SFU امروز برام نامه ریجکت رو فرستاد. یه جایی که فکرشم نمیکردم ریجکت بشم. آخه مثلا دیگه اینا چی میخوان؟ جی آر ای هم که جزو مدارک نبود. فکر میکردم که شاید بدون فاند از اینجا بگیرم, یه یک سالی برم کانادا و بعد از اونجا برم امریکا, چون شهریه دانشگاهش خیلی پایین بود. اما حتی بدون فاند هم به من ادمیشن ندادن. ظاهرا اوضاع خراب تر از چیزی هست که به نظر میرسه.
این همونی بود که اون استاد بی ادبه توش بود و بهم گفته بود که من دانشجوی بهتر از تو گیرم آمده دیگه تو رو نمیخوام! البته یه استاد دیگه هم بود که کارم بهش میخورد و دو بار هم بهش ایمیل زدم, اما اونم هیچوقت جواب نداد.
بعضی قصه ها واقعا قصه نیستن و حقیقت های زندگی هستن که جان اون در لباس قصه پوشیده شده است.
ما همه سیندرلا هایی هستیم که اسیر نامادری شرایط اینجا شدیم. نامادری ما هر کاری میکنه دخترهای ناجنس خودش به جایی برسن, مثلا اونا رو با سهمیه میفرسته دانشگاه, یا ... .
در حالی که لیاقت ما کمتر از پسر حاکم نیست, نامادری هر چی کار هست میریزه سر ما بدون اینکه حتی اجازه بده وقتی داشته باشیم به خودمون برسیم.
بعضی هامون هم مثل برونو و موش ها شدیم و دیگه حتی فکر رفتن از این خانه ای مال خودمون هست هم نیستیم! لوسیفرهای خونه امون هم که کم نیستن این روزا.
این روزا حس سیندرلا رو دارم که کارهای روزش رو تموم کرده بود و از پنجره به قصر حاکم خیره شده بود و میگفت: "اصلا مگه اونجا چه خبره؟ ... ولی باید خیلی جالب باشه!"
بالاخره بعد از هفته ها طلسم این ریپورت ها آیلتس 10 مارچ هم شکسته شد و داداشم تونست اونو برای ایتالیا بفرسته. اونجا هم ظرف سه چهار روز قبولش کردن و بهش پذیرش دادن.
حالا قراره تا دو سه هفته دیگه بگن که بهش فاند هم میدن یا نمیدن. اگر این یکی داداشم هم بخواد بدون فاند بره ایتالیا که مجبوریم خونه رو بفروشیم. این همه هم خرج هم برای گرفتن ضمانت نامه بانکی و ... از بین میره.
به هر حال برای پاسپورت گرفتن من چاره ای نبود که ضمانت نامه بانکی بگیریم چون 15 میلیون پول نقد چیزی نبود که هیچ جوره بتونیم تهیه اش کنیم.
این هفته بالاخره کارهای ضمانت نامه بانکی بعد از کلی دوندگی تموم شد. نزدیک 250 هزار تومن خرج محضر شد و سه میلیون (معادل 20% پانزده میلیون) هم بانک به صورت نقد توی حساب بلوکه کرد و حدود یک میلیون و نیم هم بانک به عنوان کارمزد گرفت.
کارمزد بانک به ازای هر سال بود و چون دکترا 6 سال برام زده بودن, حدود اینقدر شد. میخواستم هم یکساله بگیرم اما گفتم که مملکت ثبات که نداره, شاید سال بعد یه دفعه گفتن باید 30 میلیون بذارید. اونوقت دیگه خدا میدونه باید از کجا جور بشه. و تازه ترسیدم که این همه زحمت کشیدیم و باز نظام وظیفه گیر بده که چرا یکساله گرفتی و برو همون 6 ساله بگیر. واقعا حتی نمیتونیم به قانون امروز هم استناد کنیم و باید چند سال بعد رو هم ببینیم. هنوزم برام قابل درک نیست که چرا بانک به ازای هر سال این همه کارمزد میگیره.
خدا میدونه با چه زحمتی این همه پول رو یک هفته ای جور کردیم. یه مقداریشو مامانبزرگم داد و یه مقداریشو دایی ام و یه مقداری هم خاله ام! که یه جوری تا آخر این هفته بهشون برگردونیم. خودمون هم تقریبا هیچی نداشتیم.
تازه کلی بهمون لطف کردن و گفتن دیگه استعلام شهرداری نمیخواد و کار محضر هم که قرار بود ده روز طول بکشه یک روزه انجام دادیم. با حساب اینا باید حدود 20 روز دیگه طول میکشید که کار این سند گذاری به اتمام برسه.
ضمانت نامه نهایی هم قرار شد تا سه شنبه آماده بشه و برم بگیرم. این هفته هم که چهارشنبه تعطیله و کارهای پاسپورتم میره برای هفته بعد.
واقعا توی این وضعیت نداری این همه پول باید بدم برای ضمانت نامه ای که...