سئوال خود من هم وقتی اول راه پذیرش بودم همین بود. پذیرش یعنی چی؟
این سئوال ناشی از اون هست که ما توی ایران همیشه کنکور میدادیم و بعد از اینکه رتبه رو گرفتیم بر اساس رتبه یه جایی رو انتخاب میکردیم و حالا دیگه شانس بود که کسانی که رتبه بالاتر از ما هستند اونجا رو انتخاب نکنن که پر بشه. پذیرش گرفتن از خارج دیگه اینطوری نیست
پذیرش به زبان ساده: شما یک (یا چند) دانشگاه رو پیدا میکند. مدارکی رو که میخوان تهیه میکنید. با هزینه خیلی خیلی زیاد میفرستید. آیا پذیرش بدن آیا ندن. این کلیت فرآیندش هست. حالا برای دکترا و فوق لیسانس یه فرق هایی میکنه. کشور با کشور و حتی دانشگاه با دانشگاه فرق میکنه. در مورد مدارک و کشور ها هم بعدا می نویسم.
پذیرش عمدتا یعنی اینکه شما دانشگاهی رو متناسب با سطح سواد خودتون انتخاب میکنید و مدارک لازم رو برای بررسی به اون دانشگاه میدید. عده دیگری هم مشابه شما همین کار رو انجام میدن. بعد اون دانشگاه افراد رو بر اساس فرمول مخصوص به خودش رتبه بندی میکنه و در صورتی که بر اساس مدارکی که ارائه کرده باشید شما رتبه بالاتری از دیگران بگیرید شما پذیرش میشید. اینجا دیگه کنکور نمیدید که معلوم بشه سطح سوادتون چقدر هست یا نیست. اینجا دیگه معدل و سابقه تحصیلیتون حرف اول رو میزنه.
ممکنه این سئوال پیش بیاد که حالا اگر معدلمون کم بود چی؟ یا بعضی نمره هامون خوب نبود چی؟ خوب این هم راه حل داره. شما با نمره بالای زبانتون میتونید نشون بدید که توانایی بالایی در یادگیری دارید و ممکنه از کسی که معدل بالاتری داره و نمره زبان کمتر جلو بیفتید. این بستگی به فرمول دانشگاه داره. حالا آمدیم شما همه چیزتون هم خوب بود اما یه جایی پذیرش نشدید. اون وقت چی میشه؟ اون وقت باید بگم که انتخاب خوبی نداشتید. شما لقمه بزرگتر از دهنتون برداشتید. افرادی با شرایط بهتر از شما پذیرش شده اند پس اونجا جای شما نبوده. بذارید مثال بزنم. فرض کنید همین ایران خودمون. شما توی یه شهرستان دور افتاده که از نظر امکانات تحصیلی خیلی ضعیفه قرار گرفتید. معدلتون هم 12 شده. دلتون هم میخواد بیایید دانشگاه تهران درس بخونید. اگر شما برای پذیرش دانشگاه تهران اقدام کنید چقدر شانس پذیرش خواهید داشت؟ هزار نفر دیگه هم هستن با معدل بالاتر از شما که اقدام می کنند اون وقت شانس شما چقدره؟ در مورد معیارهای انتخاب دانشگاه بعدا صحبت میکنم.
قبل از هر تصمیمی باید مشخص کنید که فاکتورهای تصمیم گیری شما چه چیزی باید باشه. من این چند تا فاکتور به ذهنم رسید رو که سعی میکنم بعدا همه رو مفصلا توضیح بدم.
1- پولی که دانشگاه بابت کمک هزینه میده.
برای ادامه تحصیل توی دکترا مهمترین فاکتور از نظر من پولیه که دانشگاه بده. خیلی جاها هستن که شما بتونید پذیرش بگیرید اما از طرف دانشگاه پولی نگیرید. هزینه ها مخصوصا با توجه به طولانی مدت بودن دوره دکترا (بین 3 تا6 سال) وحشتناک بالا هست.
2- طول دوره دکترا.
طول دوره دکترا خیلی متفاوته. نمیدونم چرا. حتی نحوه تحصیلش هم متفاوته. توی استرالیا شما از 3 سال تا 4 سال میتونید دکترا بگیرید. توی امریکا از 4 تا 6 سال. توی اروپا از 3 تا 5 سال. توی آسیا هم از 3 سال تا 5 سال گیر میاد. بستگی به خود فرد هم داره که چقدر طول بکشه اما حدودش همین هاست.
3- جای زندگی (آب و هوا, شهریت, ...)
