زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

دانشگاه SFU ریجکت شدم.

SFU امروز برام نامه ریجکت رو فرستاد. یه جایی که فکرشم نمیکردم ریجکت بشم. آخه مثلا دیگه اینا چی میخوان؟ جی آر ای هم که جزو مدارک نبود. فکر میکردم که شاید بدون فاند از اینجا بگیرم, یه یک سالی برم کانادا و بعد از اونجا برم امریکا, چون شهریه دانشگاهش خیلی پایین بود. اما حتی بدون فاند هم به من ادمیشن ندادن. ظاهرا اوضاع خراب تر از چیزی هست که به نظر میرسه.


این همونی بود که اون استاد بی ادبه توش بود و بهم گفته بود که من دانشجوی بهتر از تو گیرم آمده دیگه تو رو نمیخوام! البته یه استاد دیگه هم بود که کارم بهش میخورد و دو بار هم بهش ایمیل زدم, اما اونم هیچوقت جواب نداد.

از بانک زنگ زدن که نمیتونیم ضمانت نامه شش ساله بدیم!

مروز از بانک زنگ زدن که ما اشتباه کردیم و نمیتونیم ضمانت نامه رو بهتون شش ساله بدیم و همون یکساله باید بدیم و شما هم سال به سال باید بیایید تمدید کنید! منم اصلا ناراحت نشدم چون حداقل یک میلیون از اون پول زور برمیگرده و شایدم از سال بعد رفتم سر کار و خواستم اون 15 میلیون رو هم بدم نظام وظیفه.

سفارت امریکا توی آنکارا هم برام ایمیل زده که تماس بگیر و وقت بگیر که قراره فردا دیگه زنگ بزنم و وقتم رو بگیرم. نمیدونم چرا بعضی ایرانی های بی جنبه ده بار هی ایمیل میزنن که وقت اضطراری بدید. من یه بار حدود 1 ماه پیش زدم و تازه دیروز برام جواب فرستادن که زنگ بزن. احتمالا برای آخرای May بهم وقت بدن و امیدوارم دیگه جواب دانشگاه ها تا اون موقع آمده باشه.

با وجود اینکه دیگه امید چندانی ندارم از جای دیگه ای توی امریکا پذیرش با فاند بگیرم اما دیگه دارم تصمیمم رو برای رفتن بدون فاند به امریکا نهایی میکنم. اگر خدا بخواد هفته دیگه ممکنه بتونم یه وام 7 میلیونی هم بگیرم.

امروز 15 آپریل بود - روز قدر اپلای!

15 آپریل یه تاریخ مهم توی پذیرش امریکا محسوب میشه. تاریخی هست که دانشجوهایی که پذیرش با فاند گرفتن باید تصمیم بگیرن که بالاخره کدوم دانشگاه میخوان برن. در چنین تاریخی سرنوشت کسانی که هنوز فاند نگرفتن و یا در لیست انتظار هستن رقم میخورد. از چنین هفته ای به بعد منتظران حضرتش از این انتظار در می آیند و یا اینوری میشن و یا اونوری.

احتمال خیلی کمی وجود داره که از دانشگاه های مونده پذیرش بگیرند و شاید با امدادهای غیبی فاند هم بگیرن و به احتمال زیاد هم که ریجکت میشن.


شرایط من در حال حاضر اینطوریه:

  • سه تا دانشگاه امریکا جواب ندادن (به جز یکیش بقیه تاپ هست که اصلا از اولش هم امیدی به گرفتن پذیرش ازشون نداشتم مثل UCI)
  • یه دانشگاه امریکا پرونده امو گم کرده. چون خیلی وقته که گم کرده و من ولش کردم دیگه هیچی. ظاهرا باید زنگ میزدم که نزدم. رنکش هم از اینایی که قبول شدم خیلی پایینتره. در واقع گذاشته بودم برای پله آخر که اینطوری شد و اینکه شاید بهم فاند بده.
  • دو تا دانشگاه کانادا جواب ندادن. که یکیشون استادش گفت من تو رو نمیخوام! یکیشونم که دوستم اونجاست گفت که امسال فقط میخوان 1 نفر رو بگیرن که اونم یه پسره المپیادی شریفیه که احتمال زیاد همونو بردارن و دیگه روی اینجا حساب نکن.
  • یه دونه هم توی اروپا مونده که اونم May جواب میده.
  • سه تا پذیرش بدون فاند. که یکیشون توی یه شهر بزرگه و یکیشون توی یه شهر توریستیه! و یکی دیگه هم یه جایی که اگر فاند نمیداد هم هیچوقت نمیرفتم.
  • سه تا هم ریجکت تا امروز از Purdue و UCSD و Vanderbilt که همه تاپ بودن. پوردو که اگر پذیرش هم میداد نمیرفتم. UCSD هم واقعا انتظار نداشتم که پذیرش بده, یه امتحانی کردم شاید شانسم بگیره که نگرفت! (میخواستم استخاره رو هم امتحان کنم که اونم جواب نداد!) Vanderbilt که فقط به خاطر تیلور اپلای کردم که نشد!

شرایط پیچیده ای هست. یه وقت میگم اینایی که پذیرش ندادن شاید یه دفعه پذیرش بدن. یه وقت میگم اینایی که بدون فاند دادن شاید یه دفعه فاند بدن (چون دو تاشون گفتن هنوز در مورد فاند تصمیم نگرفتیم) یه وقت میگم بذارم برم اروپا که شهریه اش خیلی کمه. یه وقت میگم همین دانشگاه امریکا رو که پذیرش دارم و میتونم از پس خرج ترم 1 بر بیام رو برم. یه وقت هم میگم اصلا بدون فاند برم چکار کنم؟ خلاصه همینطوری بین زمین و آسمونم که چی بشه و چیکار کنم.


خودم فکر میکنم که یکی از همینایی که توی امریکا بدون فاند پذیرش دارم رو برم و  احتمال زیاد از ترم دوم ازشون پذیرش بگیرم. اما نمیدونم برگشتنم چطوری بشه. کل پس اندازمو هم که باید بدم بره. یه چیزی هم بذارم روش. تازه میشه ترم 1. عوض کردن ویزا برای کار هم که مساوی از دست دادن 15 میلیون وثیقه است که توی این بی پولی واقعا سخته.

تا یک قدمی فاند

چند روز پیش دانشجوی یکی از استادا توی یکی از دانشگاه هایی که پذیرش گرفته بودم, بهم ایمیل زد و گفت ما رزومه شما رو بررسی کردیم و فکر میکنیم که به درد گروه تحقیقاتی ما میخورید. اما اول یه مصاحبه داشته باشیم. من یه نگاهی کردم و دیدم کارهای این استاده تقریبا اصلا به من نمیخوره. کلا همون قسمت هایی که من ضعیف بودم جزو کارهای اصلی این استاده بود مثل آمار و احتمالات.
بعد با اسکایپ یه مصاحبه کردیم که تقریبا نیم ساعت طول کشید و خلاصه از درس های دانشگاه و تجربیات کاری ام پرسید. اما توی همه سئوالاش من گیر کردم. از آمار و احتمال پرسید که ما اصلا فارسی خونده بودیم و نمیفهمیدم مفاهیمی که میگه چیه و تازه اگرم میفهمیدم فکر نکنم بلد بودم. یکی از درسامو هم که 19.5 شده بودم براش جالب بود, گفت کدوم کتاب رو خوندید و من گفتم کتاب A گفتم. گفت اووو. بعد دو تا سئوال پرسید من اصلا بلد نبودم. خلاصه ضایع شدیم. توی ذهنم بود که اینا مباحث اون کتابه بودن اما یادم نمیامد چی بودن. خلاصه از مقاله هام پرسید و شباهت اسمی یکی از مطالبی که نوشته بودم با یه زمینه آماری باعث شده بود فکر کنه که این یه کار آماری خفنه! بعدش براش توضیح دادم که اینطوری نبوده.


