زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

صحبت با یه ایرانی

امروز با یه پسر ایرانی صحبت کردم که داشت دنبال مشاور دانشگاه میگشت که ببینه چطوری میتونه ادامه تحصیل بده!


گفت که من الان 40 و خردی سالمه و دو سال پیش با گرین کارت آمدیم امریکا. این مدتی که اینجا بودم خیلی اتفاقای بدی برام افتاد. از زنم طلاق گرفتم و یه چند ماهی افسردگی خیلی شدید گرفتم. هشت ماه هر جا رزومه فرستادم و اینترویو گرفتم نتونستم کار پیدا کنم. اولین چیزی که میخوان مدرک از دانشگاه های اینجاست و دومین چیزی که میخوان سابقه کار اینجاست. من ایران 12 سال سابقه کار دارم اما اینا قبول نمیکنن و تا حالا حتی یه دونه کار هم نگرفتم. دارم دنبال این میگردم که بتونم یه مدرکی چیزی از دانشگاه بگیرم بتونم راحتتر کار پیدا کنم. ولی خرج تحصیلمو ندارم تازه یه پسر هم دارم که باید خرج اونو بدم. تقریبا یک ساعت و نیم تمام راهنماییش کردم که چطوری میتونه ادمیشن بگیره و یا اصلا درس بخونه یا نخونه و با فاند و بدون فاند و ... چطوریه.


واقعا متاسفم برای این آدمایی که نمونه واقعی آدمایی هستن که توی جامعه ایران زندگی میکردن. همینطوری که حرف میزد یه چیزایی به ذهنم میرسید که میدونم شنیدنش هم براش دردناک بود


1- آدم بی هدف: اینو میگم چون فکر میکنم که لاتری برنده شده بود چون اینجا بدون کار آمده بود و تحصیلات اینجایی هم نداشت. آدمای بی هدف بی برنامه که به عشق امریکا بدون اینکه هیچی بدونن سرشونو میندازن پایین و هر جایی میرن ببینن چی میشه. حتی الانم بدون اینکه یکبار سایت دانشگاه رو نگاه کنه آمده بود توی دانشگاه ببینه چی میشه.


2- آدمهای بی جنبه با آرزوهای واهی: نمیدونم علت طلاقش چی بوده اما هر چی که بوده سالها بوده که با هم زندگی کردن که یه پسر بزرگ داره و آمدن اینجا طلاق گرفتن. کسانی که همون بی برنامگی رو با بی جنبگی همراه هم دارن. نه فکر اینکه این بچه بدون مادر چطوری بزرگ میشه و نه فکر اینکه این همه سال زندگی چی شده؟ تا رسیدن امریکا و موقعیتشون عوض شده خودشونو گم کردن. متاسفانه خانم های ایرانی بی جنبه کم نداریم. البته در مشکلات و دعواها همیشه دو طرف مقصر هستن حالا یکی کمتر و یکی بیشتر. در هر صورت نتونستن بعد از این همه سال یه زندگی رو اداره کنن.


3- از این شاخه به اون شاخه: حتی نمیدونست که چی میخواد بخونه اگر بخواد درس بخونه. حتی نمیدونست که به چی علاقه داره. حتی نمیدونست که فقط توی کاری موفق میشه که بهش علاقه داشته باشه و توش تجربه داشته باشه. راجع به یه رشته هایی از من میپرسید که هیییییییچی ازش نمیدونست. کلی براش توضیح دادم که بابا جان تو که الان نمیدونی این چیه چطوری میخوای با کسی که پنج سال توی این رشته کار کرده رقابت کنی.


4- پرتوقع و بی زحمت: آدمایی که توقعشون سقف آسمون رو پاره میکنه و حتی حاضر نیستن برای موفق شدن یه زحمت کوچیک به خودشون بدن. اینو از اینجا میگم که خونه اش توی گرونترین منطقه اینجا بود و اجاره خونه اش حداقل دو برابر چیزی بود که من میدادم اما وقتی گفتم که آرلینگون هم دانشگاه ارزونتره و هم خونه ارزونتر, ناراحت شده بود که چرا باید از اینجای شهر بره اونور. هر چیزی بهایی داره. میخوان بدون پرداخت بها ارزششو بدست بیارن.


5- بدون اتکا به نفس: میگم که میتونی خرج تحصیلتو که برای فوق لیسانس حدود 20 هزار دلار میشه خودت بدی. میگه من که اینجا ندارم. اگر بخوام باید به مامانم بگم که از ایران برام بفرسته. با این اوضاع دلار هم که توی ایران  که خودت میدونی .... نه فکر نکنم بشه ...

یعنی میخواستم خودمو بکشم. با خودم فکر کردم که آخه مردک 40 سالته, بلند شدی یه کاره آمدی امریکا, هنوز توی این فکری که مامانت پول برات جور کنه؟ یعنی اینطوریه اتکا به نفس این آدما که اولین مشکلی که میخورن هنوز مامانشون راه حله.


