خب تافلمو خوب ندادم. دیشب یکی از بدترین شبای عمرم بود. هیچ وقت نشده بود که از درد حتی یک ساعت هم نتونم بخوابم. نمیدونم دیشب چرا اینطوری شده بود. توی پام یه عالمه جوش زده بود که دیشب اینقدر می خارید که 3-4 بار بلند شدم و پماد کالامین زدم اما تا صبح خوب نشد. از طرفی هم 4 تا پشه آمده بودند که تا صبح هی از بغل گوشم ویز رد میشدند و یه لحظه غافل میشدم نیش خودشونو در بدن من بیچاره فرو میکردند. خلاصه بگم که نخوابیدم.
امتحان تقریبا توی سطح پارسال بود, با این تفاوت که این بار لیسنینگ لانک فرمت خوردم. خیلی خیلی بدتره که آدم لیسنینگش لانگ فرمت بشه چون سر اسپیکینگ فاجعه پیش میاد.
ریدینگ ها از پارسال طولانی تر بود به نظرم و سئوالاتش اکثرا یه جوری بود که باید کل پاراگراف رو میخوندی. در واقع دیگه سئوالی که فقط با خوندن یک جمله بشه جواب داد توش پیدا نمیشد. مثلا میگفت که همه این موارد توی این پاراگراف آمده به جز.... سئوالات لغت هم دیگه لغت نبود واقعا. یعنی یه معنی هایی از لغت ها رو میخواستن که با وجود اینکه معنی لغت رو میدونستی نمیشد فهمید که کدوم گزینه اش درسته, تعدادشونم از پارسال به نظرم کمتر آمد. (ماکزیمم 2 تا توی هر قسمت) سئوال paraphrase جمله هم اصلا توش نبود.
لیسنینگ ها به مراتب سخت تر از پارسال بود. 2 تاش که خیلی نامفهوم حرف میزدند. توی سئوالاتشم اصلا سئوالاتی که از سرفه پروفسور و ... باشه نبود. تقریبا همه سئوالات از مفاهیم بود. یه سری سئوالات هم از جزئیات مفاهیم بود که من هیچ وقت توی نمونه های قبلی ETS ندیده بودم. مثلا در حد یه جمله پروفسوره به یه چیزی اشاره میکنه که نه عدده و نه چیز خاصی اما همونو سئوال کرده بودن. توی لیسنینگ که بعضی چیزا رو نشنیده بودم و اصلا نمیدونستم این کلمه کجاش بوده. گزینه ها هم به طرز نامردی ای حاوی اطلاعات درستی بودند که اصلا توی لیسنینگ نبود. مثلا فرضا پروفسوره یه چیزی گفته بود و سئوالی که آمده بود, پرسیده بود که نظر پروفسور چی بود اما حداقل 1 گزینه پیدا میشد که کاملا درست بودند (از نظر علمی و منطقی) اما توی لیسنینگ نیومده بود و کاملا آدم رو به شک می انداخت که نکنه اینو هم گفته باشه من نشنیده باشم. بعد عین پارسال همشو کاملا شنیده بودی اما جواب رو اینقدر بدجور پیچونده بودند که به سختی میشد تشخیص داد جواب کدومه. من نمیدونم تافله یا تست هوش.
سر اسپیکینگ یه اتفاق بدی افتاد, داشتم اولین سئوالو جواب میدادم که یه دفعه وسطش مراقبه آدم و دستش رو کنارم بالا و پایین برد یعنی آرومتر و همین یه چیز کوچیک کلا زد همه امتحانو خراب کرد. سئوال اولو که از دست دادم. سئوال دوم و ... رو هم همش حواسم پرت میشد که نکنه دارم بلند حرف میزنم و رشته کلام از دستم در میرفت. به جز یه سئوال همه سئوالای بعدی اینطوری شد. تافلم که دیدید چه مسخره است, کلا 45 ثانیه آدم وقت داره حرف بزنه همین که از دستش در بره دیگه رفته. تقریبا همه سئوالای اسپیکینگ رو ناقص جواب دادم. اینم بماند که من داشتم متن میخوندم, بغل دستی ام داشت حرف میزد یکی هم بود اونور سالن که من داشتم صداشو میشنیدم و اصلا نمیتونستم تمرکز کنم که چی نوشته. خلاصه که اسپیکینگ فکر کنم خیلی کم بشم و باید دوباره بدم. کلا فکر کنم کاری که IELTS کرده بهتره برای اسپیکینگ چون واقعا آدم حواسش پرت میشه وقتی یکی دیگه حرف میزنه.
