توی راه برگشت صندلی جلوی ما یه دختری نشسته بود. اولش سعی کرد با هندی کنار دستی اش صحبت کنه اما اون حال و حوصله نداشت. من فکر کردم که دختره هندیه و گفتم این که هندیه و با هم زبون خودش باهاش حرف نمیزنه برای چی ما باهاش حرف بزنیم. من و جواد داشتیم همینطوری در مورد ایران صحبت میکردیم. به نظر من جواد چون توی سن کمی آمده براش خیلی سخته زندگی اینجا. تازه تجربه زندگی و کار توی ایران رو هم خیلی نداره. اگرچه پدرش فوت شده و چند سالیه که بار زندگی رو اون به دوش کشیده اما به نظر من اصلا آدم آبدیده ای نشده بود. اگر چند سالی ایران کار کرده بود, در مورد خیلی از مسائلی رو که ما به چشم دیدیم و الان براش تعریف میکنیم اونقدر سورپرایز نمیشد که ایران همچین اوضاعی هست.
توی حرفای ما دختره برگشت و سر صحبت رو باز کرد که با چه زبونی دارید حرف میزنید. ما هم گفتیم فارسی. صحبتمون خیلی طولانی شد و برای همین میخوام فقط قسمت هاییشو اینجا بنویسم. دختره اهل تانزانیا بود.
زندگی افریقا
گفت: همه اینجا فکر میکنن من هندی هستم و من خیلی ناراحت میشم. من اهل افریقا هستم آخه.
من بهش گفتم: حداقل من میتونم تشخیص بدم که هندی نیستی یه جورایی صورتت فرق میکنه با هندی ها. قیافه اش خیلی بانمک بود و هندی ها معمولن یخ هستن. البته منم فکر میکردم یه هندی با نمکه!
گفت: زندگی توی کشورم خیلی راحتتر از اینجاست. خانواده ای که اونجا دارم خیلی زندگی اشرافی تر و راحتتری دارن و خیلی هم منو دوست دارن و منم خیلی دلم براشون تنگ میشه. کلا زندگی توی افریقا از امریکا اشرافی تره.
من همیشه فکر میکردم مردم افریقا دارن از گرسنگی می میرن. نمیدونستم که زندگی اشرافی هم دارن!
مسلمونی ما
گفت: من زندگی اینجا رو بیشتر دوست دارم چون زنها اینجا آزادی خیلی بیشتری دارن. توی کشور ما خانواده ما یه خانواده مسلمان هستن و خیلی خشک مذهب (conservative) هستن. اینه که من اصلا هیچ آزادی ای ندارم.
من گفتم: خودتم مسلمون هستی؟
دختره گفت: آره.
پرسیدم: نماز هم میخونی؟
گفت: من اونطوری نیستم که هر روز 5 بار نماز بخونم. شما چی؟ شما هر روز نماز میخونید؟
من گفتم: من که آره. (جواد هم گفت منم نماز نمیخونم) من همیشه میخونم. گفتم پس چطوری نماز میخونید؟ مثلا موقع امتحانا؟! (قبلا یه جا خونده بودم که دخترا دو وقت نماز میخونن یکی وقت امتحان و یکی هم وقت شوهر کردن! ببخشیدا نظر من نیست)
دختره زد زیر خنده و گفت: آره دقیقا. من همیشه قبل از امتحانای پایان ترم نمازمو شروع میکنم.
جواد هم گفت منم دقیقا همین کار و میکنم و واقعا هم جواب میده!!! دختره هم تایید کرد. منم سری تکون دادم و خندیدم.
برو برو
بعد صحبت در مورد ایران شد. دختره گفت که من خیلی ایرانی اینجا دیدم و یه جایی هم گفت کار میکردم که همیشه با کلی ایرانی سر و کار داشتم اینه که خوب میشناسمشون. چند دقیقه پیش هم داشتم یه آهنگ ایرانی گوش میدادم.
من گفتم: اااا, جدی؟ چه آهنگی؟
دختره گفت: آهنگ "برو برو"
گفتم: "برو برو"؟؟؟ برو برو دیگه چیه؟ داشتم فکر میکردم که کدوم خواننده ای برو برو خونده که گفت: خواننده اش آرشه.
گفتم: آهان. من اصلا از این آهنگ ها گوش نمیدم. از آهنگ های آرش هم اصلا خوشم نمیاد.
گفت: خیلی باحالن که. بعد یه کم دستاشو توی هوا تکون داد یعنی آهنگاش بزن بکوب هستن.
گفتم: خب میدونی توی ایران سبک های موسیقی مختلف هستن.
گفت: خب تو چی گوش میدی؟
توی دلم با خودم فکر کردم حالا مثلا بگم شجریان خیلی خوبه. یا مثلا بگم چی بره این گوش بده؟ بعد با خودم گفتم ای بابا تو برو همون "برو برو" اتو گوش بده. و بهش گفتم که خب من موسیقی سنتی دوست دارم و بحث رو کلا عوض کردم.
دختره میگفت نمایشگاه چون روز اولش بوده خیلی شلوغ نبوده و پارسال روز آخر رفته بود و جای سوزن انداختن نبوده. با خودم گفتم خوب شد روز آخر نرفتیم. همین امروزم کلی شلوغ بود.
Conservative خشک مذهب نمیشه.خیلی وقت ها به نظرم خوبه.
معادل فارسی بهتری ندیدم. برای همین انگلیسیشو هم گذاشتم. اگر معادل بهتری (غیر از محافظه کار که اینجا نمیخوره) میدونید ممنون میشم بهم بگید.
