زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

عناوین یادداشت‌ها

  • امروز خیلی ناراحتم جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 02:22
    تقریبا در دو سه سال گذشته یادم نمیاد هیچ روزی رو که مثل امروز به قول اینوری ها down باشم. تقریبا حوصله هیچ کاری رو ندارم. الان سر کلاسم و هنوز استاد نیامده ولی حوصله درس رو هم ندارم. بعد چند روز هیجان داشتن در مورد محیط جدید شاید قابل پیش بینی بود که یه روزی هم بیاد که مثل امروز باشه. از صبح آمدم دانشگاه که یه مقداری...
  • در راه امریکا قسمت سوم - در فرودگاه لندن پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 07:36
    توی پرواز BMI یه مقداری خوابیدم چون که خیلی خیلی خسته بودم و روز قبلش هم اصلا استراحت نکرده بودم. به فرودگاه لندن که رسیدیم کلی چیزای جدید بود که باید میدیدم. اولش این بود که برای دستشویی هم شماره تلفن گذاشته بودن که اگر کثیف هست زنگ بزنید بیایید درستش کنن. دکمه STOP اضطراری پله برقی هم دم دست بود اما روش تهدید نوشته...
  • در راه امریکا قسمت دوم - در هواپیما تا لندن پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 07:13
    توی فرودگاه خیلی خیلی احساس نگرانی میکردم. نمیدونم چرا. شاید حس میکردم که دیگه نمیتونم برگردم. شاید از تصمیمی که گرفته بودم خیلی مطمئن نبودم. در هر صورت راه برگشتی هم نبود. ساعت تقریبا 4 نیمه شب بود که بالاخره از گیت ها رد شدیم. اینقدر منصور معطل کرد که من نتونستم نمازم رو قبل از پرواز بخونم. پرواز BMI خیلی پرواز خوبی...
  • در راه امریکا قسمت اول چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 04:27
    تا چند روز پیش فکر میکردم که قراره دوشنبه شب پرواز کنیم تا اینکه شمال که بودیم منصور (هم اتاقی امریکام) تماس گرفت و گفت که پرواز یکشنبه شبه. مامانم که شنید گفت غصه ام گرفت که فکر میکنم یه روز هم داری زودتر میری. دو روز قبل از پرواز دیگه هر چی دوست و آشنا داشتم توی تهران از جمله استادام رو سعی کردم ببینم. کسی چه میدونه...
  • استفاده های آیپدم چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 04:15
    ۱- اینترنت دانشگاه برای اینترنت گردی ۲- بیشتر جای موبایل استفاده میکنم با اسکایپ و اوووه ۳- کتاب میخونم. مثنوی رو شروع کردم. ۴- قرآن میخونم. این مدت خیلی نشده اما قبلا میشد. ۵- به جای قطب نما برای پیدا کردن قبله در مکان های جدید این مدت استفاده کردم. ۶- بعضی وقتا بازی میکنم. اما کارهایی که نشده باهاش کنی: ۱- وبلاگمو...
  • سایت دانشگاه رو کشف کردم - اولین روز کلاس ها سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 07:27
    الان بالاخره سایت کامپیوتر دانشگاه رو کشف کردم. بدین ترتیب یه کیبورد گیرم میاد که بتونم تایپ کنم. فقط خیلی صدا میده و این سیاهپوستی که روبروم نشسته حس میکنم که داره اذیت میشه. در هر صورت کلی حرف هست که بخوام بنویسم. این مدت هر روز توی دانشگاه جلسات معارفه بود. یکی دو روز تعطیل هم به خرید برای خونه گذشت. خیلی حیف شد که...
  • جت لگ شدم پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 00:58
    یه مشکلی هست برای اونایی که خیلی سفرشون طول میکشه به اسم jetlag که این روزا من گرفتم. با وجود اینکه قبل از سفرم نخوابیدم و توی سفر به جز پرواز تا لندنم نخوابیدم بازم اینجا که رسیدم جت لگ شدم. یعنی شب ها خوابم نمیبره و روزها گیج و منگ خواب هستم. امیدوارم که زودتر خوب بشم که بتونم بهتر اینجا عمل کنم. این دو شب خونه یکی...