سر رایتینگ هم یه موضوع خیلی مسخره آمده بود که اصلا نمیشد در موردش حرف بزنی. منم دیگه اصلا مغزم کار نمیکرد شروع کردم همینطوری چرت و پرت نوشتن. فقط امیدوارم که ساختار جمله هام رو خراب نکرده باشم. خلاصه که رایتینگ رو هم خوب ننوشتم (از نظر ایده و ...) البته آمدم خونه شب یه فکری کردم دیدم اگر به اونور قضیه فکر میکردم که خیلی راحتتر میشد جواب داد اما سر جلسه دیگه مغزم کار نمیکرد.
حیف شد اگر اسپیکینگم خوب میشد فکر کنم بالای 100 میشدم. حالا جواب امتحان بیاد ببینم ریدینگ و لیسنینگ چکار کردم. یه وقت نکنه از پارسال کمتر بشم!
حالا تافل مهم نیست GRE مهمه و استاد پیدا کردن. الانم از شرکت زنگ زدن که فردا بیا, پایان نامه ام هم هنوز پرینت نشده. خدایا خسته شدم دیگه!
فردا امتحان تافل دارم و این هفته مجبور شدم که 4 روز برم سر کار! متاسفانه برای اسپیکینگ هیچی تمرین نکردم و برای رایتینگ نشد که خوب تمرین کنم اما ریدینگ و لیسنینگ رو خوب خوندم. حالا فردا امتحان بدم ببینم چطور بشه. میخواستم تاریخش رو عوض کنم اما دیدم که بعضی ددلاین دانشگاه ها رو ممکنه از دست بدم. به هر حال بدم نمیاد یه محکی بزنم ببینم چطور میشم. اگر خوب نشدم حسابی تمرین میکنم که آذرماه دوباره بدم.
علی الحساب بگم که لغات GRE ای که حفظ کردم خیلی خیلی به درد تافل هم میخورد. حالا باز فردا معلوم میشه که آیا امتحان اصلی هم همینه یا نه.
هنوز با استادا نشده که تماس بگیرم. به چند تایی ایمیل دادم که زحمت نکشیدن حتی تمپلیت جواب بدن. به هر حال از فردا که تافل رو بدم و برم دنبال پرینت نهایی پایان نامه ام فقط GRE می مونه که اونم میشه همراه باهاش به اساتید ایمیل بدم.
الانم یه کم تیلور گوش بدم روحیه بگیرم, کم کم هم بخوابم که ساعت 12 هم گذشته و فردا باید 7 بزنم بیرون.
با آرزوی موفقیت برای همه بچه ها
التماس دعا
این روزا خیلی درگیر مسائل روزانه ام شدم. کارهای شرکت یه مقداری اش مونده و باید تا امروز و فردا یه چیزایی تحویل بدم که آماده نکردم. از اون طرف پایان نامه ام یه سری تصحیح ها لازم داره که هنوز انجام ندادم. دو هفته دیگه تافل دارم که هیچی نخوندم و حتی بعضی روزا نمیرسم که لغت های GRE امو هم بخونم. این مدت هم به جز 2-3 تا استاد به هیچ استاد دیگه ای نرسیدم که ایمیل بزنم. وقتی که اینقدر کار سرم میریزه سخت میتونم درست مدیریتشون کنم. به هر حال این هفته دیگه باید بعضی اش تموم بشه.
