بعد باز توی محوطه راه افتادیم و به سمت شهربازی رفتیم. هر جایی نگاه میکردی بالاخره یه سطح زباله نزدیک پیدا میکردی و هیچ جایی رو من ندیدم که حتی یه آشغال روی زمین افتاده باشه و حتی هیچ بچه ای هیچ اشغالی روی زمین نمیانداخت. این دختره خیلی تپلی و خوشکل بود حیف شد نتونستم صورتشو بندازم چیزی که میخورد تموم شد آشغالشو انداخت توی سطح آشغال.
یادم آمد به نمایشگاه کتاب پارسال که رفته بودیم و روی چمن ها هر گوشه کناری پر از آشغال شده بود.
بعععععععععععععله فرق ما ها همینه