  • رسیدیم دالاس سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 08:49
    خب بالاخره بعد از یک سفر طولانی نزدیک به ٣٠ ساعت رسیدیم به دالاس. فرودگاه لندن خیلی بزرگ و جالب بود و فرق اساسی ای که با فرودگاه های دیگه اروپا میکرد روح چند فرهنگی بودنش بود. هم پرواز bmi خوب بود و هم آمریکن ایرلاینز ولی خیلی طولانی بودند. یکی از بچه های قدیمی ایرانی دانشگاه آمد دنبالمون و الان آمدیم خونه اشون. من...
  • تا چند ساعت دیگه پرواز یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 20:56
    بالاخره روزهای خداحافظی گذشت. بسیاری از دوستان گذشته رو دیدم و به بعضی ها هم زنگ زدم. بعضی ها هم نتونستم باهاشون تماس بگیرن. این دو روز همش به خداحافظی گذشت. بعدا شاید تونستم یه مقداری در مورد چیزایی که بهم گفتن و شنیدم هم بنویسم. باورم نمیشه که باید تا چند ساعت دیگه توی هواپیما باشم و یه سفر طولانی رو شروع کنم. خدا...
  • آخرین سفر شمال شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 10:44
    اصلا دلم نمیخواست آخرین ماه رمضانی که ایران هستم رو برم شمال که نتونم روزه بگیرم. اما مامانم خیلی اصرار داشت که شاید آخرین بار باشه که تا سالها بتونیم کنار هم باشیم. این شد که قبول کردم که بریم. امسال شمال خیلی خوش گذشت. ویلایی که گرفتیم توی شهرک توریستی نمک آبرود بود. یه مجموعه تفریحی درست کردند که توش یه سری لوازم...
  • صحبت در آزمایشگاه در مورد دین و گیجی بعد از آن شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 10:44
    از شیراز که آمدیم, چند ساعتی استراحت کردم و بعد بلند شدم و چیزایی که مامانم گرفته بود که بدم به استادام رو کادو کردیم و رفتم دانشگاه. استادم نیامده بود. برای همین رفتم آزمایشگاه. یکی از دوستام (محمدرضا) که قرار بود یک روز بعد از من بره استرالیا هم آمده بود. یکی از بچه های دکترا (علی) هم توی آزمایشگاه بود. از من پرسید...
  • که جزو رفته هاییم ما نمرده شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 10:41
    این مدت که شیراز بودیم, بعضی وقتا حس مرده ها رو داشتم. حس میکردم که اطرافیانم طوری با من برخورد میکنن که انگار مرده باشم. حسم "که جزو رفته هاییم ما نمرده" بود. انگار که دیگه همه به این باور رسیده بودند که دیگه براشون وجود ندارم. اما چیزی که آزارم میداد, نگاه ها و رفتارهای حسودانه بعضی ها بود. هیچ نمیفهمم که...
  • آخرین روز در شیراز شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 10:24
    شب بیست و سوم ماه رمضان آخرین شب قدری بود که شیراز بودم. صبح اون روز دندانپزشکی بودم تا برام روکش ها رو بالاخره چسبوند. خیلی درد داشتم. تا شب که روزه بودم همینطوری درد کشیدم. شب دو تا قرص مسکن خوردم. دیگه همه مهمونی ها رو رفته بودیم. بعد از افطار یه کم به کارهای کتابها رسیدم و ساعت نزدیک 11 بود که خوابیدم. گفتم بخوابم...
  • یک شب قدر در شیراز شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 10:20
    شب 19م نصف شب تصمیم گرفتم که برم مسجد برای احیا. ساعت نزدیک 1 شب بود. توی راه چهارراه زند هنوز دست فروش ها بساطشون پهن بود. داشتم فکر میکردم که حالا اینا دست فروشن اما ممکنه که مغازه ها هم باز باشن که دیدم یه مغازه لباس فروشی هم باز بود. توی راه چند تا ساندویچ فروشی و آبمیوه فروشی هم باز بودند. مسجد که رسیدم دعای...
  • این هفته مثل برق و باد گذشت شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 20:22
    واقعا نفهمیدم این چند روزی که شیراز هستم چطوری گذشت. این چند روز باز اکثر روزا به دندانپزشکی گذشت. امروز بالاخره روکش دندانم رو گذاشتم. گذاشتنش خیلی درد گرفت. چهارشنبه رفتم که روکش رو بچسبونه دو تا آمپول بی حسی زد, بعد نگاه کرد گفت کارش نقص داره و باید برگردونم. امروز که رفتم چسبوند نمیدونم یادش رفت بی حسی بزنه یا هر...
