اولین شک فرهنگی ای که من در مورد دانشگاه های امریکا داشتم مربوط به دو سال پیش میشه که این جمله بود رو توی سایت دانشگاه USC خوندم:
We do not discriminate on the basis of race, religion, national or international origin, color, sex, age, veteran status, or disability. It is our intention that all qualified applications be given equal opportunity and that our selection is based upon merit alone.
دوستانی که اپلای میکنن میدونن که توی همه دانشگاه ها جمله مشابه این وجود داره. وقتی من این جمله رو خوندم به معنای واقعی بهم شک دست داد. با خودم نشستم فکر کردم, اگر من یه امریکایی و رئیس یه دانشگاه امریکا بودم چکار میکردم؟ اولش میگفتم دانشجوی اینترنشنال یعنی, همه امریکایی ها بیان تو! بعدش میگفتم مسلمون تروریست برای چی باید وارد بشه؟ هر کسی مسلمونه ریجکت. بعدش میگفتم سیاه پوست ها بی فرهنگن, همه سفیدها در اولویت باشن. بعدش فکر میکردم نژاد خودم برتره, همه هم نژادی های خودم در اولویت باشن. بعدش میگفتم هر کسی سن اش از X بیشتره اصلا برای چی میخواد درس بخونه, بهتره فکر آخرتش باشه! آخرشم فکر میکردم که کسی که ناتوانی های جسمی داره, بهتره بره به ناتوانی هاش برسه, چرا باید ادامه تحصیل بده؟ اون وقت واقعا کسی میتونست به من بگه انسان؟
توی امریکا هیچوقت چنین
ظلمی در مورد یک جنسیت خاص وجود نداره که بخوان شرایطی بذارن که یک جنسیت
خاص نتونه توی رشته ای که دوست داره ادامه تحصیل بده. چنین توجیهی غیرقابل
قبوله که چون یه دختر نمیتونه هیچوقت توی معدن کار کنه حق نداره همچین
رشته ای رو بخونه. کسی که اینو میگه هیچ درکی از دانش نداره. چه بسیار
دخترهایی که معدن خونده باشن و به پیشرفت علمش هم کمک کرده باشن اما هیچوقت
نیازی به کار کردن توی معدن نداشته باشن.
یکی از بزرگترین تفاوت های فرهنگی ما با امریکا در این هست که اونجا میگن آموزش باید برای همه باشه و هر کسی با هر سطح توانایی و شرایطی باید بتونه در رشته ای که دوست داره ادامه تحصیل بده. حالا چون همه دانشگاه ها نمیتونن استنفورد باشن, شرایط برای ورود به دانشگاه های بهتر رقابتی تر هست.
خرج تحصیل در دانشگاه های خارج اول از همه خیلی به کشور بستگی داره. کشورهای اروپایی حوزه اسکاندیناوی مثل نروژ و فنلاند همچنان دانشگاه های رایگان دارند. هرچند که هزینه زندگی در آنها بیشتره. کشورهای دیگه اروپا بعضی ها شهریه های کم دارن مثل آلمان و اتریش و فرانسه. شهریه دانشگاه های مالزی و ایتالیا هم تقریبا میشه گفت متوسطه رو به پایین هست. دانشگاه های سوئد و استرالیا دانشگاه های خیلی خیلی گرونی هستن. هزینه زندگی توی شهرهای بزرگ اروپا از نظر اجاره تقریبا ماهی 400 یورو, توی شهرهای کوچیک و خوابگاه ماهی 250 یورو و هزینه خورد و خوراک هم با یورو دولتی از ایران هم کمتر میشه. توی نروژ و فنلاند این رقم ها ممکنه تا ضربدر 2 هم برسه.
توی امریکا و کانادا هم همه جوره دانشگاه هست. خیلی خیلی خیلی بستگی به شهر و دانشگاه داره. توی لس آنجلس ممکنه تا ترمی 30 هزار دلار هم خرج بشه. توی South Dakota ممکنه به زحمت به ترمی 10 هزار تا هم برسه! باز توی یک ایالت و شهر هم دانشگاه ها شهریه های متفاوت ممکنه داشته باشن.
چند تا قسمت توی سایت دانشگاه ها میشه پیدا کرد که در مورد هزینه ها توضیح دادن:
1- Tuition and Fees
2- Cost of Attendance Calculator
3- Financial Affidavit
حالا ممکنه یه دانشگاهی یکی از این موارد رو داشته باشه یا هر سه رو داشته باشه. فقط دقت کنید که graduate و undergraduate فرق میکنه و ممکنه برای تحصیلات تکمیلی حتی هزینه ها کمتر از لیسانس هم باشه.
