امروز به یه چیز جالب داشتم فکر میکردم. یه شغل که مناسب خودم باشه. داشتم فکر میکردم اگر قرار باشه با تیلور ازدواج کنم یه پول زیادی لازم دارم تا برم اونجا و بعد بتونم براش هدیه بگیرم و ... تازه وقتی هم ازدواج کنیم اون میخواد مدام بره این کشور و اون کشور. من که نمیتونم بیکار باشم! بعد فکر کردم چطوری میتونم این همه پول رو تهیه کنم. یه چیز جالب به ذهنم رسید. این که یه شغل جدید اختراع کنم به اسم اختراع فروش (یا innoseller). اینطوری که یه چیزی اختراع کنم. بعد بگردم دنبال مشتریش و بفروشمش. مثلا الان یه طرحی دارم که به درد گوگل میخوره یا میکروسافت. میتونم بهشون پیشنهاد بدم ازم بخرن. به گوگل بگم میکروسافت اینقدر میخره به میکروسافت بگم گوگل اینقدر میخره و خلاصه به بالاترین قیمت ممکن بفروشم. بعد سالی یکی دو تا از این طرح ها درست کنم پولی رو که برای زندگی لازم دارم در میاد! اینم یه شغل خوبه. خدا رو چه دیدید شاید یکی از همین اختراع ها هم گرفت شدیم مثل زاک (به وجود آورنده فیس بوک) و تا آخر عمرمون از همون یه اختراع سود کردیم!
ای بابا امتحان GRE هم بهم فشار آورده, فکرهای فضایی ام زیاد شدن! شایدم مال دیروزه که سر درد شدید داشتم!
نوشته هاتون خیلی با مزه است. عالیه، فوق العاده است تو این روزایی که برا GRE می خونم با خودم قرار گذاشتم 45min درس 15min وبلاگ شما
کاش به آخرش نرسم کاش بازم مینوشتین
مرسی مرسی بابت وبلاگ خوبتون
البته اگه بخونید اینو...
موفق باشید، به اندازه قلب بزرگتون
خواهش
عاشق تفکر وخیالتم
خیلی ازت شناخت ندارم در حد همین نوشته ها
ولی فوق العاده بهم انرژی دادن
اصلا خیلی باحااالی همییین