  • احساس غریبی در جمع آشنایان شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 19:58
    دیگه به جز عموی مامانم به همه فامیل های شیرازمون سر زدیم. برخوردها خیلی متفاوت بود. چند تا جالبش رو مینویسم: -کجا میری؟ -امریکا. -خوب جایی افتادی! - نیافتادم. کلی تلاش کردم. - خوشم آمد خوب حال بعضی ها رو گرفتی. اگر بشنون سکته میکنن. از طرف من یه مدال افتخار جایزه داری. - دو سال پیش گفتم به فلانی گفتم که میخوای بری...
  • روکش دندان من چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 13:26
    این چند روز خیلی خیلی ناراحتم. این چند روز که شیرازم همش دارم میرم دندانپزشکی. حتی نرسیدم به دوستام سر بزنم. باز خوبه دیشب احیا رو رفتم. یکی از دندانام روکش میخواست, بعد دکتر گفت بغل دستی اشو هم که پر کردی بهتره روکش کنی چون ممکنه بریزه. منم گفتم باشه روکش کن. به خدا تا آخرین لحظه فکر میکردم که روکش یعنی یه چیزی میکشن...
  • تاریخچه علم دندانپزشکی چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 13:20
    قدیما که دندانپزشک نبوده, یه نفر که دندانش درد میکرده میرفته پیش یه آهنگری, فرزکاری, نجاری, چیزی تا با انبردست براش بکشه. یه روز یه مریضی میره پیش یکی از این آهنگرها. ولی آهنگر انبردستش گم شده بوده. میگه انبر ندارم, چکار کنم؟ مریض در حالی که دندانش خیلی درد میکرده, میگه یه کاریش کن تو رو خدا. دکتر یه نگاهی میکنه به...
  • با یه دندانپزشک چکار باید کرد؟ چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 13:17
    توی این قصه یه دکتر مغز و اعصاب قرار بود با تفکر دندانپزشکی درس خونده بود. القضا بعد از فارغ التحصیلی توی مطبش یه دندانپزشک مراجعه کرده و دکتر با خودش درس هاشو مرور میکنه: 1- یه عکس از مغزش بگیرید. با این عکس حتما متوجه میشید که کله اش پوسیدگی داره. 2- داروی بی حسی رو با آمپول توی کله اش تزریق کنید که درد نکشه. 3- مته...
  • تبعیض در انتخاب دانشجو در امریکا یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 15:33
    اولین شک فرهنگی ای که من در مورد دانشگاه های امریکا داشتم مربوط به دو سال پیش میشه که این جمله بود رو توی سایت دانشگاه USC خوندم: We do not discriminate on the basis of race, religion, national or international origin, color, sex, age, veteran status, or disability. It is our intention that all qualified applications...
  • ظلمی به اسم پذیرش تک جنسیتی و پذیرش بومی یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 15:06
    دانشجو توی این کشور برای دانشجو بودنش هم بدبخته. سوای از اینکه در طول دوران بشیریت هیچ کس نفهمیده بود که دانشگاه هم باید تک جنسیتی بشه و این آقایون فهمیدن, امروز ظلم بزرگی به دختران دانشجو به اسم تک جنسیتی و پذیرش بومی در دفترچه های انتخاب رشته رقم خورده. کشور ما از نظر دانشگاهی یکی از عقب افتاده ترین کشورهاست. چه ما...
  • سایت ApartmentsRatings.com و نظرات جالب ساکنین آپارتمانهای امریک شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 16:07
    بعد از اینکه آپارتمان مورد نظرتون رو پیدا کردید, شاید بدتون نیاد که یه کم در مورد اون آپارتمان اطلاعات کسب کنید. اگر اسم آپارتمان رو توی سایت ApartmentsRatings.com سرچ کنید, میتونید نظراتی که مشتریان قبلی اون آپارتمان دادن رو بگیرید. من خودم در مورد چند تا خونه ای که فکر میکردم دیگه خیلی خوب باشن از این سایت اطلاعات...
  • سایت WalkScore.com شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 15:59
    توی این مدت که دنبال خونه میگشتم خلاقانه ترین سایتی که دیدم این سایت WalkScore بود. یه امتیاز بندی گذاشته برای مناطق مختلف امریکا که بر اساس مغازه ها و جاهای تفریحی و ... چقدر قابل راه رفتن هستن! برای من که اینجا خیلی راه میرفتم این سایته خیلی جالب بود که ببینم توی امریکا کجاها میشه راحت راه رفت. اگر heat map اشو هم...