برای یکی مثل من جای زندگی خیلی خیلی مهمه. این موضوع رو بعدا مفصل تر صحبت میکنم. اما همینقدر بگم که 4 سال عمر آدم اونم توی جوونی کم نیست که بخواد بره یه جای بد زندگی کنه. آره قبول که بعد از اینکه دکترا بگیره هر جا بخواد میره. اما سئوال اینجاست که اصلا چرا از اول نره یه جای خوب. چرا از اول جای خوبی پیدا نکنه. مثلا میگم اگر بنده رو بفرستن یه جایی مثل کانادا دق مرگ میشم. اونجا هوا سرده و من دلم میخواد بیام بیرون قدم بزنم اما همه جا یخ زده. شمالش که نزدیک به قطبه و شش ماه شب و شش ماه روز هست و... در نتیجه هیچ وقت یه همچین جایی نمیرم. اونم 4 سال. باور کنید این جای زندگی اونقدر مهمه که روی همه دوران تحصیلی تاثیر میذاره
4- خود دانشگاه
ببینم میخواهید 4 سال درس بخونید بعد برید یه دانشگاه بد؟ دانشگاه های بد اروپا و امریکا رو میدونم که از دانشگاه های آزاد خراب آباد های اینجا بدتر هستند. فکر نکنید حالا اسمش کشور آلمانه یا امریکاست دیگه همه چیش بهتر از اینجا باشه. نه بابا این خبرا نیست. سطح دانشگاه های سراسری ما اصلا پایین نیست. ما چیزی از اونا کم نداریم برای همینم اگر برید یه جایی که همه خنگ باشن دق میکنید. بعدش قراره 4 سال عمرتون رو از دست بدید پس یه چیزی یاد بگیرید که بتونید حداقل به دیگران هم یاد بدید. نظر من اینه که دانشگاه حتی الامکان باید خوب باشه. دانشگاه های خوب کشورها توی سایت وزارت علوم هست. اونایی که مورد تایید هستند اکثرا خوب هستن. حالا بعدا در این مورد هم صحبت میکنیم.
5- رشته تحصیلی (آینده شغلی)
چی میخواهید بخونید خیلی خیلی مهمه. نرید یه وقت آبیاری گیاهان دریایی و ... بخونید بعد ببینید 4 سال عمرتون گذشته نه چیزی یاد گرفتید نه اصلا چیز به درد بخوری بوده این رشته. علاقه حرف اول رو میزنه اما به آینده شغلی هم فکر کنید. اگر یه رشته ای آینده شغلی بهتری داره چرا اونو نخونید؟ البته دکترا که توی اکثر کشور ها کار تحقیقاتی هست اما به هر حال خود موضوعی که قرار کار کنید مهم هست.
6- وجود عناصر هموطن
اول ببنید هموطن هایی که اونجا هستن چطوریه. خوشبختانه اکثر ایرانیان مقیم خارج آدم های درست و حسابی ای هستند. حداقل این چیزی که ما شنیدیم و دیدیم اینطوری بوده. اما به هر حال جاهایی هم هست که ایرانی ها با کارهای خلافشون به نابودی کشونده باشن. یه جایی نرید که خدایی نکرده دید مردم نسبت به ایرانی ها بد باشه. اونطوری خودتون در عذاب میفتید.
کلا دو جنبه داره این موضوع. یکی اینکه یه جایی برید که ایرانی کم باشه یا اصلا نباشه. اینطوری از شر الناس در امان هستید. یکی اینکه یه جایی برید که ایرانی زیاد باشه. اینطوری ممکنه شر اونا شما رو هم بگیره. بنده خودم ترجیح میدم یه جایی برم که ایرانی زیاد باشه. میدونم که آدم معاشرتی ای نیستم که بخوام باهاشون برخورد و ارتباط داشته باشم اما به هر حال حس میکنم احساس غربت کمتری میکنم اگر دور و برم ایرانی باشه. اینو جدی میگم. خیلی ها به خاطر احساس غربت برگشتن. پس یه جایی آدم بره که این کمتر باشه معقولانه تر هست. نهایت ایرانی ها یه سری مشکلات خاص خودشون رو دارن که اینجا هم هست.
7- امکان مهاجرت
شما که دارید چند سال رو توی یه کشور خارجی می مونید ممکنه که بخواهید اونجا بمونید. نمیدونم شاید یه جوری بشه مثلا اگر مجرد هستید ازدواج کنید. یا اینکه کار با درآمد خیلی بالا داشته باشید و... حتما یه جایی برید و یه جوری برید که اگر خواستید بمونید هم بتونید. یه چیزی خیلی مهمه و اون اینکه سطح درآمد کشورهای خارجی خیلی بالاتر از ما هست. حتی اگر نخواهید اقامت دائم بگیرید و به سلامتی مهاجر بشید میتونید دو سه سالی کار کنید و بارتون رو ببندید. پس مهمه که جایی برید و جوری برید که بشه بعدش اقامت گرفت یا حداقل چند سالی کار کرد.