دیشب خیلی خسته بودم, طبق معمول این شبا ساعت 2 خوابیدم و دو شب قبلش هم نتونسته بودم هر کدوم رو بیشتر از 4-5 ساعت بخوابم. شدیدا نیاز به یه استراحت داشتم و قرار بود که امروز برم دانشگاه که بشینم تصحیحات پایان نامه امو انجام بدم که دیشب یه خواب بد دیدم و امروز اصلا دیگه حوصله هیچی نداشتم.
راستش یه دختری هست که میدونم از من خوشش میاد و هر وقتی که یه چیزی پیش میاد مدام سعی میکنه یه جوری نظر منو جلب کنه, بذارید اسمشو بذاریم دینا. من چند بار میخواستم که برم و بهش بگم که من اصلا آدمی نیستم که بتونم با اون زندگی کنم یا اصلا اونقدری که اون منو دوست داره دوستش ندارم اما هر بار که فکر میکنم میبینم آخه چرا من باید برم یه همچین چیزی به دختر مردم بگم؟؟؟ بعضی وقتا هم خواهرش سعی میکنه که یه جوری به من بفهمونه یا چه
میدونم سعی کنه که با من مهربون باشه. نمیدونم من خیلی از این چیزا سر در نمیارم.
دیشب اولش خواب دینا رو میدیدم. بعد توی خواب بهش گفتم که آخه من اصلا نمیتونم با تو زندگی کنم, من چند ماه دیگه دارم برای دکترا میرم خارج و اصلا اینجا نیستم و نمیتونم هم تو رو با خودم ببرم. بعدشم تو اصلا انتخاب من توی زندگی نیستی, توی این فکرا یا گفتن این حرفا بودم که دیدم دینا نشسته یه جایی و داره گریه میکنه. بعدش خواهرش آمد پیشم و شروع کردم همین چیزا رو بهش گفتن و بهش گفتم که بره یه جورایی خواهرش رو آروم کنه. از یه ور نمیدونستم باید چکار کنم که یه باره وارد یه جای دیگه ای شدم و دیدم مامانم داره گریه میکنه. بهش گفتم چی شده؟ گفت بابات, بابات ... گریه نمیذاشت که حرفش رو ادامه بده. گفتم بابا چیه شده؟ گفت چند ساعت پیش پرواز داشت, هواپیما بلند نشده سقوط کرده و همه مسافرا مردن. اینو که گفت یکباره دلم ریخت پایین. گفتم اشتباه میکنی, بذار زنگ بزنیم فرودگاه. گوشی رو برداشتم و زنگ زدم فرودگاه و گفتم شماره پرواز .... چی شده. منشی هم گفت متاسفانه به جز 2 نفر از خدمه همه کشته شدن. گفتم تو رو خدا نگاه کنید ببینید اسم بابام هم توی لیست بوده یا نه. بعد یه کم مکث گفت بله متاسفانه. دیگه حال خودم رو نمیفهمیدم. زدم زیر گریه, نه اینجور گریه میکردما. خیلی ناراحت بودم و همش میگفتم بابا, بابا, آخه چی شد؟ چرا اینطوری شد. بعد فکر میکردم که حالا خانواده امون چی میشه؟ خب شد که پارسال نرفتم, حداقل اینجا باشم از مامانم نگهداری کنم. بعد فکر میکردم که اگر رفته بودم و اینجا بابامو از دست داده بودم اونجا چه حالی میشدم. سعی کردم که آروم باشم اما گریه امانم نمیداد. توی همین حس بودم که بیدار شدم. همه جا تاریک بود و ساعت 5 و هنوز اذان نگفته بودن. فکر کردم بلند شم یه کم قرآن بخونم اما دیدم اصلا نمیتونم. چشمامو بستم و وقتی باز کردم ساعت 5 و نیم بود و دیدم بابام بلند شده داره نماز میخونه. توی حال گیجی و ناراحتی نماز صبحم رو خوندم و دعا کردم و باز خوابیدم. این بار دیگه خواب بدی ندیدم اما صبح ساعت 9 و نیم که بیدار شدم همچنان توی شک خواب دیشب بودم. تا یه نیم ساعتی توی رختخواب داشتم فکر میکردم که آخه چرا همچین خوابی دیدم. هیچ کس خونه نبود و هر چی فکر کردم که امروز برم دانشگاه یا سر کار دیدم نمیتونم. البته دیشب مامانم حالش خوب نبود و دیروز رفته بود دکتر و براش آزمایش نوشته بودن, راستش خیلی نگران و ناراحت مامانم بودم اما نمیدونم چرا اینطور خوابی دیدم. سر نماز ظهرم کلی گریه کردم و دعا کردم که خدا هر دوتاشونو حفظ کنه.
