زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

کلک فوریتیه دارالترجمه

اگر یه بار پیش آمده بود میگفتم که حالا اتفاقه, اگر یه جا پیش آمده بود میگفتم که شاید فقط اونجا اونطوریه اما حالا...

داستان از این قراره که تعهدنامه رو که گرفتم و دادم ترجمه یه دالترجمه ای میگفت که تا 5 عید طول میکشه و حتما شناسنامه پدرت هم باید باشه. منم چون شناسنامه همراهم نبود رفتم سر کار بابام و ازش گرفتم و تصمیم گرفتم یه دارالترجمه همون جاها پیدا کنم. خوشبختانه خیلی زود همونجاها پیدا کردم. گفت که تا شنبه بهت میدم. بعد یه کم فکر کرد گفت که بهمون گفتن که هر کی آمد بگید برای پنجم عید به بعد. منم گفتم مشکلی نداره و مدارکمو دادم.
دیروز برای اینکه بخوام نظام وظیفه رو درست کنم شناسنامه بابامو لازم داشتم و گرفتم و بعد امروز درست کردم و برگردوندم بهشون.
امشب بهم زنگ زد و گفت من مهر دادگستریشو گرفتم اما برای وزارت خارجه دیگه نمیشه بگیرم, میفته برای 15م به بعد!!! البته اگر بخواهید میتونم فردا برم فوریتی بگیرم براتون. گفتم فوریتی چند میشه؟ گفت مدرکی 50 هزار تومن!!! گفتم 50 هزار تومن؟؟؟ گفت البته چون چند تا مدرک رو با هم میبریم میتونم براتون سر شکن کنم! مثلا 35 هزار تومن. منم گفتم من هیچ عجله ای ندارم بذارید برای بعد از 15م! و خداحافظی کردم.
بعد یه فکری کردم و پیش خودم گفتم که اصلا مهر وزارت خارجه نمیخوام, بذار فردا برم همین ترجمه رو ازش بگیرم, بعد سر فرصت خودم میرم از وزارت خارجه میگیرمش. زنگ زدم بهش. گفت که نه دادیم نماینده, نمیتونیم بهت بدیم. حالا من سعی میکنم فردا براتون بگیرم مهرشو. گفتم من پول اضافه ای ندارم که بدم. گفت ما هم خب نمیخواهیم کار شما بمونه, مدارک هم دستمون باشه. گفتم در هر صورت هر جور راحتید من پول دیگه ای به شما نمیدم.

 شاید طرف فکر کرده من پولدارم که میخوام دکترا برم امریکا! خوبه عجله ندارم. این که دروغ میگه که صد در صد دروغ میگه. چون اصلا قرار بود که شنبه بره برای تاییداتش. کلا مدرک رو هم نمیدن دست نماینده بمونه چون ممکنه گمش کنه. صبح میدن میره تایید میگیره عصر میاره. بعضی دارالترجمه ها هم که از خود دادگستری و خارجه میان! در ضمن وزارت خارجه هم شنبه یکشنبه حتما بازه! فرض کنیم نباشن. چرا 15م؟؟؟ واقعا یعنی وزارت خارجه تا 15م تعطیله؟ چرا بعضی مردم کشور من اینقدر دروغگو و دزد شدن؟

این بار دوم بود که همچین موردی پیش میآمد. یه بار دیگه هم سر مدارک داداشم که پارسال میخواست بره, یه دارالترجمه دیگه ای دقیقا همین برنامه رو پیدا کرد. منتهی اون موقع شرایط داداشم خیلی ناجور بود و ما واقعا عجله داشتیم. مامانم 50 هزار تومن اضافه تر داد به دارالترجمه ای که ادعا میکرد 3 روزه تحویل میده که مثلا فوریتی باشه. بعدش 3 روز هم دیرتر از موعدی که بقیه میگفتن تحویل داد و کلا همه برنامه ها رو هم خراب کرد. ظاهرا اینم یه روش سر کیسه کردن مردم توسط دارالترجمه هاست.

سربازیمو عقب انداختم

اینقدر مامانم گیر داد که سربازیتو عقب بنداز دیگه امروز رفتم عقب انداختم. یعنی خودش رفته بود نظام وظیفه و اونا هم بهش گفتن که من باید حتما باشم دیگه منم رفتم و یه یک ساعتی معطل شدم تا سربازی رو عقب انداختم. البته چون فرم I-20 رو دیگه این هفته میگیرم نیازی نبود که عقب بندازم اما مامانم خیلی نگران بود و میگفت بهتره دلشوره نداشته باشیم!

هر چی خیره پیش میاد؟

راستشو بخواهید نمیخواستم اینو اینجا بنویسم اما بعد که فکر کردم تصمیم گرفتم که بذارمش.


