گواهی تمکن مالی یک فرم هست که بانک صادر میکنه و نشون میده که شما چقدر پول توی حسابتون دارید و در یک دوره 6 ماهه چقدر پول وارد حساب شده و خارج شده. چند تا نکته خلاصه در مورد گواهی:
امیدوارم که جواب همه سئوالات رو داده باشم. اگر چیزی بود بگید اینجا اضافه کنم.
اگر یه بار پیش آمده بود میگفتم که حالا اتفاقه, اگر یه جا پیش آمده بود میگفتم که شاید فقط اونجا اونطوریه اما حالا...
داستان از این قراره که تعهدنامه رو که گرفتم و دادم ترجمه یه دالترجمه ای میگفت که تا 5 عید طول میکشه و حتما شناسنامه پدرت هم باید باشه. منم چون شناسنامه همراهم نبود رفتم سر کار بابام و ازش گرفتم و تصمیم گرفتم یه دارالترجمه همون جاها پیدا کنم. خوشبختانه خیلی زود همونجاها پیدا کردم. گفت که تا شنبه بهت میدم. بعد یه کم فکر کرد گفت که بهمون گفتن که هر کی آمد بگید برای پنجم عید به بعد. منم گفتم مشکلی نداره و مدارکمو دادم.
دیروز برای اینکه بخوام نظام وظیفه رو درست کنم شناسنامه بابامو لازم داشتم و گرفتم و بعد امروز درست کردم و برگردوندم بهشون.
امشب بهم زنگ زد و گفت من مهر دادگستریشو گرفتم اما برای وزارت خارجه دیگه نمیشه بگیرم, میفته برای 15م به بعد!!! البته اگر بخواهید میتونم فردا برم فوریتی بگیرم براتون. گفتم فوریتی چند میشه؟ گفت مدرکی 50 هزار تومن!!! گفتم 50 هزار تومن؟؟؟ گفت البته چون چند تا مدرک رو با هم میبریم میتونم براتون سر شکن کنم! مثلا 35 هزار تومن. منم گفتم من هیچ عجله ای ندارم بذارید برای بعد از 15م! و خداحافظی کردم.
بعد یه فکری کردم و پیش خودم گفتم که اصلا مهر وزارت خارجه نمیخوام, بذار فردا برم همین ترجمه رو ازش بگیرم, بعد سر فرصت خودم میرم از وزارت خارجه میگیرمش. زنگ زدم بهش. گفت که نه دادیم نماینده, نمیتونیم بهت بدیم. حالا من سعی میکنم فردا براتون بگیرم مهرشو. گفتم من پول اضافه ای ندارم که بدم. گفت ما هم خب نمیخواهیم کار شما بمونه, مدارک هم دستمون باشه. گفتم در هر صورت هر جور راحتید من پول دیگه ای به شما نمیدم.
شاید طرف فکر کرده من پولدارم که میخوام دکترا برم امریکا! خوبه عجله ندارم. این که دروغ میگه که صد در صد دروغ میگه. چون اصلا قرار بود که شنبه بره برای تاییداتش. کلا مدرک رو هم نمیدن دست نماینده بمونه چون ممکنه گمش کنه. صبح میدن میره تایید میگیره عصر میاره. بعضی دارالترجمه ها هم که از خود دادگستری و خارجه میان! در ضمن وزارت خارجه هم شنبه یکشنبه حتما بازه! فرض کنیم نباشن. چرا 15م؟؟؟ واقعا یعنی وزارت خارجه تا 15م تعطیله؟ چرا بعضی مردم کشور من اینقدر دروغگو و دزد شدن؟
این بار دوم بود که همچین موردی پیش میآمد. یه بار دیگه هم سر مدارک داداشم که پارسال میخواست بره, یه دارالترجمه دیگه ای دقیقا همین برنامه رو پیدا کرد. منتهی اون موقع شرایط داداشم خیلی ناجور بود و ما واقعا عجله داشتیم. مامانم 50 هزار تومن اضافه تر داد به دارالترجمه ای که ادعا میکرد 3 روزه تحویل میده که مثلا فوریتی باشه. بعدش 3 روز هم دیرتر از موعدی که بقیه میگفتن تحویل داد و کلا همه برنامه ها رو هم خراب کرد. ظاهرا اینم یه روش سر کیسه کردن مردم توسط دارالترجمه هاست.
اینقدر مامانم گیر داد که سربازیتو عقب بنداز دیگه امروز رفتم عقب انداختم. یعنی خودش رفته بود نظام وظیفه و اونا هم بهش گفتن که من باید حتما باشم دیگه منم رفتم و یه یک ساعتی معطل شدم تا سربازی رو عقب انداختم. البته چون فرم I-20 رو دیگه این هفته میگیرم نیازی نبود که عقب بندازم اما مامانم خیلی نگران بود و میگفت بهتره دلشوره نداشته باشیم!
راستشو بخواهید نمیخواستم اینو اینجا بنویسم اما بعد که فکر کردم تصمیم گرفتم که بذارمش.
این روزا یه ناراحتی بزرگی دارم که به هیچ کسی نمیتونم بگم. اون اینکه دیدم توکلم چقدر کمه. مثلا الان خیلی دلم میخواد بالاخره یه جای خوبی قبول بشم که فاند هم داشته باشه. بعد وقتی دیگران میگن ایشالله هر چی خیر باشه پیش بیاد, با خودم فکر میکنم یعنی چی هر چی خیره پیش بیاد؟ من که سعی امو کردم, چرا به چیزی که میخوام نرسم؟ اگر خیرم پیش نیاد چی؟ بعد فکر میکنم که نکنه برم اونجا خیلی برام سخت باشه. نکنه همین وقتی رو هم که اینجا دارم اونجا نتونم داشته باشم. نکنه سختی اش برام بیشتر باشه. بعد میگم خب پس چرا اپلای کردم, همینجا زندگیمو میکردم این همه خرج هم نمیکردم. بعد یادم میاد که اینجا نفس کشیدن هم سخت شده. بعد فکر میکنم نکنه اونجا از اینجا بدتر باشه. نمیدونم چرا نمیتونم ذهنم رو جمع و جور کنم.
اینو نوشتم که فکر نکنید همیشه هم آدم توی شرایط روحی خوب هست. البته الان نسبت به موقعی که این متن رو نوشتم و منتشر نکردم خیلی بهتر و با روحیه تر هستم. اما خواستم که اینم اینجا بمونه که شاید یه روزی وقتی به چیزایی که میخواستم رسیدم یادم نره چه فکرایی میکردم!