زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

یه دبه ماست بعد از یکسال

داداشم بعد از یکسال از ایتالیا آمده, مامانم بهش گفته بره ماست بگیره
رفته, برگشته, نگرفته. میگیم: برای چی نگرفتی؟
میگه: خیلی گرون بود که, من میرفتم این ماست 2800 تومن بود الان میگفت 6000 تومن. گفتم شاید این مغازه گرون میده نخریدم!!!!

دندون بستنی

بعد از آزمایشگاه سریع خودمو رسوندم دندونپزشکی. دکتر رضایی گفت این یکی رو که برات پر کردم چطوری بود؟

گفتم: مثل بستنی بود!!!
گفت: یعنی چی؟ (با تردید) نرم بود؟؟؟ صاف بود؟؟؟
گفتم: خب بستنی مگه چطوریه؟ آره دیگه خیلی صاف بود.
گفت: آره بیمارا هم میان همینو میگن میگن خیلی صافه حتی از دندونای اصلی خودمونم صاف تره!!! ما کلی زحمت میکشیم که اینطوری صاف در بیاد. بعد زد زیر خنده و گفت اما تا حالا هیچ کسی نگفته بود که مثل بستنیه!!! جالب بود! این اولین بار بود که توی این چندین سال کسی همچین حرفی رو زده!

و اون یکی دندونمو هم پر کرد ولی گفت اون یکی دیگه نیاز به روکش کردن داره که من نمیکنم. یه دندون دیگه رو هم گفت که باید پر کنم.

تا حالا یک میلیون و سیصد هزار تومن بابت این سه تا دندون خرج کردم. سه تا عصب کشی شده 900 هزار تومن و دو تا پر کردن 400 هزار تومن. هنوزم یکیشون روکش میخواد که خدا میدونه اون چقدر بشه.

آقا سل داری! قسمت آخر - سل نداری

صبح رفتم محضر برای اینکه وکالت بدم به پدر و مادرم که وقتی میرم اونجا بتونن کحارهای اینطرف رو برام درست کنن. توی محضر کلی معطل شدیم و آخر هم کارمون انجام نشد. من یه برگه سفید امضا کردم و گفتم دیگه خودتون اینجا درست پرینت کنید.


بعد آمدم آزمایشگاه و جواب آزمایشم رو گرفتم. به غیر از چند مورد که مربوط به چربی خونم بود بقیه همه نرمال بودن. برای آزمایش ESR اما فقط یه رقم نوشته بود و معلوم نبود نرمالش باید چند باشه. گفتم وای خدا این چرا اینطوریه! رفتم توی صف و نوبت گرفتم برای پزشک عمومی چون به نظرم زودتر جواب میداد!


دکتره تا منو دید گفت: شما همونی بودی که سل داشتی؟؟؟

منم خشکم زد, گفتم: سل که نداشتم, گفتید معلوم نیست.

گفت: همون دیگه, که جواب PPD ایتون مثبت بود.

گفتم: بله خب.

گفت: خب برای چی دوباره آمدی؟

گفتم: رفتم پیش متخصص گفت جواب ESR هم باید بیاد. الان جوابشو گرفتم

گفت: خب برای چی آمدی پیش من؟

گفتم: خب این همه آزمایش چک-آپ دادم, شما هم یه نگاهی کن ببینی مشکلی ندارم.

حتی حاضر نشد که نگاه کنه و گفت: ببر پیش همون متخصص ببینه.

گفتم: آخه, بقیه آزمایش ها چی؟

گفت: اون متخصص داخلیه دیگه خودش میدونه.


دوباره برگشتم نوبت گرفتم برای متخصص عفونی که اون روز بودم. خوشبختانه خلوت بود و ظاهرا فقط 2-3 نفر جلوی من بودن. توی نوبت که نشسته بودم. خودمو آماده میکردم برای اینکه بگه جواب آزمایشت مشکل داره, شاید یه آزمایش دیگه, شاید واقعا سل دارم؟ توی این فکرا بودم که صدام کردن و رفتم توی اتاق. امروزه خانم دکتره خیلی خوش اخلاق تر شده بود. نمیدونم چون سرش خلوت تر بود یا هر چی. 

منو که دید گفت: دیروز کلی منو به خاطر شما دعوا کردن که چرا از دفترچه اش برگه نکندی.

گفتم: خب من که فرار نکردم, الان آمدم بکنید!

گفت: دیگه مهم نیست, تموم شد. بعد یه نگاهی به نتیجه آزمایش کرد و گفت خخخخخخخخخخب 4. مشکلی نداره که.

منم یه نفس راحتی کشیدم و گفتم, بقیه چیزا چی؟ یه چند تا این بالاها بیشتر یا کمتر از نرماله.