برای من و وبلاگم یه اتفاقی افتاده به کمک و همفکریتون احتیاج دارم
چکار کنم؟
این آقا جواد چه جور جایی تو ذهنشه؟ اگه به جاهای پرتراکم علاقه داشت باید یه شهر دیگه میرفت ولی گویا چیزی که مدنظرشه فقط تو فیلم های science-fiction پیدا میشه.
منهتن نیویورک تقریبا همینطوریه.
آقا این جملرو تو دلت گفتی دیگه:(من همیشه فکر میکردم مردم افریقا دارن از گرسنگی می میرن. نمیدونستم که زندگی اشرافی هم دارن! )
ازش میپرسیدی چرا بر نمیگرده به ولایت خودش. چه قدر دوستان شناس و ناشناس انرژی منفی میدن اونجا!
آره توی دلم گفتم. پرسیدم دیگه گفت: "که اینجا آزادی هام بیشتره. اونجا باید زود ازدواج میکردم چون خانواده ام خیلی مذهبی بودن."
ببخشید وودی خان دیگه ارش بلید بشناسی حداقل ابروداری کن..ارش یک خواننده بین المللی همه میشناسنش..
ببخشید میخوام 100 سال هم بین المللی اینطوری نباشه. این چطور بین المللیه که آدم بره آهنگای دیگه رو کپی کنه بعد یه آهنگو 50 جور بخونه و پول بده فلانی و فلانی که بیان باهاش آهنگ بخونن. اگر اینطوریه منم اگر پولدار بودم از فردا یه خواننده بین المللی میشدم که.
ببخشید امیدوارم روی این چیزا تعصب نداشته باشید.
خیلی نمکیه پسر
آقاووووودی
من ترم اول ارشد هستم وازنظر مقاله وضعیتم خوبه ولی زبانم درحد المنتریه به نظرت اگه الان شروع کنم به خوندن تافل وجی ار ای تایک سال دیگه امکانش هست بتونم امتحان تافل وجی ارای بدم باتوجه به این که میخام self study بخونم والانم با کتاب essential words for toefl شروع کردم.
باتشکر
قطعا میتونید برای چی نه؟
کتابی هم که شروع کردید خوبه. همزمان جی آر ای رو هم بخونید و منتظر تافل گرفتن نمونید. یادتون نره یه چند ساعتی وقت بذارید قسمت پذیرش اینجا رو کامل بخونید.
موفق باشید.
http://core.talkingpointsmemo.com/election/scoreboard
میدونم برایت مهم نیست
اما جالبه
و
متفاوت و منظم تر از شیوه ما
امیدوارم هر کدومشون میشن برای مردم ما بدتر از اینی که هست نشه.
سلام
یه سری سایت های معمول عمومی اونجا را که خبری هست رو هم اگه میشه معرفی کن
بدک نیست
منظور جدای از خبرگزاری رسمی و مشهور است
http://www.tabnak.ir/fa/news/283219/تصاویری-که-سندی-خلق-کرد
سلام
مهندس من چیزی رو که بدونم حتما مینویسم. وقتی نمیدونم نمیتونم در موردش هم بنویسم. اگر یه روزی همچین مطلبی دیدم حتما.
خب باشه چرا میزنی؟انگار خودت روی این چیزا تعصب داری.. حالا ارش دوست نداری دلیل نمیشه این منطقتت که چطوری معروف شده رو قبول کنم...همیشه اینقدر زور میگی؟
چقدر روز نوشته هات به دل میشینه وودی. انگارهمین روبرو نشستی و داری با آب و تاب از خاطراتت میگی. اونقدر صمیمیه که فکر کنم تقریبا همه مثل من با تو میخندن، با تو به وجد میان، با تو افسوس میخورن، با تو غمگین میشن و خیلی حسای دیگه.

با اینکه خودتو معرفی نکردی، از نوشته هات کاملا معلومه که چه شخصیت دوست داشتنی ای داری. اما امیدوارم وقتی دکترا تو گرفتی بشناسیمت
به هر حال به خاطر حس قشنگی که خوندن یادداشت هات به من میده ازت ممنونم.
سلام. خوش آمدید. خیلی لطف دارید. اگر قرار باشه یه روزی بشناسید این وبلاگ هم تعطیل میشه.
دقیق نمی دونم ولی این لغات رو میشه در جاهای مختلف به نسبت احتیاج به کار برد.
sanctimonious
behaving as if you are morally better than other people, in a way that is annoying - used to show disapproval:
dogmatic
someone who is dogmatic is completely certain of their beliefs and expects other people to accept them without arguing:
religiosity:
exaggerated or affected piety and religious zeal
extreme interest and belief in religion
دو تای اولی صفت هستن و معنی منفی دارن اما آخری اسمه.
سلام
در چه وضعی؟
خوشم میات کلا تیزی.
برای ما ها هم دعا کن
سلام
الحمدلله.
حتما.
وودی جان من که لینک بلاگم کنار اسممه حداقل میومدی ببینی چه خبره
حالا دیگه حل شد. یه نفر یه کامنت عجیب برام گذاشته بود دوس داشتم با اونایی که وبلاگهاشون رو میخونم همفکری کنم.
وقتی آدرس وبلاگتونو اشتباه مینویسید من چطوری بیام؟
آقا خب معلومه که بلاگفاس تقصیر من چیه انگشتم به خطا نوشته است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
Intemperate هم معنی منفی داره.
Extremist هم معنی خیلی منفی داره.