خلاصه هر چی پرسید من بلد نبودم, دیگه آخرا خودم خجالت کشیدم. با خودم گفتم که خب بابا این چه وضعیه. یه نگاهی کردم دیدم ای دل غافل این درس هایی که این میپرسه من 5-6 سال پیش پاس کردم و معلومه که یادم نیست چی بودن. آمار و احتمال هم که من همیشه توش خنگ بودم. اصلا نمیفهمم که چی میشه مخصوصا مهندسی هاش که خیلی هم سخت هستن. خلاصه آخرشم گفت خیلی خوشبخت شدیم و منم گفتم به همچنین!

نزدیک بود که یه استادی هم بیاد به ما فاند بده و آخرشم نشد که بشه. مقاله هاشو چندتاشو دیدم, اصلا در مغز من نمیگنجید و خلاصه کارهایی که میخواست برای من قابل درک نبودن. آخه من چکار کنم که تجربیات کار بیرون با تحصیلات دانشگاه این همه فرق میکنه و برای گذران زندگی مجبور بودم که هم بیرون کار کنم و هم معدلمو بالای 17 نگه دارم؟

نامه نظام وظیفه به بانک رو گرفتم

دیروز صبح زود رفتم نظام وظیفه. باجه خروج از کشور برگه ورود گرفتم. رفتم داخل نوبت گرفتم و نشستم. دیدم مامور باجه اش بیکاره و همینطوری نشسته. یه چند دقیقه ای که گذشت دیدم حواسش نیست که شماره رو بخونه. یعنی اصلا کسی با اون باجه کاری نداشت ظاهرا. رفتم و بهش گفتم که این کار مربوط به باجه شماست و بعد یه نگاهی کرد و یادش آمد که شماره ها رو بزنه. بعد یه ربعی بررسی که ببینه من غیبت دارم یا نه یه فرم بهم داد که پر کردم و وقتی دادم بهش مهر و امضا کرد و گفت برو مالی. اتاق مالی کنار صف طولانی بانک قوامین بود. رفتم داخل و مدارک رو بهش دادم. گفت میری بانک کشاورزی 15 میلیون نقد میذاری.... حرفشو قطع کردم گفتم پول نقد ندارم میخوام از بانک ضمانت نامه بگیرم. گفت ضمانت نامه در ازای پول رو قبول نمیکنیم. گفتم میخوام سند بذارم. دیگه اسم بانک و شعبه رو پرسید و نامه اشو داد بهم. فقط گفت غیر ازاین باید حتما یه نامه دیگه هم از بانک بگیری که ضمانت نامه در ازای سند بوده کل فرآیندش 45 دقیقه شد.

ظاهرا سالهای قبل که بچه ها در ازای پول نقد میذاشتن, دیدن که چه پول خوبی میشه جمع بشه, چرا هر کسی بذاره توی یه حسابی, همه بیان بذارن توی حساب ما یه سودی هم ما بکنیم! و دیگه به کسی اجازه نمیدن که توی بانک های دیگه پول بذاره و ضمانت نامه بیاره.

حالا باید نامه رو بدم به بانک و ظاهرا کلی داستان داره که دفترخونه ارزشیابی ملک میکنه و باید 10 درصدش هم نقد داده بشه و ... چیزی که بانک به من گفت گفت که حدود یک هفته ای طول میکشه. خوبه که مثلا دارم زود اقدام میکنم. اگر وقت نداشتم و باید سریع میرفتم سفارت چی میشد؟ تازه خوب شد این سند رو داشتیم وگرنه 15 میلیون از کجا میآوردم نقد بذارم؟

ظاهرا امسال بچه هایی که رفتن سفارت عشق آباد از همه سریعتر کلیر میشن. بعضی نوشتن حتی 10 روزه هم کلیر شدن, یعنی از اروپا هم زودتر! تا یکی دو هفته دیگه که جواب ها نهایی شدن, کارهای نظام وظیفه ام هم تموم شده و میتونم سریع برای پاسپورت و سفارت هم اقدام کنم.