با توجه به اینکه دلار خیلی گرون شده خرج ارز آزاد خیلی خیلی سخت شده. اما خوشبختانه با پیگیری زیاد میشه ارز دانشجویی گرفت. باز ارزش داره.
به نظر من در حالت کلی برای کسی که هدف ادامه تحصیل برای تحصیلات تکمیلی داره به صرفه اینه که روی دانشگاه های خارج از کشور سرمایه گذاری کنه. قبلا نوشته بودم که برای هر شرایط چه کاری بهتره. اما دو دو تا چهار تا اینه که شما توی ایران 3-4 تا دانشگاه خیلی خوب بیشتر ندارید و برای ورود به اونها باید یه رتبه خیلی خیلی تاپ داشته باشید. زمانی رو که برای کنکور میخونید تقریبا به طور کامل هدر میره اما زمانی که برای اپلای میذارید تقریبا به طور کامل استفاده میکنید چون زبان یاد میگیرید. بعد گزینه های خیلی خیلی بیشتری خواهید داشت حتی اگر سطحشون از دانشگاه های شریف و ... هم پایینتر باشه بهتر از اینه که آدم بره دانشگاه آزاد یه شهر کوچیک و اون همه خرج کنه برای مدرک آزاد.
سایت USNews و Phds.org هم برای امریکا برای نگاه کردن حدود شهریه دانشگاه ها خوبن. اگرچه بازم توصیه میکنم که سایت خود دانشگاه رو برای این موردها چک کنید.
چند نمونه
شهریه دانشگاه لس آنجلس (UCLA) حدود 25 هزار دلار در سال (نصف برای یک ترم) و خرج یک ماه زندگی با گرفتگیری خیلی خیلی زیاد حدود 1200 هست, بخواهید راحت خرج کنید تا 2000 هم ماهیانه راحت خرج میشه.
همین شهریه برای دانشگاه آرلینگتون UTA به حدود 15 هزار دلار در سال کاهش پیدا میکنه و خرج یک ماه زندگی وانجا تا 800 هم میتونه کم بشه.
همین شهریه برای دانشگاه South Dakota State تا 8 هزار تا توی سال کم میشه و خرج زندگی هم حدود سالی 5500 دلار میشه!!!
البته من خودم هیچوقت یه جاهای مثل DSU رو توصیه نمیکنم. چون هم سرده و هم شهرش جایی برای زندگی نیست. اما اگر شرایطم بدتر از این بود حتی ترجیح میدادم برم این دانشگاه ولی دانشگاه آزاد .... نرم. در هر صورت ایالت های اینطوری (مثل داکوتا, آلاباما و شاید تگزاس ...) میتونه برای شروع مثلا برای اونایی که میخوان فوق لیسانس رو حتما امریکا بخونن خوب باشه.
چیزایی که من نوشتم بیشتر به درد اپلیکنت های دکترا میخوره اما میتونم همه شرایط فوق لیسانس ها رو در همین پست جمع و جور کنم.
برای کسانی که اولویتشون به ترتیب امریکا و کانادا و استرالیا و اروپا و آسیاست.
1- کسی که معدل بد (15-) داره:
1-1- پولدار یا متوسط: فوق لیسانس اینجا بخونه با معدل 18-19 تموم کنه و مقاله هم بده بعد بره امریکا (کشورهای دیگه سر معدل لیسانس خیلی گیر هستن اما دیدم که از امریکا با معدل 13 لیسانس و فوق 18.5 تونستن پذیرش بگیرن)
1-2- بی پول: فوق لیسانس اینجا بخونه با معدل 18-19 تموم کنه, همزمان با فوق لیسانس با استادایی کار کنه که بعدا بتونن بهش پذیرش بدن, کلی نذر و ... کنه, چند تا مقاله در سطح بین المللی توی تاپ ترین ژورنال ها چاپ کنه و توی امریکا استاد پیدا کنه و اگر فاند گرفت بره اونجا. راه دوم مهاجرت از طریق کار و مقیم شدن و بعد وارد دانشگاه شدن.
