امروز یه چند تا پست برای بچه های پشت اپلای مونده (سال دومی) مثل خودم میذارم.
یک مشکلی که برای خیلی از بچه هایی که سال اول پذیرش نمیگیرن و میخوان برای سال بعدش اقدام کنن اینه که ممکنه وسط راه خسته و نا امید بشن. چیزی که برای خود من هم تا حدودی پیش آمد (و شاید بازم بیاد). پس اگر میخواهید اپلای کنید اینو در نظر بگیرید که اگر نتونستید از جایی پذیرش بگیرید شاید سال بعد سست بشید و بازم در نظر بگیرید که اگر سال اول نگرفتید نباید برای سال بعد سست بشید!
حالا چند تا راه حلی هم که به ذهنم میرسه مینویسم که امیدوارم به دردتون بخوره.
انگیزه رو حفظ کنید
نکته ای که خیلی مهمه اینه که انگیزتونو از دست نباید بدید. واقعا باید بخواهید که ادامه تحصیل بدید. اگر انگیزه های سستی برای ادامه تحصیل دارید و مثل من وسطش فکر میکنید که میتونید شغل خوب هم بدون تحصیلات بالاتر پیدا کنید کار یه مقدار سخت میشه. انگیزه ها در افراد مختلف متفاوت هستن. بعدا یه پست میذارم و انگیزه های خودم رو مینویسم. خدا میگه اونایی که میگن «رب ما الله هست و استقامت میکنن» کارشون درسته. یعنی اون استقامته خیلی مهمه.
شرایط قبلی رو ارتقا بدید
نکته مهمتر اینه که خودتون رو ارتقا بدید. معلومه که اگر با همون شرایط همونجاها اقدام کنید دوباره رد میشید! حالا معدل رو کاری نمیشه کرد اما نمره های دیگه رو که میشه. بالا بردن نمره زبان و GRE برای اکثر دانشگاه ها بسیار مهم ارزیابی میشه. اگر میتونید مقاله بدید خب خیلی خوبه. باید بتونید اینا رو به حد خوبی برسونید. پس بیکار نباشید تا سال دیگه ببینید چی میشه. تازه وقت کافی دارید که با استادها در ارتباط باشید و شاید یکیشون از شما خوشش بیاد و کار تمومه.
توقعتونو بیارید پایین
نکته دیگه اینه که توقعاتتون رو عوض کنید. یکی از دوستان تعریف میکرد که یکی از بچه های شریف میگفت من لیاقتم MIT و هاروارد و استنفورد هست. بنده خدا 2 سال فقط این 3 تا دانشگاه اپلای کرد و هر 2 سال هم رد شد. در حالی که اگر به یه کم پایینتر رضایت میداد نه 2 سال از عمرش از بین می رفت و نه اینکه بخواد بعد این همه زحمت بره سربازی تا سال بعد ببینه چی میشه. متاسفانه کلا انگیزه اشو برای ادامه تحصیل هم از دست داد و ... (یکی باید به خود من هم بگه!)
امیدتون به خدا باشه
این دیگه از همه مهمتره. یکی از دوستان تعریف میکرد که با هزار تا بدبختی کلی زحمت کشید و برای فوق لیسانس از بهترین جایی که میخواست پذیرش با فاند کامل گرفت (دوستانی که برای فوق اقدام میکنن میدونن که چقدر سخته پذیرش با فاند برای مقطع فوق), آخرش سفارت امریکا ردش کرد. بعد مجبور شد بره انگلیس. توی انگلیس با کسی که واقعا آرزوشو داشت ازدواج کرد هر دو تاشون برای دکترا با هم رفتن امریکا. حالا دیگه قسمتش اینطوری بوده. کسی نمیدونه خدا چه تقدیری براش رقم خواهد زد (بهتر هم هست ندونه!) پس توکل به خدا, اگر خواست شد که شد. اگر هم حکمتش این بود که نشه خب نشد. مهم اینه که آدم به اون چیزی که میفهمه عمل کنه و به خدا توکل کنه.