یه چیزایی هنوز توی ذهنم نتونستم حل کنم و اون روابط مطلق ها و نسبی هاست و اینکه اگر نسبی سایه ای از مطلق هست چطور میشه که خصوصیات مطلق رو داره اما نه از همه لحاظ.
یکی از این مطلق ها علم هست. علم ذاتا مطلق هست اما همین مطلق رو ما اینجا نسبی میکنیم و یه قسمتی از اون رو یاد میگیریم! این خیلی عجیبه. فرضا ریاضی یک علم هست (به مفهوم knowledge و با Science اینجا کاری نداریم) خب چطور میشه که این مفوم مطلق رو به بخش های مختلف تقسیم میکنیم و یک بخشی (مثلا چهار عمل اصلی) رو یاد میگیریم؟ جالبه که این بخش نسبی شده خصوصیات مطلق از خودش نشون میده و بر روی همه اعداد کار میکنه! حتی میفهمیم که در طبیعت چطور 2 تا لیوان آب با 2 تا لیوان آب دیگه میشه 4 تا لیوان آب.
اگرچه توجیه هایی برای خودم پیدا کردم که زاویه دید به مطلق هست که نسبی رو به وجود میاره و چون زاویه ما متفاوته و فقط میتونیم بخشی رو ببینیم و چون این بخش هنوز همان مطلق هست خصوصیات مطلقی از خودش نشون میده اما این بیشتر یه توجیه تا یه دلیل عقلی.
فقط علم هم نیست که چنین چیزی داره, بگردیم خیلی چیزا رو میشه نام برد که ذاتا مطلق هستن اما ما نسبی میبینیم و عجیب که نسبی آنها خصوصیات مطلق دارد. عقل, هستی, دانش, عشق, ...
از همه عجیبتر هم همین عشقه که نسبی اون اسمش میشه محبت اما باز خاصیت مطلق از خودش نشون میده.