یکی از مشکلاتی که در زندگی باهاش مواجه میشم این "حس مسئولیت پذیری" هست. من به شدت مسئولیت پذیرم و فقط کاری رو قبول می کنم که بتونم به بهترین نحوه انجام بدم.
چندتا دانشگاه اپلای کردم اما به هیچ کدام از استادها ایمیل نزدم. علتش چیه؟ علتش همین حس مسئولیت پذیریه. آخه من چطوری میتونم به کسی که نه میدونم کیه نه تا حالا کارش رو از نزدیک دیدم نه اصلا میدونم چه انتظاری از من داره ارتباط برقرار کنم و بگم که آقا کار تحقیقی داشتی منم هستم! اصلا من برای کار تو ساخته شدم! خب اینطوری نیستم. نه به اونکه هیچی نداره نه به من که اینقدر زیاد دارم که جلوی دست و پام رو هم گرفته!
الان کلی دلم گرفته. امروز و کلا بگم امشبم همه هدر رفت برای اینکه خودم رو راضی کنم بالاخره به یه استادی ایمیل بزنم. نشد که نشد. اصلا زمینه هاشونو نمیدونم چطوریه باشه. از بعضی کارها خوشم میاد اما نمیدونم در توان من هست که انجام بدم یا نه. چطوری دیگران اینقدر راحت این کارو میکنن نمیدونم.
خدایا منو از شر این اپلای و دانشگاه خلاص کن.
"خدایا منو از شر این اپلای و دانشگاه خلاص کن. "
خوشحالم که خدا خلاصتون کرده;)
وبلاگتون را خیلی دوست دارم، چون هویتتنو مشخص نیست، می تونید نظراتتون را بگید، بدون اینکه ریا بشه. فوق العاده است این وبلاگ.
خودم روزی هزار بار شکر میکنم.