در خونه رو که باز کردیم دیدم که روی موکت یه کم آشغال ریخته. روی موکت اتاق هم همینطوری بود. نیما میگفت به به چه خونه خوبی گرفتید. چقدر جای خونه اتون عالیه. کلا اینجا خیلی خیلی بهتر از خونه ای هست که من توی هوستون دارم.
من گفتم بچه ها خونه تمیز نشده. نیما گفت نه بابا همینطوریه دیگه. خودش تمیزه. کم کم که رفتیم سمت آشپزخونه فهمیدیم که بله اصلا یادشون رفته اینجا رو تمیز کنن. منصور هم میگفت که ای بابا گفتم که اول بریم خونه رو ببینیم.
چند تا سوسک کوچیک هم داشتن توی ماشین ظرف شویی راه میرفتن! بقیه خونه اما نسبتا تمیز بود.
ببخشید دستشویی هم کثیف بود انتظار ندارید که عکسشو بذارم؟!
از در که آمدیم بیرون همسایه امون یه پیرزنی بود که میگفت 79 سالشه (منصور میگفت من شنیدم 74) ولی از منم سالمتر و سر حالتر بود! بهش خونه رو نشون دادیم و گفتیم که باید اینطوری باشه؟ اولش میگفت بد هم نیست اما دیگه وقتی گاز رو دید گفت this is no no. نباید اینطوری باشه و باید بگید بیان و تمیز کنن. بعد رفتیم خونه خودشون رو نشون داد و گازش واقعا تمیز بود و اصلا با چیزی که ما داشتیم قابل مقایسه نبود.
سلام
خونتون مبلمان و تخت هم داره؟ مبله هست؟
هیچی نداره
وای چقدر کثیفُ.
وای چه وحشتناک سوسک تو ماشین ظرف شویی. ایییش. عجب بی ملاحظه بودن نظافت نکردن شاید دیدن شما از اینجا میرین امریکا نخواستن به خودشون زحمت بدن.