت دانشگاه پسرم گفت بابا توی دانشگاه تون سرسره بادی داره سوار میشی؟ از خنده مرده بودیم. 4 سالشه.

خیلی باحال بود. سلامشو برسونید

یکی چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:16 ق.ظ http://ishouldfly.blogsky.com/

ممنون. شما نظر بچه های منو نسبت به دانشگاه عوض کردین. دخترم با امید بیشتری درس میخونه.

ستاره چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:03 ق.ظ

سلام وخدا قوت
من تازه امروز با وبلاگتون آشنا شدم واحساس کردم خیلی مفید
ممنون که تجربیاتتونو در اختیار گذاشتید
تو هر مسیری آدمای کنجکاو بی منطق وجود داره،فرض کنید وجود ندارند...شما قصد کمک داشتید واین برای خدا مهم ... ...کاری که کم تر کسی حاضر به انجامش می شه...شما منو یاد استادم انداختی..ایشونم از هیچ کمکی در حق شاگرداش دریغ نمی کرد...خدا خیرتون بده.

... چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:16 ب.ظ

تو فکر بودم که یه روزی میشه که منم بیام و برای اپلای کردن مرحله به مرحله از روی وبلاگ شما یاد بگیرم و مراحل رو انجام بدم... یعنی میشه...

نرگس جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:06 ب.ظ

وودی بابت همه نوشته هات و کمکات ممنونم...خیلی خیلی ممنونم...من خیلی از نوشته هات کمک گرفتم

some14myself یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:40 ب.ظ

از خوندن تمام صفحات وبلاگتون لذت میبردم. عکس هایی که تو وبلاگتون گذاشته بودید حس نزدیکی خاصی به زندگی دانشجویان ایرانی در امریکا میداد. خیلی از شما ممنونم.

اطلاعات شما واقعا برای ما مفید بود. چرا این اتفاق رو به منزله خیری نبینید که متوجه بشید چقدر به اطلاعات شما نیاز داشتیم و چقدر تو این مدت مفید بودین.

فاش شدن هویتتون (برای عده معدودی) تنها ارزش شما رو در ذهن اونها بیشتر کرده. در مورد دوستانتون که ممکنه هویتشون فاش شده باشه، ایا تا حالا خودشون وبلاگتون رو نخونده بودن؟ حدس نزده بودن که در مورد اونها حرف میزنید؟

به هر حال همه ما به نقص های خودمون و سایر ادمها واقفیم و این مسایل از ارزش و اعتبار شما پیش ما کم نکرده و نمیکنه

م.ج یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:25 ب.ظ

من که نفهمیدم موضوع ازچه قراره یکی خلاصه توضیح بده حال ندارم بخونم.........کلا ازبچگی داستان باداستان حال نمیکردم ...

هستی دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:02 ب.ظ http://aseman-golestan.mihanblog.com

سلام وودی ...
من 2 ماه بود که وبلاگت رو نخونده بودم.امروز بعد دوماه اومدم خیلی ناراحت شدم که وبلاگت رو بستی
من از تابستان 90 وبلاگت پیدا کردم و شروع کردم به خوندن مطالب..خیلی چیزا هم واقعا یاد گرفتم در مورد زبان و... وبلاگت واقعا بهم کمک کرد .واقعا ازت ممنونم و امیدوارم خدا همیشه بهترین نعمت ها رو نصیبت کنه

نمیدونم ماجرای کسی که اومده هویتت رو درآورده چیه ولی فکر نمیکنی یکی از آشناهات و دوستات در امریکا بوده که تو رو شناخته و اومده ایمیل و تلفنت رو داده و... ؟؟
در هر صورت مهم نیست ولی دوست نداشتم وبلاگت بسته شه .
امیدوارم هرجا هستی شادو خرم باشی و جواب کمک هایی که به دیگران کردی رو مستقیم از خود خدا بگیری
مراقب خودت باش.

