خب یه دانشگاه دیگه هم لطف کرد و امشب بهم پذیرش داد. اما فعلا از فاند این یکی هم خبری نیست. تا بعدا بهشون ایمیل بزنم ببینم چی بشه اینم. ظاهرا امسال بعد از اون ریجکت نامردانه دانشگاه پوردو بقیه دانشگاه ها از من بدشون نیامده! اینم یکی از دوست داشتنی ترین دانشگاه هایی بود که اپلای کردم. اما بدون فاند بازم نمیتونم برم. اگر اینا با هم فاند بدن واقعا نمیدونم کدومو انتخاب کنم!
مشکل اصلی اینه که الان ایمیل ها باز نمیشه و منم با زحمت همینو باز کردم. مشکل بعدی هم اینه که اگر هیچ کدوم فاندی ندن انگار هیچ کاری نکرده باشم.
لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل هم احیا عند ربهم یرزقون (قرآن)
کسانی را که در راه خدا کشته میشوند مرده نپندارید. بلکه آنها زنده اند و نزد پرودگارشان روزی میگیرند.
ترجمه حافظ: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام.
عزیز جان تولدت مبارک. بذار بازم به خاطر آزادیت بهت تبریک بگم. وقتی اون به عکس اون چهره پاکت نگاه میکنم بی اختیار اشک از چشمام جاری میشه. اگرچه کاری از من بر نمیاد اما همیشه به یادت هستم و برات دعا میکنم. ولنتاین امسال رو هم با یاد تو و همه کسانی که پیش تو آمدند جشن میگیریم.
دیروز بعد از اینکه دیدم خوابم نمیبره رفتم سراغ کامپیوتر تا ایمیل هامو چک کنم. چقدر لذت بخشه که وقتی ایمیلتو باز میکنی نوشته باشه Congratulation! یکی از دانشگاه هایی که اپلای کرده بودم دیروز بهم ادمیشن داده بود. اولش خیلی خوشحال شدم ولی بعدا دیدم که از فاند خبری نیست! باید میرفتم سر کار و برای همین تا شب دیگه نتونستم چک کنم.
شب که برگشتم همه خوشحالی ها تموم شد. وقتی ایمیلمو چک کردم دیدم که برای صدور I-20 نیاز به گواهی تمکن مالی هست (Financial Affidavit). برای اونایی که فاند نداشتن زده بود 35 هزار دلار و برای اونایی که فاند داشتن زده بود 13 هزار دلار. تازه این دانشگاه ارزونه بود که گفتم شاید بتونم بدون فاند هم برم. تا امروز نمیدونستم که برای I-20 که همون پذیرش قطعی دانشگاه های امریکا هست هم باید پول داشته باشم و همیشه فکر میکردم که وقتی که میخوای بری سفارت باید این پولو برای سفارت جور کنی. انگار یه آب یخی ریخته باشن روم. چون بقیه دانشگاه هایی که اپلای کردم هم کمابیش همین هستن و از این گرونتر.
حالا اگر فاند هم از اینجا بگیرم 13 هزار دلار هم اصلا پولی نیست که بتونم جور کنم. من خودم یکساله دارم کار میکنم شده 3000 دلار, چطوری این همه پول رو جور کنم؟ حساب خانواده ام هم تقریبا خالیه و هر چی داشتیم رو دادیم به داداشم که بره ایتالیا. مامان همه امیدش به اینه که من برم یه جایی که فاند داشته باشه بتونم خرج داداشم رو هم بدم. از اون بدتر اینکه دلار و یورو هم شدیدا گرون شده. الان برای تهیه ارز برای ترم بعد داداشم هم مشکل داریم چه برسه به اینکه منم بخوام بدون فاند جایی برم. البته مامان گفت قرض میکنیم میریزیم توی حساب و گواهی رو میتونیم بگیریم اما من میدونم که دیگه هیچ امیدی نیست که بتونم بدون فاند برم.
پارسال حساب کتاب کردم گفتم در بدترین حالت که از هیچ جا فاند نگیرم میتونم این یکسال و نیم کار میکنم میشه حدود 15 هزار دلار میتونم باهاش یه ترم اونجا بدون فاند سر کنم و بعدش از اونجا فاند بگیرم. اما الان یکسالش گذشته و من فقط حدود 3000 دلار دارم. چون هزینه اپلای هام دو برابر چیزی شد که حساب کرده بودم و دلار هم تقریبا دو برابر شد.
