زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

Ours

آخه تیلور خانم فرض کنیم که یه نفر رو داشتی که یه جای دوری زندگی میکرد. بعد مثلا قرار بود بیاد امریکا. بعد تو برای اینکه بگی چقدر دوستش داری و به فکرشی چکار میکردی؟ بذار من بگم. توی آلبومت که هیچ شعری براش نداشتی, تصمیم میگرفتی یه شعری جدید براش بگی. توی شعرت میگفتی که "این عشق مال ماست", "هیچ کس نمیتونه ازمون بگیردش", "قلب من مال توئه", "تو انتخاب منی", "به حرف دیگران اهمیت نمیدم", "این آهنگ مال توئه". اما آلبوم جدیدت که معلوم نبود کی میاد, شاید دیر میشد؟ میآمدی اینو به آلبوم قبلی اضافه میکردی. بعدش یه ویدئو براش درست میکردی که نشون بده چقدر منتظرشی, شاید اگه توی آهنگت میگفتی خیلی غمگین میشد.
توی ویدئوت توی آسانسور که هستی میگی چقدر من شبیه تو هستم.

پشت کامپیوترت که نشستی, میگی چقدر به فکرتم.

بعدش یه جوری هم میخوای بگی که من یه گربه دارم عین مال تو. خب میذاریش توی ویدئوت.

بعدش برای اینکه نشون بدی چقدر مشتاق دیدنش هستی میری دنبالش.




آخه چطوری میدونی که محیط کار ما چه شکلیه که میذاری توی ویدئوت؟ آخه عکس گربه منو از کجا میاری میذاری؟ راستی گربه ای که کشیده بودی رو هم دیدم!

خیلی نقاشیت خوب شده!


نکن! نیار! آخه چه سودی میبری از این کارات؟ این کارا رو عمدی کردی؟ نکردی؟ نمیدونم, شایدم یه روز همه اینا واقعی بشن.

---------------------------------------

ترجمه گوگل رو ببینید تو رو خدا:

I assume that a person like Mrs. Taylor had lived away from my place. I remember I was American. I love you for what they say and what he thought?

کلا داستان رو عوض کرده برای خودش.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد