شب چهارشنبه سوری قرار بود یه مهمانی برای ایرانی ها باشه. ما هم رفتیم برای اون برنامه. منتهی مهمونی رو یه جایی گرفته بودند که قبل از ورود کارت شناسایی میخواست و ما نداشتیم و بنابراین ما رو راه ندادند. از بیرون صدای آهنگ های ایرانی میامد که بلند بلند همه جا رو گرفته بود.
دم در هر چند دقیقه یکبار تا ساعت 1 نصف شب همینطوری ماشین های آخرین مدل بودند که میامدند و چند نفر رو پیاده میکردند. بعضی ها سوییچ رو میدادند کسی که دم در ایستاده بود بره ماشین رو براشون پارک کنه و بعضی میرفتن دنبال جا پارک بگردند. رضا میگفت که ایرانی جماعت امریکا اینطوریه که نون شب هم نداشته باشه میره ماشین آخرین مدل قسطی بر میداره که کم نیاره. ما که از لکسوس کمتر ندیدیم. یه ماشین هایی هم بودند که من اسمشونو هم نشنیده بودم و از ظاهر اسپورت و لوکس اشون فکر میکنم که خیلی گرون باشن.
قیافه ها کسانی هم که آمده بودند اکثرا شبیه تازه به دوران رسیده ها بود. چه دخترشون و چه پسرشون. بعضی ها هم معلوم بود برای پیدا کردن جفت مناسب تشریف فرما شدند. یه تاکسی لیموزین هم بود که اونایی که موفق شدن یکی رو پیدا کنن رو برسونه!
وقتی راهمون ندادند ما هم گفتیم توی اون خیابون که نسبتا قشنگ هم بود یه قدمی بزنیم. اونجا یه مجتمعی بود که جلوش گل لاله کاشته بودند و ما رفتیم ازش عکس گرفتیم. هوا فوق العاده بود و نسیم بهار جان رو نوازش میداد. با حامد یه قدمی زدیم و ساعت نزدیک 1 بود که دیگه برگشتیم.
هر چند قدمی که یه کافی شاپ بود صدای آهنگ فضای جلوشو پر کرده بود اما اکثرا فقط یکی دو نفری توش نشسته بودند.
آها این شد مطلب. کوروت ها رو نگاه. البته در مقابل پراید 20 میلیونی ما هیچی نیست
برای گل های لاله مرسی. واقعا زیبا هستن. اون فانوس های سر در اون خونه هه هم خیلی زیبان. ممنون.