صبح زود که بیدار شدم بعد از نماز دیگه خوابم نبرد. خیلی خیلی هم خسته بودم اما همش توی فکر این دانشگاه پوردو بودم که با نامردی منو ریجکت کرده. ایمیل زدم که چرا ریجکت کردید و اگر سال بعد بخوام شرکت کنم چکار کنم. جواب دادن که ما حدود 1100 تا اپلیکیشن داشتیم برای 40 تا پوزیشن مستر و دکترا با هم.
از اونجایی که معمولا موقعیت های دکترا کمتر از فوق لیسانسه احتمالا فقط 4-5 تا جا برای دکترا داشتن و معلومه که حتی اگر 200-300 نفر هم برای دکترا اونجا اپلای کرده باشن شانس من زیر 1 درصد بوده. به یکی از استاداشون 4 بار ایمیل زدم و حتی یک بار هم جواب نداد. حتی بعد از اپلای هم جواب نداد. یعنی اینکه دانشجوشو قبل از اپلای انتخاب کرده بوده و در واقع من هیچ شانسی نداشتم.
بعد نوشته بود که برای سال بعد سابقه تحصیلیتون و SoP و توصیه نامه هاتونو بهتر کنید. من که معدل فوقم به امریکایی میشه 4 از 4. معدل لیسانسم هم بالای 17 بوده و دیگه بالاتر از این که نمیتونم بگیرم! SoP هم خدایی میگم یه چیزی خیلی عالی نوشتم, واقعا هر کسی بخونه متوجه میشه که جزو بهترین SoP ها میتونه باشه. توصیه نامه ها هم که مال بهترین استادای دانشگاهمون بوده و دیگه از این بهترا کسی رو نمیتونم داشته باشم که بگیرم. این یعنی من هیچ وقت توی این دانشگاه قبول نمیشدم و در سالهای آینده هم نخواهم شد چون از این بالاتر دیگه نمیشد باشم. این کاملا نامردیه اما اینطوریه. از نظر من کار اونا برای گرفتن درخواست ها بدون اینکه بگن چقدر جا دارن و ... دور از انصافه.
یه مدتیه نمیرسم که بنویسم. الانم صبحه آمدم سر کار و گفتم قبلش یه کم بنویسم بعد برم به کارم برسم. این مدت یه خوشحالی خوبی داشتم. حس انتظاری که میدونی آخرش دلنشینه. یعنی بعید میدونم که با شرایط خودم از هیچ جا نتونم پذیرش بگیرم. تا دیروزم این حس بود که اون ریجکت دانشگاه پوردو که آمد یه لحظه خاطرات پارسال تداعی شد که یکی یکی ریجکت ها آمد! نمیدونم شاید امسالم مثل پارسال بشه. این مدت حتی جمعه ها هم دارم میرم سر کار. البته خدا رو شکر برنامه خوندن قرآنم درست شد. از ترس اینکه شاید دیگه دلار گیرم نیاد مجبور شدم برم دلار 1850 تومنی بخرم. البته جدیدا شنیدم که موسسه توسعه داره کارت اعتباری ارزی از بانک رویال آذربایجان با قیمت ارز دولتی باشه. گفتم این هفته که حقوق گرفتم برم دنبالش ببینم چی میشه. توی دو هفته گذشته یه چند ساعتی هم Sims بازی کردم! حالا بعدا سر فرصت یه پست در موردش میزنم. حس میکنم که کشور در شرایط جنگه واقعا و از نظر اقتصادی معلوم نیست چی بشه. این تهدید های اخیر هم در مورد حمله اسرائیل توی بهار و ... هم برای من نگران کننده هست چون اگر اینطوری بشه دیگه نمیتونم از کشور خارج بشم. دارم فکر میکنم که برم همون ویزای استرالیا رو بگیرم و فرار کنم تا ببینم بعدش چی میشه. البته الان که نه فعلا منتظرم ببینم که جواب این دانشگاه هایی که فرستادم چی میشه.