8- همسر و بچه
من زن و بچه ندارم. اما نظر همسرتون رو حساب کنید. نه به خاطر اینکه شما متمدن شده باشین یا معتقد به فیمینسم هستید و... به خاطر خودتون میگم. اگر همسرتون نتونه تحمل کنه شرایط شما رو همه معادلات زندگیتونو بی برو برگرد به هم میزنه. شاید اون نتونه با شب نخوابیدن هاتون کنار بیاد. یا نتونه در شهری که درس میخونید زندگی کنه. یا جایی که میرید مکان مناسبی برای بچه ها نباشه و هزار و یک دلیل. اگر همسر احساساتی دارید که نمیتونه 1 روز دوری مامان رو تحمل کنه اصلا دور خارج رو خط بکشید. با عرض معذرت بلا نسبت بلانسبت خانم شما, بعضی از هموطنان ما اونور که میرن یه طور دیگه میشن. یکی از دوستان ما با همسرش رفت آلمان. یکی دو سالی بودن که زنش عاشق همسایه آلمانیش میشه. خلاصه این بابا رو ول میکنه و میره خونه همسایه روبرویی. این پسره هم دیوانه میشه دیگه نمیتونه درس بخونه الان هم رفته کانادا که این زنه جلوی چشمش نباشه. اینم گفتم که بدونید نذارید این بلاها سرتون بیاد! در نتیجه در این تصمیم به این مهمی همسرتون رو دخیل کنید.
ببینید اگر با مدرک لیسانس اینجا کار خوب و درآمد خوب گیرتون میاد یا باباهه کارخونه داره و شما فردا به یه نون و نوایی میرسید برای ادامه تحصیل نرید خارج بهتره. ادامه تحصیل اونم توی یه کشور خارجی خیلی مشکل هست.
اما اگر هدفتون بالاتر از پول و رفاه هست (همون هدف والا!) میتونید به خارج رفتن فکر کنید. چیزی که مطمئنم اینه که بدون انگیزه غیرممکنه. یه کفش آهنی میخواد که بیفتید دنبال این کارها و یه زمان طولانی صبر و استقامت تا به نتیجه برسید و ممکنه هم به نتیجه نرسید. پس انگیزه قوی اگر ندارید بیخیال شید. حالا این انگیزه ها ممکنه فرق داشته باشه. برای من یکی که میخوام سربازی نرم. اینقدر این انگیزه قوی هست که حاضرم برم 4-5 سال دکترا بخونم اما سربازی نرم. شایدم رفتم همون جا ازدواج کردم. اینم یه انگیزه دیگه هست که برم اونجا ازدواج کنم که بچه ام دو تا زبون با هم یاد بگیره! میتونید خودتون رو گول بزنید تا به خودتون انگیزه بدید! ببینید به چی علاقه دارید که اگر خارج برید میتونید بهش برسید. مهم نیست چقدر بزرگ باشه. ممکنه فکر کنید میخوام رئیس ناسا بشم برای همین میرم خارج. اگر واقعا دلتون میخواد دور از ذهن نیست که بشید.
کسانی که برای تحصیل میرن خارج خواه نا خواه از زندگی اینجایی عقب میفتن. از بازار کار اینجا دور میشن. ارتباطاتشون با بقیه ضعیف میشه. بعد از 4-5 سال هم که برگشتن تازه نقطه صفر زندگی هستند. پس ببینید این صفر بودن بعد از 4-5 سال ارزش داره یا نه. این حساب با خودتونه. برای من یکی که داره. من یکسال و نیم نمیرم سربازی. اونجا هم بچه دار میشم و کلی به نفع بچه ام میشه که هم مقیم اونجا حساب میشه هم دو تا زبون با هم یاد میگیره. تجربه یه زندگی توی یه کشور خارجی رو هم پیدا میکنم. هرچند که اینجا شغلم خوبه اما اگر برگشتم میتونم یه شرکت تاسیس کنم و توی دانشگاه هم درس بدم. اگر هم برنگشتم حتما یه زندگی بهتری اونجا دارم که برنمیگردم دیگه! پس حتما میرم. اما نسخه ای که مال من ممکنه مال شما نباشه. پس اول ببینید ارزش داره که برید اگر داشت بسم الله. توی بقیه پست هام سعی میکنم راهنمایی کنم که چطوری تصمیم بگیریم خارج از کشور ادامه تحصیل بدیم.