گفت همه اش مربوط به چربیه. باید یه مقداری از نظر رژیم غذایی رعایت کنی و چربی و شیرینی کمتر بخورید و ... و برام اون برگه رو مجددا نوشت.

حس کردم که خیلی دلش میخواد با من صحبت کنه, آخه من ایستاده بودم و همینطوری حرف میزد و مجبور شدم بشینم و باز داشت برام توضیح میداد. ولی من عجله داشتم که به دندون پزشکی ام برسم. برای همین سعی کردم که زودتر مکالمه رو تموم کنم و گفتم: پس دیگه مشکلی ندارم که؟!

گفت: نه. ایشالله که مشکلی نباشه. 


و خداحافظی کردم و رفتم. بدین سان داستان سل نداشتن من هم تموم شد.

آقا سل داری! قسمت دوم

با خانواده ام هم این دو روز هیچ حرفی نزدم که نگران نشن. مامانم یه چند بار پیگیر شد که جواب آزمایشت چی شد, اما من بهش جوابی ندادم. چند بار هم پرسید که چه ساعتی وقت دندانپزشکی داری و من گفتم که معلوم نیست! قرار شده بهم زنگ بزنه. ولی وقت رو همون پنجشنبه کنسل کرده بودم.

شب, قبل از خواب داشتم فکر میکردم که خب اگر سل داشته باشم چی میشه؟ احتمالا باید برم وزارت علوم و بگم من نمیتونم برم, بعد بشینم GRE بخونم برای سال بعد دوباره اپلای کنم. تازه سال بعد میتونم برم لس آنجلس یه هر جای بهتری. این مدت هم برم دنبال کارهای سربازیم و شاید بتونم روی همین معافیت بگیرم. شاید اونقدرها هم بد نشه! اصلا چطوری ممکنه سل گرفته باشم؟ توی دندانپزشکی؟ توی آنکارا؟ من که اصلا سرفه هم نمیکنم! بعد از سحر هم همین فکر ها رو داشتم ادامه میدادم.

صبح زود رفتم همون بیمارستانی که اون روز رفته بود. بعد از نیم ساعت توی صف بودن یه نوبت بهم داد برای اورولوژی. نفر 127م شده بودم. رفتم طبقه سوم و گفتم خانم من عکس ریه گرفتم برای تشخیص سل, فکر نمیکنم ربطی به اورولوژی داشته باشه. گفت آره, اشتباه بهتون نوبت دادن. برو برای متخصص عفونی بگیر. اون طرف ساختمان هم هست. توی دلم گفتم خدا رو شکر, کی این 128 نفر قرار بود ویزیت بشن خدا میدونه. سالن هم کیپ تا کیپ پر بود. خدا رو شکر بیماری کلیوی نداشتم. چقدر مردم اینجا بیماری کلیه دارن.
دوباره برگشتم و نوبتم رو عوض کردم. این بار نوبت 27 شدم. همین 27 نفر نزدیک یک ساعت و نیم طول کشید. توی این مدت خودم رو آماده میکردم که اگر گفت مشکلی توی عکس هست پس نیفتم! ساعت 10:30 نوبتم شد. دکترش یه خانم جوانی بود و رفتارش هم کاملا معمولی بود. موضوع رو بهش توضیح دادم. عکس رو به لامپ کنار دستش چسبوند و یه نگاهی عاقل اندر سفیه به عکسم کرد و یه سری سئوال پرسید .
پرسید: (با تعجب) کدوم دانشگاهه که آزمایش سل میخواد؟
گفتم: یه دانشگاه امریکا
سرش رو تکون داد به علامت اینکه فهمیدم. و بعد پرسید: خب تا ما نظر قطعی ندیم که بهت پذیرش نمیدن؟ درسته؟
گفتم: نه من پذیرش گرفتم, دیگه دارم میرم!
پرسید: با کسی که سل داره در تماس نبودی؟
گفتم: نه.
پرسید: سرفه نمیکنی؟ خلط نداری؟
گفتم: نه.
گفت: یه آزمایش خلط میخوام برات بنویسم....
حرفشو قطع کردم و گفتم خانم دکتر اگر توی عکس مشکلی نمیبینید, ممنون میشم که دیگه آزمایش اضافه تری ننویسید, یه سری آزمایش چکاپ هم پریروز دادم که جوابش سه شنبه میاد.
یه نگاهی به آزمایش ها کرد و گفت: خب پس آزمایش ESR هم که دادی خوبه. اگر توی این آزمایش چیزی نشون نده مشکلی نیست اما باید تا سه شنبه صبر کنی ولی بذارید از خانم دکتر هم بپرسم.
بعد رفع اتاق بغلی که یه دکتر متخصص دیگه نشسته بود و با اون هم مشورت کرد.
وقتی برگشت گفت: من برات یه برگه مینویسم که اگر این آزمایش ESR ات مشکلی نداشت, مشکلی نداری. ولی اگر آزمایشت نرمال نبود باید بیایی دنبال بقیه کارها فقط برو وقتت رو از ویزیت تغییر بده به مشاوره.
گفتم: باشه. سریع رفتم پایین و وقتم رو عوض کردم. توی سالن پایین دو تا دختر خیلی خوشکل هم داشتن بازی میکردن. وقت رو که عوض کردم برگشتم و اونم برام یه برگه نوشت که اگر آزمایش ESR چیزی رو نشون نداده باشه, از نظر عفونی مشکلی نداره.


