یه چیزی رو یادم رفت بنویسم و اینکه روز شنبه بعد از اون همه بلایی که توی دانشگاه سرم آمد, ساعت 4 عصر که از دانشگاه آمدم بیرون رفتم جمهوری و یه دوربین عکاسی خریدم. در واقع سعی کردم که اتفاقاتی که صبح آورد رو اصلا بهشون اهمیت ندم. از باقیمانده روزم خوب استفاده کردم و یه کار مفیدی که مدت ها بود باید انجام میدادم رو انجام دادم.
دوربین هم قبلا سرچ کرده بودم. واقعا نسبت به پارسال که برای داداشم خریدیم گرون شده بود و من حتی پول اینکه دوربین داداشم رو هم بخرم نداشتم! یه سونی WX7 گرفتم که بتونم از سفرم عکس بگیرم اینجا بذارم. مدل دوربینی که میخواستم بخرم هم اصلا توی بازار نبود, مدل مشابهش برای سال 2011 هم زیر 750 گیر نمیآمد. درسته که این چیزا رو از امریکا بخرم ارزونتر میشه اما این یه مورد رو واقعا لازم داشتم.
هفته ای که گذشت واقعا یکی از سخت ترین هفته های عمرم بود. از صبح میرفتم دنبال کارهای دانشگاه و پاسپورت و عصر تا ساعت 10 شرکت کار میکردم. دوباره فردا روزی از نو. میخواستم شب به شب بیام بنویس که چه بلایی بر سر ما آوردن, اما دیدم نه کسی حوصله اش میشه بخونه و نه من ساعت ده و نیم میرسم خونه نایی دارم که بنویسم.
شنبه
صبح رفتم دانشگاه برای مدرکم. دبیرخونه اش گفت هنوز دست ما نرسیده. زنگ زدم اونجایی که فرستاده بود, بعد از نیم ساعت گشتن گفت فرستادیم یه دبیرخونه دیگه. رفتم اونجا مسئولش نبود. یه نیم ساعتی منتظر شدم, وقتی آمد گفت فرستادیم امضا بشه. رفتم دم رفتر کسی که قرار بود امضا کنه, گفت که امروز انجام میده و فردا میفرستیم برای یکی دیگه. منتهی نفر دوم رفته خارج فردا عصر میاد. این شد که عملیات گرفتن مدرک متوقف شد تا دوشنبه. ساعت نزدیک 12 بود که رسیدم سر کارم.
یکشنبه
مثل بچه آدم رفتم سر کار تا شب کلی کار عقب مونده بود که انجام دادم.
دوشنبه
صبح زود رفتم دم دفتر نفر دوم. خوشبختانه آمده بود و امضا رو گرفتم و مدارک رو بردم دبیرخانه. باز سه ساعت توی صف دبیرخونه بودم تا بالاخره ثبت شد. ساعت نزدیک 12 بود, گفت که دیگه ما خودمون میفرستیم شما از دبیرخونه ریاست پیگیری کن. رفتم دبیرخونه ریاست گفتم که این مدارک هست, منتهی من یه کم عجله دارم ممنون میشم اگر تا رسید بدید امضا کنن. عصر باز رفتم سر کار تا شب دیروقت کارها رو انجام دادم.
سه شنبه
صبح زنگ زدم گذرنامه چون 10 روز گذشته بود و هنوزم نیامده بود. گفت آقا ناقصی داشته ما صادر کردیم اما تا رفع نقص نشه نمیتونیم بفرستیم. حالا نقص اش چی بود, کسی که نامه وزارت رو میزده یادش رفته که تاریخ اتمام مجوز رو وارد کنه. رفتم پلیس 10+ نگاه کرده میگه جزؤ ناقصی ها به ما اعلام نکردن. توی کامپیوتر زد و دید بله مشکل داره. ظاهرا کلا 3 تا مرکز هستن توی تهران که رفع نقص میکنن و گفت میفرستیم تهرانپارس شما برو از اونجا پیگیر باش. یک ساعت دیگه میرسه. سریع آمدم تهرانپارس. یک یک ساعت و نیمی بودم و گفت هنوز مدارکت نیامده اینجا. اگر کپی نامه وزارت رو داری من میتونم برات درست کنم. خوشبختانه کپی مدارک سفارت رو داشتم و دادم برام رفع نقص کرد. برای گرفتنش اما گفت باید پست بشه, زودتر میخوای برو گذرنامه. سریع خودمو رسوندم گذرنامه. منو فرستادن باجه 2 و افسری که اونجا بود گفت امروز پست میکنیم, فردا یا نهایت پس فردا دستتون هست, راهی هم نداره که الان از اینجا بگیری. رفتم پست توی گذرنامه اونم گفت ما اصلا اینجا تحویل نداریم. رسید پست منطقه برو از اونجا بگیر. دیدم بهم نمیدن, ساعت نزدیک 2 و نیم بود. خودمو رسوندم دانشگاه و گفتم مدرکم چی شد؟ گفت که ما فرستادیم دفتر رئیس امضا بشه. شما فردا تماس بگیر ایشالله آماده شده باشه بگیری. ساعت 4 رسیدم سر کار و تا دیروقت کارامو انجام دادم.
چهارشنبه
صبح طبق قرار قبلی ساعت 8 و نیم زنگ زدم. گفت که آقا هنوز امضا نشده. گفتم برم دانشگاه که کارم انجام بشه. اینا تلفنی کاری نمیکنن. رفتم اونجا ساعت 10 بود. گفت آقا فرستادیم بالا امضا بشه هر وقت آمد چشم بهتون میدیم, حالا شما بیرون بشین آمد خبرتون میکنیم. من یه چند دقیقه ای نشستم, با خودم گفتم که معلوم نیست که کی بیاد, برم سر کار تا حداقل از کارم باز نمونم. ظهر ساعت نزدیک 1 بود دوباره بهش زنگ زدم. شروع کرد بد و بیراه گفتن که آقا چقدر زنگ میزنی, رئیس رفته جلسه هیات امنا تا 2-3 هم نمیاد. اون موقع هم بیاد معلوم نیست که امضا کنه. اصلا من دیگه جواب تلفن های شما رو نمیدم, باید حضوری بیایید. گفتم من که چند ساعت پیش حضوری اونجا بودم! گفت در هر صورت دیگه امروز کار شما انجام نمیشه, شنبه صبح! تلفنو که قطع کرد خیلی عصبی بودم. برای یه امضا دو روز معطلی بی خود و بیجهت. دیگه میدونستم امروز نگرفتم به تایید مدرکم نمیرسم. با خودم گفتم حالا شنبه هم بگیرم باز میتونم ترجمه اشو داشته باشم.
پنجشنبه
صبح زنگ زدم گذرنامه که آقا این گذرنامه ما چی شد. شماره پیگیری بدید من برم از پست بگیرم چون نیامده. نگاه کرده میگه آقا ما هنوز نفرستادیم. گفت در هر صورت امروز میفرستیم و تا شنبه, یکشنبه در نهایت دوشنبه میاد دستتون. گفتم من یکشنبه بلیت دارم نمیتونم دیگه صبر کنم. سریع راه افتادم رفتم اداره گذرنامه. اونجا رفتم رئیس واحد صدور گفت باید برم پیش سرهنگ قنبری. توی همون سالن 3 اولین در سمت چپ نشسته بود. همونجا با یه خانمی دعوا شده بود که گذرنامه اشو نمیدونم از یه جای دیگه صادر کرده بودن یا یه جای دیگه رفته بود و نمیتونست از اونجا بگیره. دیدم دعواست آمدم بیرون. یه یک ربعی صبر کردم و دوباره رفتم. اول توی سیستم زد و گفت امروز میفرستیم شنبه برو از اداره پست منطقه ات بگیر. گفت آقا هیچ راهی نداره بدید. چون پست منطقه من نمیرسونه. منم یکشنبه شب بلیت دارم. دیگه راضی شد که همینجا بهم بده. پشت رسید پلیس 10+ رو امضا کرد و داد دست اون افسر دم در که بره از بایگانی بیاره. یه نیم ساعتی طول کشید که برگشت و گفت رفته توی پست. دوباره باجه 3 برام نوشت که سرهنگ قنبری بزنه از پست به من تحویل بدن. سرهنگ هم یه امضا زد و رفتم پست داخل گذرنامه سالن 2. اونجا هم پنج دقیقه نشد که پاکتشو پیدا کرد و بهم داد. ساعت نزدیک 1 بود که بالاخره گذرنامه رو گرفتم.
آمدم بیرون چند قدم رفتم دیدم بودی جیگر میاد و خیلی گرسنه بودم. رفتم گفتم که 2 سیخ جیگر. گفت آقا دو سیخ نمیشه که. حداقل باید 5 سیخ باشه. دیدم سیخی 1000 تومنه و میشه 5000 تومن! یه فکری کردم که 5000 تومن برم پیتزا بخورم که بهتره! بالاخره راضی شد 3 سیخ برام زد و با نوشابه اش 4000 تومن هم گرفت. توی هر سیخ سه تا تیکه کوچیک جیگر چسبیده بود. ناهار رو که خوردم سریع آمدم دانشگاه اما هیچ کسی اونجا نبود!
شنبه
صبح رفتم دانشگاه که هر جوری شده مدرک رو بگیرم. توی اتاق دبیرخونه ریاست نشستم. یک ساعت و نیمی گذشت و گفت آقا امضا شده برو از واحد صدور بگیر. رفتم واحد صدور. گفت که باید فرم پر کنی از بایگانی بیاد. فرم پر کردم و نشستم. توی واحد صدور یه پسره بود که هنوز وقت سفارت هم نگرفته بود. گفت که من 4 روزه دارم مدرکمو میگیرم. مدارک رو دادن دست خودم منم سریع امضاها رو گرفتم. گفتم به من که ندادن. وقت ناهار و نماز شد و خلاصه ساعت 2 مسئولش گفت که اصلا پرونده ات نیامده.
سریع رفتم بالا پیش کارشناس پرونده و گفت که آقا پرونده ات دست منه, الان یه یک ساعتیه آمده اینجا. وقتی از توی پوشه درآورد دیدم اصلا امضا نشده! گفتم خانم این که هنوز امضا نشده. گفت خب امضاهای دانشکده اش شده! گفتم اونا رو من خودم روز دوشنبه گرفتم آوردم یعنی تا امروز اصلا دفتر رئیس هم نرفته که امضا بشه؟؟؟ گفت نه, فرستادن دفتر ما و تا رسیده به منم طول کشیده. گفت شما که مدرکتونو دادیم دست خودتون امضا گرفتید باید میامدید پیش خود من, نه اینکه بدید دبیرخونه! گفتم خیر مدرک بنده رو دست خودم ندادید و گفتید که دانشکده قبول نمیکنه (درحالی که اون پسره که میگفت من 4 روزه گرفتم هم هم دانشکده ای خود من بود) گفت خب من الان میفرستم دبیرخونه ریاست که بره امضا بشه. گفتم خانم از دوشنبه قراره این کار انجام بشه. اون آقا هر روز به من گفته که مدارک رفته برای امضا. رفتم دبیرخونه ریاست و گفتم آقا این پرونده اینطوری شده و شما منو از صبح علاف کردید و الکی فرستادید واحد صدور و ... آخرشم زیر بار نرفت که خودش بوده که منو فرستاده واحد صدور و کلی هم توی دفترها گشت که شاید یه اسم مشابه پیدا کنه بگه تشابه اسمی بوده که نکرد. و خلاصه دردسرتون ندم, تا ساعت 4 توی دانشگاه بودم و دانشنامه ام امضا هم نشد و آخرشم گفت واحد صدور تعطیل شده و برو فردا بیا.
برگشتم سر کار خسته و کوفته و توی ذهنم حرف ها رو مرور میکردم که چرا این اینطوری گفت و ... دیگه اینطوری حتی به ترجمه خشک و خالی هم نمیرسیدم.
یکشنبه
صبح زود رفتم دانشگاه تا ساعت 11 تونستم مدرکمو بگیرم. مسئول دبیرخونه سریع آمدم دارالترجمه و رفتم پیش مترجمه و بهش گفتم ببین آقا این مدرک ما 3 خط بیشتر نیست و منم یه مهر و امضا مترجم بهم بدی راضی هستم میتونی برام تا آخر وقت امروز بزنی؟ اونم قبول کرد. سریع رفتم بانک عوارض خروج رو دادم و حواله دلار دولتی رو هم از بانک ملت گرفتم. بعدشم آمدم سر کار (ساعت نزدیک 1) یه سری کارها رو انجام دادم و عصر ساعت 4 رفتم ترجمه مدرکمو هم گرفتم. شب هم که به سلامتی آمدم فرودگاه و پرواز برای آنکارا.
فکرشو کنید:
1- کسی که مشخصات منو وارد کرد برای گذرنامه اشتباه میکنه.
2- کسی که مسئول نواقصیه توی گذرنامه 10 روز گذشته و نواقصی مدرک منو اعلام نکرده.
3- افسر باجه 2 گذرنامه دروغ میگه که امروز حتما پست میشه و دو روز دیگه میرسه دستتون.
4- مسئول پست داخل گذرنامه دروغ میگه که اینجا اصلا تحویل نداریم و حتما باید پست بشه که بره پست منطقه از اونجا بگیری.
نتیجه چی میشه؟ من گذرنامه ای رو که میتونستم روز سه شنبه بگیرم, با وجود اینکه توی اداره اش هم بودم بهم نمیدن و مجبور میشم پنجشنبه هم از صبح برم گذرنامه و تازه اینقدر دیر میشه که بلیت امریکا رو هم نمیتونم تا قبل از رفتنم به آنکارا بخرم.
بازم فکرشو کنید:
1- کارشناس پرونده از روز اول دروغ میگه که نمیتونیم پرونده رو بدیم دست خودتون که امضاشو بگیرید.
2- مسئول دبیرخونه دروغ میگه (یا اشتباه میکنه) که پرونده اتو فرستادیم امضا بشه. از روز سه شنبه تا شنبه هفته بعدش هر روز این کار رو میکنه و حتی یکبار هم چک نمیکنه که ...
3- مسئول دبیرخونه دروغ میگه (یا اشتباه میکنه) که امضا شده برو واحد صدور.
4- مسئول دبیرخونه اصلا حاضر نیست قبول کنه که اشتباه کرده! آخرشم منت میذاره سرت که کارت رو من پیگیری کردم که انجام بشه.
نتیجه چی میشه؟ مدرک ای که میتونستم سه شنبه و نهایتا چهارشنبه بگیرم که تاییدشو هم بگیرم تا روز پروازم هم دستم نمیرسه. و مدارکم ناقص می مونه.
(چهارشنبه) صبح ساعت یک ربع به 9 بود که رسیدم دانشگاه. تا نامه رو آماده کردن و از دبیرخونه گرفتم ساعت 9 و نیم شد. یه نامه ساده خطاب به وزارت علوم که ایشون طی فیش شماره ... مبلغ ... بابت خرید تعهداتش پرداخت کرده. در مورد مدرک ازشون پرسیدم گفت که معمولا 30-40 روز کار داره. گفتم من دو هفته دیگه سفارت دارم. گفت حالا شما هفته دیگه یه سری بزن ببین خانم فلانی چی میگه.
از دانشگاه سریع خودمو رسوندم وزارت علوم. ساعت یک ربع به 10 بود. یه دو سه نفری جلوم بودن. خانم خسروی تمام نامه های قبلی رو ازم گرفت: نامه نظام وظیفه, نامه وزارت علوم به دانشگاه, نامه وزارت علوم به نظام وظیفه و همین نامه دانشگاه به وزارت علوم. کپی مدرک لیسانسم رو هم خواست که چون دانشگاه آزاد بودم دیگه نیازی به تسویه اون نداشتم. خدا رو شکر از روز اول از همه مدارک یکی دو سه سری کپی داشتم و گیر نیفتادم. یه نامه داد برای اداره گذرنامه. آقای موسوی نبود که امضا کنه. تا ساعت 11 منتظر آقای موسوی شدم. آمد سرش هم خیلی شلوغ بود چون همه کارهای اون یک ساعت هم جمع شده بود. سریع مهر رو که زد, رفتم گذرنامه آمدم میدان صعنت و با تاکسی های ستارخان رفتم زیرپل ستارخان و از اونجا با اولین تاکسی سر شهرآرا پیدا شدم. گذرنامه که رسیدم ساعت 12 بود دیگه. حدود یک ربع کلا طول کشید که دبیرخونه نامه رو ثبت کرد و یه مهر زد و گفت برو از پلیس 10+ پیگیری کن. برای شهرستانی ها باید برن شهرستان خودشون و برای اونایی که گذرنامه داشتن همونجا براشون مهر خروج هم ثبت میکردن.
مونده بودم که برم سر کارم یا برم پلیس 10+, یه فکری کردم که هر چی زودتر بگیرم بهتره. ساعت بیست دقیقه به 12 بود که رسیدم پلیس 10+. یه پوشه خریدم 3500 تومن و یه برگه که توش مدارک رو نوشته بود. از اونجایی که از وزارت علوم نامه داشتم قاعدتا نباید پولی میدادم, اما دیدم نوشته یه 3000 تومن هم باید به حساب شهرداری واریز بشه. از مسئولش پرسیدم که اینو من باید واریز کنم؟ نامه وزارت علوم هم بهش نشون دادم. یه فکر کرد و گفت نه. گفتم پس من بقیه مدارک رو بیارم حله؟ گفت بله. سریع رفتم عکاسی که عکس 3*4 م رو تبدیل کنم به 6*4 . یه نگاهی به عکس کرد و گفت این که عینک داره! گفتم پس نمیشه؟ گفت نه باید دوباره بگیری. سریع برگشتم خونه و اصلاح کردم و یه لباس مرتب پوشیدم و رفتم برای گرفتن عکس. در فاصله ای که اون عکاس داشت عکسم رو آماده میکرد, منم پوشه رو پر کردم. ساعت نزدیک دو بود. سریع رفتم پلیس 10+ و اونجا ایستادم.
خانمی که پوشه رو به من داده بود, ازم پرسید شما کارتون چیه؟ من متعجب گفتم خب معلومه دیگه آمدم مدارک رو بدم! گفت دیگه نمیگیریم! گفتم شما گفتید تا 2 میگیریم منم قبل از 2 آمدم. گفت نه دیگه نمیگیریم برو فردا بیا. گفتم ممنون میشم که امروز ازم بگیرید. گفت حالا بشین اگر تا 3 و نیم نوبتت شد ازت میگیریم. گفتم باشه. نشستم اونجا ساعت سه و بیست دقیقه بود که نوبتم شد. پرونده رو دادم برای بررسی. گفت این که 3000 تومن قبض رو نداره. گفتم آقا من اولین کاری که کردم از شما پرسیدم این قبض رو بدم یا نه, شما گفتید نمیخواد. گفت من نمیدونم بذار برم از رئیس بپرسم. رفت اتاق بغل و اونم ظاهرا گفته بود باید تماس بگیرم. خلاصه یه چند دقیقه ای تماس گرفتنا طول کشید و من همش توی این فکر بودم که وای فردا هم تا ظهر معطل این میشم. خلاصه کسی که پشت تلفن بود گفت نمیخواد پول رو بده و برگشتیم توی اتاق بررسی و مدارک رو یه نگاهی کرد و داد برای ثبت در کامپیوتر و خلاصه تمام شد. وقتی من داشتم مدارکم رو میذاشتم توی کیفم دیدم داره با یکی پشت تلفن صحبت میکنه که یه گذرنامه میخواهیم صادر کنیم که از وزارت علوم آمده و اینطوری و اونطوریه و ... من نمیدونم که اینجا چی باید بزنم و ... من ایستاده بودم و گوش میدادم و که گفت آقا شما دیگه کاری اینجا ندارید, منم تشکر کردم و سریع رفتم سر کار. ساعت 4 و نیم رسیدم سر کار و تا دیروقت کار میکردم.
واقعا فکرشو که میکنم معجزه بود که این همه جا رو توی یک روز رفتم و کارم هم انجام شد.
چون گفته بود ظهر برم ساعت حدودای 10 رفتم دانشگاه پیش همون آقای فلانی. گفت که پرونده ات نیامده اینجا! برگشتم بالا و دوباره تماس گرفتیم و گفت همین الان فرستادیم. ساعت نزدیک 12 شده بود. گفت که کپی مدرکت رو هم میخوام. هر چی نگاه کردم نبود. گفت خب من آماده میکنم برو ساعت یک و نیم با کپی مدرکت بیا. توی اون یک ساعت و نیم رفتم از بانک پول نقد گرفتم چون باید به حساب بانک ملی واریز میکردیم و پول من توی حساب یه بانک دیگه بود. بعد از مدت ها مجبور شدم از بابام پول قرض کنم چونکه از بعد از فروردین تا حالا هیچ دریافتی ای نداشتم و اگر این کار هم عقب میفتاد معلوم نبود که بالاخره به سفارت میرسم یا نه. بعد از بانک رفتم نمازم رو یه مسجدی همون نزدیکی خوندم و عجب اینکه آدم میره مسجد به جای اینکه افراد نورانی رو ببینه, انگاری رفته فیلم وحشتناک.
ساعت یک و نیم برگشتم دانشگاه ده دقیقه ای متنظر شدم, تا بالاخره اون آقا آمدند. گفتم آقا این مبلغ رو بگید چقدر میشه که بریزیم به حساب, گفت وای ببخشید اصلا فراموش کردم حساب کنم. بذارید الان حساب میکنم. الان حساب میکنم تا ساعت 2 طول کشید. وسطش هم چندین بار تلفن هاشو جواب داد. مبلغش شده بود 960 هزار تومن. خودم حدود 700 هزار تومن حساب کرده بودم. دیدم سابقه کار رو زده 7 ماه, در حالی که از شهریور تا الان 8 ماه میشه. گفت که از اول ماه حساب میکنیم. (چرا شو نمیدونم! ) با وجود اینکه میدونستم که غلط حساب کرده اما حوصله بحث رو باهاش نداشتم. چیزی هم دستم نبود که بهش ثابت کنم اشتباه کرده. سریع خودمو رسوندم یه شعبه بانک ملی, تعطیل بود. آدرس یه شعبه دیگه رو همون حوالی گرفتم و تا دو و نیم پول رو واریز کردم به حساب. برگشتم دانشگاه و چون باز اون آقا نبودش, صبر کردم تا برگشت. ساعت نزدیک 3 بود که بهش قبض و کپی رو بهش دادم و گفت فردا ساعت 12 بیا برای نامه. گفتم نمیشه امروز بدید؟ چون فردا میخوام برم وزارت علوم. گفت نه, دیگه امروز نمیرسم. گفتم حداقل فردا صبح زود بدید که به کارهام برسم و قبول کرد که زودتر برم.
ساعت نزدیک 4 بود که رسیدم سر کارم و تا شب ساعت 8 هم داشتم کار میکردم. واقعا این روزها خیلی خسته شدم.
بالاخره پریروز ریجکت دانشگاه UCI هم آمد. البته وقتی از USC ریجکت شدم که دیگه از اینا هیچ انتظاری نداشتم. اینجا رو هم چون پارسال اپلای کرده بودم و نه میخواست مدارک دوباره بفرستم و نه ریکامندیشن دوباره پر بشه براش اپلای کردم.
البته از ایرواین اصلا خوشم نمیآمد ولی اگر قبول میشدم میخواستم لس آنجلس خونه بگیرم و هر روز این همه راه برم تا ایرواین و برگردم! خب با این ریجکت دیگه پرونده کالیفرنیا هم بسته شد. از امریکا فقط 2 تا دانشگاه مونده, یه دانشگاه توی کانادا و یکی هم وین و یکی هم استرالیا که ددلاینش هم هنوز نرسیده, خدا میدونه کی جواب بدن.
وقت سفارتم 19 روز دیگه است و فکر کنم باید همینجایی که I-20 گرفتم رو دیگه برم.