2- کسی که معدل خوب داره (15+)
1- پولدار = فوق لیسانس امریکا یا کانادا یا استرالیا
2- متوسط = فوق لیسانس اروپا مخصوصا کشورهایی که دانشگاه رایگان دارند یا بورسیه میشه گرفت, در بدترین حالت آسیا, حالت دوم با نمره های خیلی بالا تافل و جی آر ای بره امریکا و از اونجا پارشیال فاند بگیره
3- بی پول = فوق لیسانس اینجا بخونه با معدل بالا تموم کنه و مقاله هم بده و بعد بستگی به شرایطش از هر جایی شد پذیرش با فاند بگیره. (مورد خودم!)
توجه: عدد 15 حدودیه.
برای کسی که میخواد فوق لیسانس بگیره فاند گرفتن خیلی سختتره اما نشد نیست, توی امریکا معمولا فاند پارشال گیر میاد. توی اروپا بعضی کشورها هستن که فاند کامل میدن مثل بورسیه های پلاتینیوم و گلد ایتالیا. توی آسیا هم باز پیدا میشه که بورس کنن.
برای پذیرش فوق, نمره زبان خیلی بالا و معدل خیلی بالا مهمترین پارامترهاش هستن. برای امریکا GRE هم خیلی مهمه. اما دقت کنید که با یه GRE = 1500 به احتمال 90% میرید استنفورد. استنفورد هم نشد از USC فاند کامل میگیرید. در حالی که کسی که اینجا فوق لیسانس میگیره ولو اینکه شریف هم باشه و GRE=1500 باشه, اگر نتونه توی استنفورد استاد پیدا کنه یا یک مقاله تاپ توی تزش نداشته باشه, حتی با پول خودش هم نمیتونه دکتراشو اونجا بخونه. و تازه با یک تحقیق سطح بسیار بالا شانسش میرسه به 60% چون کسانی که اپلای میکنن هم مثل خودشن! پس اگر امریکا میخواهید برید ارزش داره که روی GRE سرمایه گذاری کنید.
برای کشورهای غیر از امریکا هم با نمره زبان خیلی بالا و معدل خوب میشه فاند گرفت و اگرم نشه واقعا ارزش سرمایه گذاری رو داره. شما با مدرک فوق لیسانس توی امریکا یا کانادا و یا استرالیا (در رشته های فنی دارای بازار کار خوب) میتونید راحت با حقوق بالا استخدام بشید و بعد از چندین سال با توجه به سابقه کاری خیلی درآمد بیشتری از یک دکترا داشته باشید. زندگی واقعی رو در یک سن کمتری شروع کنید.
نحوه انتخاب در دانشگاه های رنک پایین و بالا در امریکا
رنک بالا (خوب)
اینی که میگم قطعی نیست اما تقریبا اینطوریه. هر چی که رنک دانشگاه میره بالا فاند دانشگاه بیشتر میشه و متقاضی اون بیشتر میشه و ریسرچ مهمتر میشه و ارزش جی آر ای کمتر میشه (نه به زیر خط فقر 1100 و خیلی جاها 1200). اینطوریه که میبینی یک نفر GRE = 1100 داره اما چون تحقیقات ارزشمندی داره راحت به دانشگاه رنک بالا ورود پیدا میکنه. در واقع اول اپلیکشن هایی که ریسرچ دارن رو بررسی میکنن از نظر جایی که مقاله دادن و کیفیت مقاله ها و ریکامندیشن ها, بعد میرن سراغ نمره های امتحانات تافل و جی آر ای.
رنک پایین (بد)
هرچی رنک دانشگاه میاد پایین, فاند دانشگاه کم میشه و متقاضی کمتر میشه (اما باز چندین برابر ظرفیته) و ریسرچ کمتر مهم میشه و ارزش GRE میره بالا. اینطوریه که میبینید دانشجو با GRE = 1100 و چندین مقاله ارزشمند به راحتی از اینجاها ریجکت میشه. در واقع اول سورت میکنن بر اساس نمره های تافل و جی آر ای بعد میرن سراغ بقیه.
سئوال: در رنک بالا چه بلایی سر کسی میاد که ریسرچ عالی نداره؟ میره توی رقابت بررسی GRE که اگر نمره اش در حد عالی 1400-1500 نباشه راحت ریجکت میشه. بعد میبینید یه نفر از لیسانس با GRE = 1500 و معدل 19 مستقیم میره استنفورد و یکی دیگه با GRE=1400 و فوق لیسانس و چندین مقاله در مجلات کمتر شناخته شده راحت ریجکت میشه.