(امشب عکسشو میذارم! الان دوربینم همراهم نیست.)


برگه رو گرفتم و از بیمارستان آمدم بیرون. داشتم فکر میکردم که ای بابا بازم باید تا سه شنبه صبر کنم. آخه چطور ممکنه که من سل گرفته باشم؟ به نظر خودم که نباید هیچ مشکلی داشته باشم. اما اگر هم بود, هیچ نگرانی و ناراحتی ای ندارم! شاید قسمت چنین باشد.

دیروز کلی توی وبلاگم نظر گذاشته بودن و ابراز محبت کرده بودن اما راستش من بیشتر تعجب کردم, چون خودم خیلی راحت تر با این موضوع کنار آمدم. در بدترین حالت که سل داشته باشم (که فکر نمیکنم) سال بعد دوباره اپلای میکنم. اینبار GRE=1400 میگیرم! البته دیروز و پریروز کلی پست میخواستم بذارم که چون داداش از ایتالیا آمده بود, نشد و خواستم یه کم با داداشم باشم.

آقا سل داری! قسمت اول

بعد از یک هفته هر روز توی دکتر برای آزمایشات و عصب کشی دندونام و دردهای شبانه و سحری نخوردن برای آزمایش خون و..., امروز صبح رفتم جواب آزمایش سل رو پریروز داده بودم و برای دانشگاه لازم داشتم رو بگیرم. دکتری که اونجا نشسته بود گفت آستینتو بزن بالا. بعد از اینکه بر انداز کرد و خط کش آورد و نگاه کرد,


گفت: جواب تستت مثبته!

گفتم: یعنی چی؟
گفت: احتمالا سل داری! بچه بودی واکسن سل نزدی؟
گفتم: نمیدونم. ولی همه واکسن هایی رو که بقیه زدن قاعدتا منم زدم.
گفت: توی فامیل کسی سل نداشته؟
گفتم: نه.
گفت: برای چی آمدی آزمایش بدی؟
گفتم: برای دانشگاه خارج از کشور, این آزمایش رو لازم داشتن.
گفت پس صبر کن خانم دکتر هم بیاد نظر بده.

تا خانم دکتر بیاد یه نفر تکنسین دیگه هم آمد, اونم خط کش گذاشت و گفت سفت هم شده, بله به نظر منم مثبته. بعد تماس گرفت خانم دکتر که ظاهرا مسئول آزمایشگاه بود آمد.
اونم بعد از کلی خودکاری کردن و خط کش گذاشتن گفت, متاسفانه جواب آزمایشتون مثبته. من براتون جواب رو میدم, ببر همون دکتری که برات نوشته برای معاینه دقیقتر. بعد یه برگه جواب آزمایش رو برام پرینت کرد و داد دستم.

سریع رفتم همون دکتری که پریروز بودم و یه نگاهی کرد. توی صف انتظار که بودم با خودم فکر میکردم وای خدا نشد یه کار ما مثل بچه آدم پیش بره. همه میرن جواب آزمایش میگیرن و راحت میفرستن و حالا من بیچاره... وای اگر سل داشته باشم چی؟ اصلا چطوری منتقل میشه؟ نکنه اون روز که رفتم جرمگیری کرد از لثه ام خون آمد, اون روز سل گرفته باشم؟ اصلا نکنه مدت هاست که سل دارم و خبر نداشتم. سه هفته دیگه میخوام برم و هنوز مدارکم هم تکمیل نشده. وای نکنه به دانشگاه هم نرسم و همه زحمات این دو ساله به باد بره.  


نوبتم که شد, دکتر گفت من نمیتونم نظر بدم, باید حتما متخصص عفونی نظر بده. ولی برات یه عکس از ریه ات می نویسم, صبح شنبه ببر پیش متخصص نشون بده. رفتم عکسم رو گرفتم و چند دقیقه ای به عکس خیره شدم. توش پر از نقاط سفید و مشکی بود. نمیدونم این نقاط مشکی عفونت باشه, یا نقاط سفید عفونت باشه, یا اصلا طبیعی باشه! حالا باید تا شنبه صبر کنم ببینم چی میشه. نوبت دندانپزشکی صبح شنبه امو هم تماس گرفتم و کنسل کردم, با خودم فکر کردم که این کار واجبتره.