  • چند سایت برای پیدا کردن خانه اجاره ای در امریکا شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 14:01
    خوشبختانه توی امریکا کسب و کارهای آنلاین خیلی فعال و خوب هستن. برای همین خیلی از نیازها رو میشه آنلاین برطرف کرد. یکی از اینا نیاز به پیدا کردن خونه هست. پارسال که میخواستیم برای داداش خونه بگیریم, رفتیم کل شیراز رو گشتیم. به تک تک آژانس ها سر زدیم تا بالاخره یه مورد مناسب پیدا کردیم و کلا یه پروسه دو هفته ای شد. توی...
  • چند نکته در مورد پیدا کردن خانه دانشجویی در امریکا شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 13:24
    بهترین مرجع برای پیدا کردن خانه دانشجوهای ایرانی همون دانشگاه هستن. برای همین چند تا نکته رو که بچه های اونجا بهم گفتن اینجا مینویسم: 1- خونه های On-Campus به خونه های Off-Campus اولویت دارن. چون هزینه رفت و آمد کم میشه و دسترسی به دانشگاه هم راحتتره. برای دانشجوهای دکترا که بیشتر وقتشونو توی آزمایشگاه میگذرونن و...
  • قیمت لوازم در امریکا (Walmart) شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 12:05
    یه سئوالی که برام پیش میامد قبل از رفتنم این بود که بدونم قیمت لوازم توی امریکا چقدره که اگر ارزونتره از اینجا تهیه نکنم. از کسانی که اونجا مقیم بودن پرسیدم, گفتن که اینجا تقریبا همه چیز گیر میاد. اگر مغازه های ایرانی نداشته باشن, مغازه های پاکستانی و عرب و ... دارن. برای خرید هم میشه از فروش های ویژه ای که بعضا...
  • این هفته هر روز یک شوک در مورد ارز جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 23:32
    این هفته باز برای چندمین بار در سال گذشته اوضاع ارز به هم ریخت. این چیز جدیدی نبود و ما دیگه بهش عادت کرده بودیم. اما اتفاق جدیدی که افتاد, این بود که هر روز یه خبری در مورد ارز از طرف مسئولین دولتی و مجلسی مطرح شد. یه روز ارز مسافرتی رو حذف کردن و یه روز گفتن ارز دانشجویی باید قطع بشه و فرداش ارز دانشجوهای فوق دیپلم...
  • آخرین سفر به شیراز جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 19:38
    روز پنجشنبه بعد از ظهر نوبت دندانپزشکی داشتم. یکی از دندونامو رو دکتر گفته بود باید حتما روکش کنم و برای همین آدرس یکی از متخصص ها رو گرفته بودم. پنجشنبه که رفتم بهش نشون دادم, گفت حداقل 4-5 جلسه کار داره و دو هفته ای طول میکشه. مبلغش هم یا یک میلیون و پنجاه هزار تومن یا نهصد و پنجاه هزار تومن میشه. هر جوری حساب و...
  • تجربیات دست اول داداشم از وسایلی که برده بود. جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 19:04
    اینجا چند تا چیزی که داداشم که از ایتالیا برگشته, میگفت حتما اینجا بگیرم که خیلی به دردم میخوره رو میگم: 1- کیف کوله پشتی. میگفت من برای خریدهام ازش استفاده میکردم! چون دوچرخه خریده بود و ممکن بود وسایلی که میخره یه جوری نباشه بذاره روی دوچرخه, همه رو میریخته توی اون کیف و میذاشته کولش و راحت با دوچرخه بر میگشته. 2-...
  • وسایل لازم برای بردن (شروع یک زندگی دانشجویی) جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 18:52
    توی این دو هفته مامان زحمت کشید و یه سری وسایلی که برای زندگی اونجا لازمم میشد رو برام تهیه کرد. البته من خودم بهش یه لیست دادم و داداشم هم که آمده بود خیلی خیلی کمک کرد. چیزایی که اونجا لازمش شده بود رو گفت تا اینجا خریدیم. این دو تا فایل PDF بهترین چیزایی که بود که توی اپلای ابراد پیدا کردم....