فهیمه سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:30 ق.ظ

سلام اقای وودی جدان از شما به خاطر مطالب جالب اموزنده و خوندنی وبلاگتون تشکر میکنم٬ای کاش میشد که ادامه پیدا کنه٬چون خیلی مفید بود و هست٬یادمه اولین بار که خوندم همه رو خط به خط و مو به مو برای دوستام وخانوادم تعریف کردم٬امیدوارم همیشه موفق و موید باشید در پناه خدا

ناشناس سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:18 ق.ظ

باور کن اگه تصمیم بگیری از دوباره بنویسی همه خوشحال میشن!
خیلی سبک نوشتن و وبلاگت رو دوست داشتم.

Anonymous پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:05 ب.ظ http://WithoutYouThisPlaceIsHell.Nowhere

Come back bro.
Lots of people are out there waiting for your experiences, share it man!
http://youtube.com/watch?v=9abBnIYHDYU

امیر جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:07 ب.ظ

به عنوان 132 امین نفری که وبلاگتون را می خوند، خیلی متاسفم که این وبلاگ بسته شد...

کلی امید بسته بودم به این اطلاعات این وبلاگ...

حیف.

س یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:04 ق.ظ

آقای وودی سلام
برای وقت گرفتن از سفارت حتما باید i-20 یا میشه وقت گرفت تا اون به دستمون برسه؟

سلام
قبلا برای سفارت دبی میشد. اگر I-20 ندارید از دانشگاه بخواهید براتون اسکنشو بده. اگر نداد از بچه های اونجا بخواهید که برن براتون بگیرن و اسکن کنن. با اسکن I-20 میشد از ترکیه هم وقت گرفت. شماره روش مهمه که بتونید سویز پرداخت کنید.
موفق باشید

sia دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 ب.ظ

از این خنک بازیها دست بکش و مثه شیر ادامه بده
نترس نتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرس
بمیری بنام و نمیری به ننگ

Anonymous پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:30 ب.ظ

You still check the comments ... why? do you want to help?
if you want to help why won't you start blogging again?
I don't know what persuades you to come back, however, there should be at least a hope for the Iranians, don't frustrate them.
That's not the right way to do what you intend to do.
We hope ...

نازنین جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:32 ب.ظ

وودی!
نرو.
تمام این مدت این پنجره رو باز نگه داشته بودی. این مدت که من تو این دانشگاه مشغول جنگیدن و تلاش کردن بودم وبلاگ صمیمی و صاف و ساده تو یکی از اون جاهایی بود که به من فرصت باز کردن ذهنمو می داد. الان نرو. امروز که پست خدافظی تو دیدم و دلیلتو بغض گلومو گرفت. شاید خیلی احساساتی شدم اما بعضیا چقدر می تونن پست باشن که زورشون بیاد یه همچین کار قشنگی رو ببینن. حسادت... تنها چیزیه که به ذهنم میاد. حسادت چشم حسود رو به روی هر نیت خوبی می بنده.
فکر می کنم شاید دلت شکسته باشه که چقدر آدما می تونن خود تخریب گر باشند. اما پلیدی همه جا هست. امیدوارم خدا تو رو (و همه ما رو) از شر انس و جن حفظ کنه.
دوست سایبری من، می خوام ازت خواهش کنم که اگه ممکنه یه لینک ارتباطی بذار و وبلاگتو نبند... حتی اگه شده از طریق ایمیل...

خودت می دونی ... چون تو هم از این پل گذشتی...که رسالت تو برای خیلی ها به ارزش زندگیه....

با احترام
نازنین

حسن کچل شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:52 ق.ظ

سلام
ممنون که تجربیات ارزشمندخودت رو در اختیار دیگران گذاشتی
بهت حق می دم
امیدورام یه روزی یه زمانی این فرهنگ بد از بین ما بره
اما اگه واقعاً نمی خواهی ادامه بدی بد نیست با توجه به شناختی که داری یه جایگزین به جای خودت معرفی کنی ابن هم هم.ن حق الناسی که می گفتی
امیدوارم یه روزی این تجربیات خودت رو در قالب کتابی در اختیار تمام جوانان سرزمینت قرار بدی
با احترام
حسن کچل