سئوال: در رنک پایین چه بلایی سر کسی که GRE بالا نداره میاد؟ بر اساس GRE سورت میشه و از همون اول حذف میشه. (ممکنه یه دانشگاهی رنکش بالا هم باشه اما بازم این سیاست رو داشته باشه که معمولا در مورد دانشگاه های تازه به دوران رسیده صدق میکنه)
نتیجه
اینطوریه که میبینید از ایران یه عده ای هستن که میرن تاپ تاپ (با ریسرچ های خیلی قوی), یه عده ای میرن یه جاهای پایینتر (با GRE معادل اونجا) و اصلا وسطشون هیچ کسی قبول نمیشه!!!
حالا اگر شرایط فاند خراب بشه چی میشه؟ کسی که ریسرچ خوب داره سرش کلاه میره. چون دانشگاه های تاپ جا ندارن که بهش فاند بدن و بعضا بدون فاند پذیرش هم نمیدن. دانشگاه های رنک پایینتر هم دنبال GRE خیلی بالا میگردن و اصلا اگر GRE بالا نباشه پذیرش هم نمیدن. تک و توک دانشگاهی پیدا میشه از این پایینا که فاند داره که معمولا دانشگاه هایی هستن که رو به رشد هستن و حالا سر این رشدشون یه فاندی داره بهشون میرسه.
----------------------
نحوه انتخاب دانشجو در کانادا
استاد میگه من این دانشجو رو میخوام, دپارتمان اون دانشجو رو بر میداره. استاد میگه اینقدرم بهش فاند بدید, دپارتمان بهش اونقدر فاند میده. تموم. حالا میبینی یه نفر با معدل 20 و تافل 120 و جی آر ای 1600 ریجکت میشه چون استاده حال کرده یه دانشجوی دیگه برداره.
-----------------------
نجوه انتخاب دانشجو در استرالیا
معمولا استاد فاند نداره و براش مهم نیست اصلا. یه نگاهی به رزومه طرف میندازه از روی معدل فکر میکنه که دپارتمان بهش ادمیشن میده یا نه. اگر معدل و ... خوب بود خب با هم یه پروپوزال اولیه مینویسن و میدن دپارتمان. دپارتمان هم نگاه میکنه معدل و نمره زبان چقدره, اگر مینیمم ها رو داره که نامه ادمیشن رو صادر میکنه. پولش هم دانشجو یا باید از جیب بذاره (خرج اصلی دانشگاه های استرالیا از همین راهه) یا اینکه یه عده ای با رزومه های خیلی خوب (مقاله ISI ) و نمره زبان خیلی عالی و معدل بالا اسکالرشیپ میگیرن.
----------------
اروپا
راستش نمیدونم اروپایی ها چطوری انتخاب میکنن اما میدونم اکثر جاها که بدون استاد اصلا اپلیکیشن نمیگیرن. بسیاری از جاها بدون پوزیشن خالی اصلا دانشجو نمیگیرن. بعضی جاهای کمی هستن که مثل امریکا یه تعداد ثابتی هر ساله پوزیشن دارن و همینطوری هم مثل اونجا اپلکیشن میگیرن. اما چیزی که میدونم اینه که باز نظر استاد حتی اگر حرف اول و آخر نباشه بسیار تاثیر گذاره.
کاری که من کردم رو نکنید. من مجبور بودم که بیرون کار کنم و پول در بیارم. خانواده ام هیچ کمکی نمیتونستن به من کنن که خرج اپلای منو بدن. میدونم که شاید خیلی از شما هم در شرایط من هستید و شاید کار هم با حقوق خوب نداشته باشید. اما تا میتونید بیرون کار نکنید و به جاش درس بخونید.
کاری که آدم اینجا میکنه در نهایت میشه ماهی 1 میلیون که 600 دلار هم ارزش نداره. در حالی که اگر یه دانشگاه خوب بورس بگیره درآمدش از همون اول میشه مینیمم ماهی 1200 دلار برای نصف اون زمان کار توی ایران. میخوام دو دو تا چهارتا بگم که کار کردن اینجا فقط ضرر داره. کسی که اینجا کار میکنه, ممکنه زمان اپلای کردنش زیادتر بشه و یکسال بیشتر معطل بشه و یا اینکه اصلا قبول نشه و یا فاند نگیره. خب واقعا این همه ریسک هست اصلا ارزش نداره که آدم بیرون کار کنه.
اما برای کسی که واقعا پول نداره و چاره ای نداره دیگه کاریش نمیشه کرد باید در حد اضطرار کار کنه.
وقت ارزشمندتون رو بذارید برای خوندن زبان و جی آر ای.