دیشب همینطوری که داشتم میگشتم که یه کتاب مثنوی پیدا کنم که رفتم امریکا برسم بخونم, به سایت http://ganjoor.net رسیدم. توی این سایت شعرهای کلاسیک ادبیات ایران رو میشه آنلاین خوند. نرم افزار هم برای دانلود کردن داره که بشه همه اشعار رو روی کامپیوتر شخصی هم خوند. دستشون درد نکنه.
یه سری کتاب های انگلیسی بسیار قشنگ هست که چون زمان کپی رایتشون توی امریکا گذشته میشه رایگان ازشون استفاده کرد. سایت Project Gutenberg بسیاری از این کتاب ها رو برای دانلود به فرمت های مختلف از جمله صوتی و نوشتاری قرار داده.
من خودم میخوام چند تا رمان کلاسیک رو دانلود کنم و برای اوقات فراغت (اگر چیزی بمونه) تقویت زبان ازشون استفاده کنم.
چند تا جمله میارم از مقاله ای در روزنامه سرمایه شماره 258 - 4/6/85 - صفحه 15
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1184803
واقعا چرا ما اینقدر دندان هامون خرابه؟ چند تا احتمال می دم:
فکر میکنم باید یه فکری به حال این اوضاع دندانها کرد. وقتی توی شرکت در مورد وضع دندانهام صحبت کردم حتی یک نفر هم نبود که یه دندان خراب نشده داشته باشه. چرا؟ من خیلی ناراحتم که با وجود این همه مراقبت از دندانهام بازم این همه دندان خراب دارم.
من به جز همکارام معمولا با آدمای کمی در روز تماس دارم. اما بعضی وقت ها سر درددل راننده های تاکسی باز میشه.
راننده: آقا خیلی مواظب کیفت باش, کیف قاپ خیلی زیاد شده.
من: کجا زیاده؟
راننده: همین مسیری که دارم شما رو میبرم.
من: چطور مگه؟
راننده: آقا دیروز ما داشتیم میرفتیم کنار خیابون یه خانم جوانی و یه پسره کیف دستشون بود, دو تا دزد سوار موتور بودن و توی یه چشم به هم زدن کیف این دو تا رو قاپیدن. بعد سوار ماشین من شدن و من رفتم دنبال دزده. دیگه توی یه کوچه فرعی گیر افتاد و خواست برگرده با ماشین من تصادف کرد و با موتور خوردن زمین. کیف ها رو که ازشون پس گرفتیم. ولی خدا خیلی رحم کرد چون یه دفعه یکیشون یه قمه در آورد و میخواست ما رو بزنه که ما داد زدیم آی دزد آی دزد و خیلی ترسیده بودن و یه عده آمدن توی کوچه و اینا ترسیدن و ما هم سوار شدیم و رفتیم. حتی ترسیدیم به پلیس اطلاع بدیم یه وقتی دیدی پلیس گفت تو با موتور تصادف کردی بیا خسارتشو هم بده!!!
من: خب.
راننده: اما کیف قاپه زرنگ بود چون کیف پولی زنه رو از توی کیف دستی اش کش رفته بود و کل پول هاشو زده بود. شایدم برای همین ولمون کرد و سوار موتورش شد و در رفت. البته توی کیف پسره یه لب تاب بود که میگفت نو خریده و شانس آورد که تونست پس بگیردش. هرچند الان گلگیر ماشینم تو رفته و اون دو نفر هم خرجشو ندادن.
مسافر پشت سری: آره آقا, دیشب هم حدود ساعت 10 ما داشتیم از همین خیابان سهروردی رد میشدیم, یه نفر یه چاقو گذاشت روی گلوی پسره و کیفش رو به زور ازش گرفت.
راننده: شما هیچ کاری نکردید؟
مسافر پشت سری: نه آقا, ترسیدیم یه وقتی با چاقو ما رو بزنه. بیچاره کیفش رو بردن و هیچ کاری هم نتونست کنه.
از تاکسی که پیاده شدم با خودم فکر کردم عجب شهر امنی هم زندگی میکنیم و خبر نداشتیم. جالبه که چند روز پیش داشتم میخوندم که پلیس میگه اگر چیزیتون رو دزدیدن اصلا دنبال دزد نرید چون ممکنه با چاقو یا قمه یا حتی اسلحه به خودتونم آسیب برسونن.
دیروز وقتی کنار خیابون ایستاده بودم که ماشین سوار شم یه کم عقب تر یه ون ایستاد, به سمتش که رفتم یه خانمی از ون پیاده شده بود میگفت چطوری از گلوتون میره پایین این پولا؟ چرا اینقدر پول اضافه میگیرید؟ راننده تاکسی هم میگفت میخواستی سوار نشی, پنج ماه پیش قرار بود کرایه ها گرون بشه, این مدت انگار مجانی سوار بودید. وقتی مرغ میشه 8000 تومن من بدبخت چکاره ام؟ منم که سوار شدم دیگه خانمه رفته بود و خیلی با اطمینان به راننده گفتم اینجور آدما رو نباید اصلا سوار کرد. انتهای مسیر که پیاده شدم راننده از من 700 تومن گرفت, در حالی که کرایه اون مسیر قبلا 500 بود و نهایت باید 600 میشد! اما دیگه چیزی نگفتم و کلا من چیزی نمیگم.
کرایه این روزای تاکسی من نسبت به فرودین پارسال از دو برابر هم بیشتر شده. مسیری که فروردین پارسال 350 تومن بود, چون معمولا تاکسی ها 50 تومنی نداشتن هم 400 حساب میکردن, اون مسیر امروز شده 900 تومن اما اکثر 100 تومنی ندارن و 1000 تومن کم میکنن. بقیه مسیرهایی که برای سر کار رفتن هم میدم تقریبا همینقدره. پارسال تقریبا روزی 2700 تومن کرایه رفت و برگشت به محل کارم میشد و امسال حدود 4500 تومن.