نامه رو از نظام وظیفه که گرفتم سریع با تاکسی رفتم انقلاب و از انقلاب هم شهرک غرب. البته تاکسی های دربستی هم دم در نظام وظیفه ایستاده بودن اما فکر کردم که ممکنه خیلی گرون بشه. این مسیری که رفتم 700 تومن دادم تا انقلاب و 900 تومن دادم تا شهرک. وزارت علوم که رسیدم ساعت 10 شده بود. رفتم پیش خانم خسروی که جدیدا منتقل شده طبقه همکف. گفت اول باید میرفتی توی سایت این نامه رو آپلود میکردی. منم گفتم نمیدونستم. گفت باشه اشکالی نداره این دفعه کارت رو راه میندازم اما دفعه بعد میای باید آپلود کرده باشی ها! گفتم چشم. یه نامه داد برای دانشگاه که مدرکم رو آزاد کنم. گفتم برای گذرنامه چی؟ گفت اونو الان نمیدیم. مدرکتو که از دانشگاه گرفتی بیار اینجا بهت نامه بدیم برای گذرنامه. ساعت 10 و 20 دقیقه کارم توی وزارت هم تموم شد. سریع رفتم دانشگاه ساعت 11 شده بود. نوبت گرفتم برای دبیرخونه, 29 نفر جلوم بودن. همونجا نشستم. پنج نفر مونده بود که برسه به من ساعت 12:30 شد و گفتن تعطیلیم برای ناهار و نماز تا 13:30. منم رفتم ناهارمو خوردم و نمازم رو خوندم و مدارکی که لازم بود رو هم توی سایت آپلود کردم. به سلامتی ساعت 2 نوبتم شد. تقریبا 3 دقیقه بیشتر طول نکشید که شماره نامه رو توی کامپیوترش ثبت کرد و گفت فردا پرونده اتو میدیم برای کارشناس. برو فردا به کارشناسش زنگ بزن. قبل از ترک دانشگاه گفتم برم یه سری بزنم بپرسم که چقدر طول میکشه که صادر بشه. یکی توی حیاط میگفت که 45 روز براش طول کشیده!!! رفتم اما کارشناس مربوطه اصلا اون روز نیامده بودند. فرداش هم هر چی زنگ زدم کسی گوشی رو برنداشت. جالب بود که کارهای نظام وظیفه و وزارت علوم و مسیر بین شون کمتر از ثبت یه شماره نامه توی دانشگاه طول کشید.