از یکی از بچه ها شنیده بودم که انتشارات جنگل کتاب های GRE رو آورده, امروز رفتم انقلاب و خریدم.
کتاب ETS Official Guide قیمت 10500 تومان
کتاب Barron's new GRE قیمت 8400 تومان
کتاب Kaplan new GRE قیمت 8400 تومان
کلا حدود 27 تومن شد که بد نیست. جالب اینجاست که عصر کتاب Practice GRE ETS هم با پست آمده بود دم خونه. خلاصه امروز کتاب بارون شدم. امیدوارم که بتونم برای امتحان آخر آبانیه مطالب مهم اینا رو بخونم.
کتاب اولی شدیدا توصیه میشه, چون ETS پول میگیره برای اون کتاب بنابراین یه جوری امتحان میگیره که کسایی که خونده باشن از پولی که دادن احساس رضایت کنن. عین معلم خصوصی هایی که وقتی با شاگردای خودشون میگیرن سر امتحان یه سئوالایی رو میدن که اون شاگرده بلد باشه و فکر کنه یه چیزی یاد گرفته! من سر تافل پارسال اینو به عینه حس کردم.
شرکت هم صحبت کردم که از هفته دیگه اصلا نرم. گفتن باشه اما به جاش توی مهر و آبان یه روزایی بیا. خدا کنه که دیگه خیلی باهام کار نداشته باشن. این هفته تقریبا میشه گفت که همه کارهای شرکت رو انجام دادم. یه فردایی برم دیگه کار خاصی نمی مونه. واقعا خودمم باورم نمیشه این همه کار کرده باشم!
این مدتم هیچی GRE نخوندم, فکر کنم نصفش یادم رفته باشه. کارهای فارغ التحصیلی ام رو هم نکردم که فکر کنم از هفته دیگه باید شروعش کنم.
بعد از اینکه پایان نامه امو دفاع کردم, کارهای شرکت که خیلی عقب افتاده بودن رو این هفته به یه جایی رسوندم. این دو سه روز هم نشستم یه سایت درست کردم برای خودم که به استادا ایمیل میزنم اطلاعاتم توش باشه و بگم برن نگاه کنن. البته چون وب دیزاینر نیستم یه کم فاجعه از کار در آمد اما کارمو راه میندازه.این هفته که تموم بشه دیگه میرم توی فاز خوندن تافل. این مدت که دفاع داشتم هم اصلا نرسیدم که جی آر ای بخونم و ترجیح دادم که این 2-3 روز هم نخونم تا رزومه امو درست کنم و سایتم هم تکمیل بشه که ان شا الله از فردا بتونم به استادا ایمیل بدم.
این چند روز کلی پست برای شما گذاشتم که اگر نرسیدم که نزدیکای امتحان آپدیت کنم حالا حالاها مطلب داشته باشید که بخونید. به هر حال اگر فرصت کنم باز مینویسم. الان دیگه ساعت 2 نصف شبه و منم کم کم باید برم بخوام چون فردا هم کلی کار دارم. کلی هم مطلب بود که بنویسم برای امشب فرصت نشد. امیدوارم که در طی هفته وقت کنم که بنویسم.