این روزا یه ناراحتی بزرگی دارم که به هیچ کسی نمیتونم بگم. اون اینکه دیدم توکلم چقدر کمه. مثلا الان خیلی دلم میخواد بالاخره یه جای خوبی قبول بشم که فاند هم داشته باشه. بعد وقتی دیگران میگن ایشالله هر چی خیر باشه پیش بیاد, با خودم فکر میکنم یعنی چی هر چی خیره پیش بیاد؟ من که سعی امو کردم, چرا به چیزی که میخوام نرسم؟ اگر خیرم پیش نیاد چی؟ بعد فکر میکنم که نکنه برم اونجا خیلی برام سخت باشه. نکنه همین وقتی رو هم که اینجا دارم اونجا نتونم داشته باشم. نکنه سختی اش برام بیشتر باشه. بعد میگم خب پس چرا اپلای کردم, همینجا زندگیمو میکردم این همه خرج هم نمیکردم. بعد یادم میاد که اینجا نفس کشیدن هم سخت شده. بعد فکر میکنم نکنه اونجا از اینجا بدتر باشه. نمیدونم چرا نمیتونم ذهنم رو جمع و جور کنم.


 اینو نوشتم که فکر نکنید همیشه هم آدم توی شرایط روحی خوب هست. البته الان نسبت به موقعی که این متن رو نوشتم و منتشر نکردم خیلی بهتر و با روحیه تر هستم. اما خواستم که اینم اینجا بمونه که شاید یه روزی وقتی به چیزایی که میخواستم رسیدم یادم نره چه فکرایی میکردم!

گواهی تمکن مالی رو گرفتم

این هفته کلی زحمت دادیم به آشنا و دوست که یه 45 میلیون پول جور بشه بتونیم این گواهی مالی رو بگیریم. دیروز بالاخره با هزار زحمت گرفتیمش. یه تعهد محضری هم گفتم که بابام بده برای یکی از دانشگاه ها نوشته بود که لازم میشه.
تعهدنامه توی اسناد رسمی : 35 هزار تومن
ترجمه 1 نسخه به اضافه 1 نسخه شناسنامه هم: 60 هزار تومن
یعنی 100 هزار تومن دیگه بیخود و بی جهت دادم. پولی که واقعا به زحمت به دست میارم.

برای وکالت تام هم گفت 70 هزار تومن که فعلا هیچی پول نداشتم, گفتم هر وقت خواستم برم بدم.

گواهی رو فرستادم برای دانشگاه هایی که قبول شده بودم که I-20 رو صادر کنن, منتهی قرار شد آدرس یکی رو توی امریکا پیدا کنم که بتونه برام اسکنش رو بفرسته. امیدوارم که به قبل از عید برسه.

بانک ملی ارز دانشجویی رو نداد, دیگه عادت کردیم به ناحق دیدن توی این مملکت. بانک سامان هم گفت بذار مدارک رو بعد از عید بیا ببینیم چی میشه. جایی هم پارتی و آشنا نداشتیم که ارزی که حقمون هست رو هم بگیریم. خدا رو شکر برای داداشم دو ماه پیش که دوستش آمد ارز آزاد خریده بودم و فرستاده بودم وگرنه الان لنگ بود, هرچند که گرونتر پول دادیم.

بالاخره طلسم آیلتس داداشم هم شکسته شد و این هفته آیلتسشو داد. خدا کنه که نمره اش خوب بشه و دیگه لازم نشه که دوباره بده.

ارز دانشجویی ندادن, سربازیمو عقب ننداختن, از فاند هم خبری نیست

نه که این روزا همش خبرای خوب هست و کلا مملکت گل و بلبله, هی من میام اینجا خبرای خوش میدم. امروز بعد از 3 ماه انتظار که مدارکمون توی نوبت بانک بود, بانک ملی گفت که بخشنامه شده ارز دانشجویی ندید. البته من هفته پیش شنیده بودم اینو اما گفتم شاید چون ما چند ماه هست که توی نوبت هستیم قبول کنن که حق خودمونو بدن. بانک سامان هم گفت که باز دوباره باید از وزارت علوم نامه بیارید و بذارید توی نوبت میره برای بعد از عید.

هفته پیش درخواست تمدید مهلت اعزام تا 1 تیر هم فرستاده بودم (1300 تومن هم گرفتن!), امروز که رفتم گفتن موافقت نشده. حالا چیزی که حقم بوده هم موافقت نشده. میخوام که نشه. به خدا یه کاری میکنن که آدم بره و پشت سرش رو هم نگاه کنه. من که در هر صورت سربازی نمیرم اما اینا هنوز اینو نفهمیدن و نمیفهمن.

از بقیه دانشگاه ها و فاندها هم خبری نیست. مجبورم برم طرح پشتیبان رو برای دانشگاه ها اجرا کنم. همون ایمیلی که گفتم رو نگه داشته بودم و نفرستاده بودم تا امروز. از فردا میخوام شروع کنم و به همه دانشگاه هایی که هنوز جواب ندادن بفرستم. توی این ایمیل شرایط اینجا رو توضیح دادم و ازشون خواستم که پروسه بررسی مدارک رو تسریع کنن. الان هم سه چهار روزیه که مامان اینا دارن از دوستاشون پول جور میکنن که یه گواهی مالی از حسابمون بگیریم برای اینکه بتونم حداقل I-20 ایمو بگیرم. اگر خدا بخواد فردا بعد از قرض کردن از 5 نفر که خدا خیر دنیا و آخرت رو بهشون بده پولمون میرسه به اندازه گواهی ای که میخوان. امیدوارم بتونم قبل از عید I-20 رو بگیرم و ببرم وزارت علوم وگرنه مملکت 15 روز تعطیله خدا میدونه اونور سال چی بشه.