م.ر یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:28 ق.ظ

سلام من تازه وبلاگتون رو کشف کردم!
یعنی بعد از خداحافظیتونواما خوشحالم که بگم کل وبلاگتون رو خوندم
و ذخیره هم کردم که هرجاشو لازم داشتم بتونم استفاده کنم.راستش من همین هفته آخرین امتحان دوران کارشناسیمو هم دادم.اما چون معدلم کم شده بود بی انگیزه بودمواسه ادامه تحصیل چون فکر میکردم به جایی نمیرسم مرسی به خاطر انگیزه ای که به من دادین واسه ادامه چون عاشق درس خوندنم.
فقط یه سوال.میشه اگه سوال داشتم همینجا ازتون بپرسم.یعنی بازم مثل قبل راهنمایی میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همیشه موفق و شاد باشید

م.ر یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:39 ق.ظ

عذر می خوام من ایمیلتون رو پیدا نکردم !!!!!!
میشه ایمیلتون رو هم بذارید؟
لطفا....
با سپاس

توی همین نظرات بود.
اسم بلاگ @ یاهو
موفق باشید

حمیدرضا دشتی دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:46 ق.ظ

از موقع ای وبلاگتون رو تعطیل کردید دیپرس شدم شدید
نکن اینکارو
این همه دلو نشکون

حمیدرضا دشتی دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:51 ق.ظ

افسوس که یاران و عزیزان همه رفتند
اهل ادب و دانش و عرفان همه رفتند
دیگر سخن از علم و ادب بازنگویید
کان قوم
سخن‌سنج
سخندان
همه رفتند

حمیدرضا دشتی دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:57 ق.ظ

تو رفتی قلب دریا را شکستی
دل گلهای صحرا را شکستی

به هر اندوه ما را طاقتی بود
تو پشت طاقت ما را شکستی

تینا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:01 ب.ظ

سلام من که میل شما رو ندارم!چه جوری سوال کنم؟!ولی امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشی!

الهام چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ب.ظ

من تازه اینجا رو دیدم و تو این مدت آرشیو رو زیرو رو کردم...چه وبلاگ خوبی....داشتین و چقد حیف شد که رفتین...
نمیدونم اصلا دیگه میاین این کامنت رو ببینین یا نه...

همیشه از خدا میخواستم که یه همسر اینجوری داشته باشم...
کسی که زود ناامید نمیشه...
کسی که هدف داره...
کسی که فکر میکنه..
و مهمتر از همه این که به خدا توکل داره...
در پناه خدا موفق باشین

سمانه سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:41 ب.ظ

با سلام وبلاگ خوب و مفیدی بود جای این وبلاگ توی فضای مجازی واقعا خالیه.
انشالله که ادامه بدید به هر نحوی که صلاح میدونید اما قطع کننده مسیر نباشید
در پناه خداوند متعال سلامت و سربلند باشید.

سمیه جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:20 ق.ظ

سلام
من تازه با وبلاگ خوبتون آشنا شدم و تو روزایی که حالم بود کطالبتون کمی بهم کمک کرد. کاش بازم بودید.
از آدم های روراست تو این روزگار خوشم میاد.
هرجا هستید موفق باشد.......

سمیه جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:32 ق.ظ

امشب تا صبح نشستم و وبلاگتو خوندم.....
هم خوب هم بد... اما بیشتر خوب بود

sia جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:19 ق.ظ

هنوز از خر شیطون پائین نیوووووووووووومدی؟

تیلور تو هستم جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:07 ب.ظ

کـجـایـی ای مرا همدم کـجـایـی مرهم دردم
من از عشق تو بیمارم بیا خاک رهـت گردم

باران چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:34 ق.ظ http://otubus.mihanblog.com

سلام وودی عزیز
همه ما ادما در حال فرار کردین هستیم! اینو باور کن که از همه چی و همه جا فرار میکنیم؛ همش دنبال اینیم که همه چیو عوض کنیم!

من یه وبلاگ فوق العاده داشتم! هر پست کمتر از 100تا نظر توش نبود! یک روز که مطلب نداشت کلی همه پیام میزاشتن!

بعد کلی مدت دوباره اومدم بنویسم یکی دوسال میشه هرکار میکنم نتونستم مثل قبلا بنویسم و اصلا دیگه نمیتونم؛ همیشه یه جورایی دلتنگشم....

البته من کلا پاک کردم!

اگه منم که میگم بنویسید بیشتر از مخاطباتون به خودتون کمک میکنید....

روزگارتون عسل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد