زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

بدون استاد فاند تقریبا غیرممکنه

دیروز دو تا از بچه های دوستای مامانم باهاش صحبت کرده بودند, یکیشون رفته بود Purdue و یکی دیگه Cornell و هر 2 تا برای ترم اول بدون فاند رفته بودند. با وجود رزومه خیلی خوب و نمرات خوب تافل و GRE عالی باز برای ترم اول بهشون فاند نداده بودند. بعد که رفته بودند متوجه شده بودند که اگر با اساتید مکاتبه کرده بودند از ترم 1 هم میشده که فاند بگیرن, البته اینا ایمیل زده بودند اما به خاطر اینکه اساتید سرشون شلوغ بوده جواب نداده بودند و به همین بلا دچار شده بودند که از اول فاند نگرفته بودند.


دیگه از این حرفا خسته شدم. من هنوز از هیچ استادی جوابی نگرفتم و الانم سر استادا شلوغه. از یه طرف هم حتی برای یک ترم هم نمیتونم فاندم رو جور کنم. اگرچه میدونم برای کانادا و استرالیا شانس دارم اما هیچ انگیزه ای برای اونجاها ندارم.


اینجا یه تضاد برای من وجود داره: اساتید دانشگاه های بالا که جواب نمیدن چون سرشون شلوغه, اساتید دانشگاه های پایین هم که من دوست ندارم برم برای همین اصلا بهشون ایمیل نمیزنم! خدا بخیر کنه.


واقعا بعضی چیزا رو آدم نمیدونه چی پیش میاد. این اپلای هم یکی از اوناست. تنها چیزی که خدا رو روزی هزار بار شکر میکنم اینه که این مدت نه تنها دلسرد نشدم بلکه فکر میکنم اگر بازم وقت بود بازم تلاش بیشتری میکردم.


این چند روز یه رزومه جدید درست کردم و آماده اش کردم برای فرستادن, دارم یه متن بهتر هم برای ایمیل هام درست میکنم. شاید با این تغییر یه نتیجه ای حاصل گشت.

این روزا چه فکری میکنم

در مورد GRE جدید تنها چیز خاصی که پیش آمده اینه که اصلا نمیتونم تخمین بزنم نمره ام با اسکیل جدید چند میشه. اگر امتحان پارسال بود راحت میگفتم که بالای 1300 میشم. اما این امتحان رو بعید میتونم بتونم 1200 هم بگیرم. اگر ریاضی رو خیلی بی دقتی کرده باشم هم که دیگه هیچی.

الان گیجم که اصلا کجاها اپلای کنم. از یه طرف از نظر نمره جی آر ای بلا تکلیفم. از یه طرف هنوز از هیچ استادی اوکی نگرفتم. از یه طرف هم ددلاین ها نزدیکه و الان باید دیگه تصمیم بگیرم. از یه طرفم میخوام آماده بشم برای 28 آبان.


این روزا احساس خستگی میکنم. از یه طرف فکر میکنم که GRE اون چیزی رو که میخواستم نمیتونم بگیرم, هیچ ایده ای هم ندارم که نمرات امسال چطوری میشه. از یه طرف هم منابعی رو که دارم میخونم الان فکر نمیکنم دیگه اونقدر تاثیر داشته باشه توی نمره امتحان 28 آبانم. یه کم دلسرد شدم. خیلی دلم میخواد که دانشگاه های خوب برم اما استادای این دانشگاه ها جواب نمیدن که. از یه طرف هم دلم نمیخواد دانشگاه هایی برم هم پایین باشن, برای همین اصلا به استاداشون ایمیل هم ندادم. اما اگر اوضاع این باشه که عین پارسال میشه که باز چند جا بدون فاند بگیرم که نتونم برم انگار هیچی.


تجربه امتحان GRE سی مهر

شنبه رفتم امتحان GRE دادم.


1- بخش رایتینگ خیلی تفاوتی با پارسال نکرده بود, غیر از اینکه وقت issue واقعا کم شده (30 دقیقه) و باید یه نفر هم سریع فکر کنه و هم سریع بنویس. من خودم اینو خوب ننوشتم, آرگومنت هم که عین پارسال بود شاید ساده تر.


2- بخش وربال واقعا سخت شده. سختی سئوالات مثل کتاب خود ETS بود اما سخت بود. من برای سکشن اولی 5 تا سئوال رو نرسیدم حل کنم و برای دومی 1 سئوال, متن ها هم بعضی ها رو با وجود اینکه همه کلمات رو هم میدونستم اما واقعا سختم بود و نمیتونستم گزینه ها رو انتخاب کنم.


3- ریاضی از پارسال ساده تر شده بود. سکشن اول که من 10 دقیقه وقت زیاد آوردم. فکر کنم زیادی تند زدم. سکشن دوم هم اینقدر این دست اون دست کردم که 1 دقیقه وقت کم آوردم. نه که اولی رو زیاد آورده بودم توی سکشن دوم جواب ها رو چند بار چک میکردم. اما بعد از امتحان که جوابا رو با دوستام چک میکردم فهمیدم که چه اشتباهات الکی ای کردم. مثلا یه سئوالی حل میکردی میشد 3.4398 ولی خواسته بود به دهم بنویسی من اشتباها نوشتم 3.44 و همینطوری بازم چند تا غلط داشتم. تازه اینایی که چک کردیم 3 تا غلط داشتم, یکیشو هم مطمئن نبودم چی زدم خدا به داد اونایی برسه که چک هم نکردم!


در کل باید بگم که فکر نمیکنم نمره امتحان 28 آبانم با این خیلی فرقی کنه. آخه سطح سئوالای وربال خیلی بالاتر از اونی هست که بشه با 1 ماه یه دفعه نمره رو چند تا جا به جا کرد. ممکنه کمتر بشم که بیشتر نشم! ریاضی هم که همش دقته, امیدوارم امتحان بعدی بیشتر دقت کنم.


پیشرفت در قهقرا

اندر حکایت حال برخی افراد معلوم الحال جامعه ما


به نظرم خوبه که آدم توی هر زمینه ای که هست به فلسفه وجودی اون زمینه و کارهایی که توش انجام میشه فکر کنه و مطابق منطقش عمل کنه. اگرنه ممکنه که هر روز بیشتر و بیشتر به قهقرا میره و عجب که فکر میکنه داره پیشرفت میکنه و نمیبینه که این پیشرفت به سمت قهقراست.


جایی که عقل تعطیل شد و حدس و گمان جاشو گرفت و این حدس و گمان در اثر تکرار و تلقین به موهومات ذهنی تبدیل شد, دود این موهومات طوری ذهن رو اشغال میکنه که نور عقل معلوم نمیشه. اینجاست که انسان با شتاب به سمت قهقرا میره و فکر میکنه چیزی داره میسازه. اینجاست که حتی فراموش میکنه که فانی هست و یادش میره آخرتی هم هست.


قل هل ننبئکم بالا خسرین أ عملا (103) الذین ضل سعیهم فى الحیوة الدنیا و هم یحسبون أ نهم یحسنون صنعا(104) (سوره کهف)

بگو آیا شما را از آنهایى که از جهت عمل زیانکارترند خبر دهیم (103).
همان کسان که کوشش ایشان در زندگى این دنیا تلف شده و پندارند که رفتار نیکو دارند (104).


خدایا ما رو از این افراد قرار نده.

شهوت مقاله ژورنال در ایران

  • میخوای اپلای کنی؟ مقاله ژورنال ISI نداری؟ اصلا بهت پذیرش نمیدن که!
  • من سال سوم لیسانسم 8 تا ISI دارم!
  • توی دو سال گذشته 5 تا ISI چاپ کردم و 3 تاش هم داره ریویو میشه!
  • از توی تزم 3 تا ژورنال ISI در آوردم!
  • دانشجویان عزیز توجه کنند که برای فارغ التحصیلی در مقاطع دکترا چکیده 3 مقاله ژورنال ISI خود را ضمیمه پرونده کنند. به دانشجویانی که کمتر از 3 مقاله داشته باشند اجازه دفاع داده نخواهد شد.
  • رشد علمی کشور از همه کشورهای جهان بیشتر است! ما در سال گذشته n تا مقاله ISI داشتیم. خود خارجی ها هم تعجب کردن از این همه فعالیت پژوهشی ایران!
  • چند تا ISI داری؟

احتمالا همه مایی که در مقاطع بالاتر از لیسانس درس خوندیم از این جملات زیاد شنیدیم. این مدت توی سایت های دانشگاه ها با اساتیدی برخورد کردم که فقط و فقط کار تحقیقیشون براشون مهم بود و آدمای بسیار موفقی هم توی زمینه های خودشون هستند و جالب اینجاست که نگاه میکنی میبینی مقاله های ژورنال بعضی هاشون از تعداد انگشتان دست هم فراتر نمیره.

مثلا اینو نگاه کنید:

http://alex.smola.org/papers.html

ایشون در کل فعالیت پژوهشی اشون فقط 1 ژورنال داشتن که اونم نگاه کنید کار اصلی خودشون نیست. نرفتم یه استثنا بیارم بلکه از اینا توی سایت های دانشگاه ها زیاد پیدا میشه. کسانی که نتیجه کارشون مهمه و نه تعداد مقالاتشون. 


متاسفانه سیاست های غلط بعضی دانشگاه ها توی کشور ما باعث شده که هر کسی بدون هیچ دانش درستی بشینه و توی هر زمینه ای یه مقاله ای بده و اظهار نظر کنه و بعد نگاه میکنی میبینی که هزاران هزار مقاله هر سال ارائه میشه که هیچ توجهی به هیچ کدومش هم نمیشه. البته برای کسی که میخواد شروع کنه و کارهای اولش هست خیلی خوبه که آشنا بشه چطوری بنویسه و اصلا پژوهش چطور انجام میشه اما اینکه ملاک معیار ما شده تعداد مقاله بسیار ناشایست هست. از اون خنده دار تر اینه که همه متوجه شدن این تعداد مقاله ها شاخص هیچی نیست آمدند و شاخص های دیگه ای مثل درصد مقالاتی که کنفرانس اکسپت میکنه و ... رو توی فرمول های مسخره ای برای ارزیابی کارهای علمی درست کردند. 

این علاقه شدید و بیمارگونه به نوشتن مقاله باعث شده که اکثر ما به جای اینکه توجه کنیم که اصلا نتیجه این کار به چه دردی میخوره یا به درد کی میخوره بیاییم هر چی که به ذهنمون میرسه و حالا درست هست یا نیست رو با چهار تا آمار جمع کردن و نمودار مقاله کنیم و منتشر کنیم. اینه که میبینید سال به سال به تعداد مقالات افزوده میشه اما هیچ پیشرفت محسوسی در پژوهش های کشور به وجود نمیاد. به نظر شما توی همچین کشوری میشه امید به کار علمی خوب و کارآمد داشت؟


-----------------------------

پاورقی: واژه شهوت در عنوان ابداع من نیست و از یکی از نوشته های قدیمی گرفته شده و یادم نیست که حرف چه کسی هست, شاید ملاصدرا, شاید آقای حسن زاده آملی و شاید ...