6- زمینش کجه.  میگه اصلا به خاطر اینکه ما ایرانی هستیم بهمون کار نمیدن. میگم شما که گرین کارت دارید دیگه مقیم اینجا حساب میشید, چه ربطی داره؟ یه فکری میکنه میگه خب مدرک اینجا رو میخوان یا سابقه کار اینجا رو میخوان. 

میگم خب عزیز من تو باید یه چیزت از بقیه بهتر باشه که بهت کار بدن یا نه. آخه روی چه حسابی باید به شما کار بدن؟ یعنی حاضر نیستن یکبار فکر کنن کجای کارشون اشتباهه یا راه رسیدن به این هدف چیه.


6- عالم و آدم بیاین که من میخوام بزایم. میگم اون شرکت بیچاره ای که میخواد شما رو استخدام کنه از کجا باید بدونه که دانشگاه ... فلان شهر ایران که اینجا کسی هم اسمشو نشنیده چه دانشگاهیه یا این شرکت های X و Y و Z ای که نوشتی توی رزومه ات چطور شرکت هایی هستن که بخواد به شما اعتماد کنه و کار بده؟ میگه شرکت ها باید یه پروسه ای داشته باشن که اینا رو ارزیابی کنن. باید بفهمن که یکی که از ایران از فلان دانشگاه میاد و معدلش اینه و ... چطوریه. 

بهش میگم آخه اون شرکت نیازی نداره همچین کاری کنه. چرا باید همچین کاری کنه وقتی هزار تا متقاضی برای کارش وجود داره و میتونه به یکیش اعتماد کنه. این شما هستی که باید خودتو بهشون ثابت کنی.  نه اینکه اونا شما رو کشف کنن. این آدما به جای اینکه قوانین محیطشونو یاد بگیرن انتظار دارن که محیطشون با اونا وفق پیدا کنه!


7- همه چی همینیه که من فکر میکنم. میگه اینجا پارتی بازی 5000 برابر ایرانه. همین والمارت بخوای کار پیدا کنی هم پارتی بازیه. من چهار ماه تموم سر میزدم که کاری بود به منم بدن اما یه روز رفتم دیدم یه سیاهپوست ببخشیدا از اینایی که شلوارشون داره از پاشون میفته و بوی گند میده رو استخدام کردن. نمیفهمن که ... 

گفتم آخه اون کسی که میخواد یکیو استخدام کنه باید یه شناختی داشته باشه. معرف هم توی امریکا خیلی با پارتی ایران فرق میکنه. پارتی یعنی یکیو به یه کاری معرفی میکنن که اون کاره نیست و سر همین رابطه بازیها میره سر اون کار. معرف اینجا یعنی یه کسیو به کاری معرفی میکنن که میدونن از عهده اش بر میاد فقط میخوان شناس باشه. فرض کن شما رئیس والمارت بودی و میخواستی یکیو استخدام کنی. یکی یه معرفی داره که مورد اعتماد شماست و میگه این آدم آدم درستیه و دزد نیست و ... یکی هم هیچ معرفی نداره. در شرایطی که مطمئنی هر دو از پس این کار برمیان شما حاضری ریسک کنی کسی رو بگیری که نمیدونی فردا دزد از آب درمیاد یا نه؟


8- خاک تو سر اون - مورد 8 شمایی هستید که دارید این مطلب رو میخونید و تا اینجا فکر میکنین که هر چی من نوشتم محنصر به این آدم هستن و در هیچ کس دیگه ای به جز ایشون یافت نمیشه. درست اگر نگاه کنید میبینید که از این نمونه طرز تفکرات فراوان یافت میشه و لازم نیست تخیل کنید یکی توی امریکا یه روزی داشته چی میگفته. همین دور و برتون رو نگاه کنید شاید بتونید چند تاشو پیدا کنید. بعضی ها هم بد نیست به آیینه یه نگاهی بندازن.

نظرات 44 + ارسال نظر
صبا چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:00 ق.ظ http://http://gharetanhaei.persianblog.ir/

سلام،
کاملا با حرفاتون موافقم!

البته یه عده هم هستند که پاشون رو از ایران اون ورتر نمی گذارن چون فکر میکنن همه ی آدمایی که میرن اون ور می شن نمونه این آقا.

چند سال پیش تو سیمای جمهوری اسلامی یه برنامه پخش می شد به اسم سراب که امثال این آقا رو نشون می داد که ملت درس عبرت بگیرن و از مملکت خارج نشن و خودشون رو بدبخت نکنند.

امثال این آقا با این طرز فکر و نبوغشون توی یه روستا تو ایران هم زندگی کنند در نهایت محکوم به شکست و بدبختی هستند مگر اینکه مادرشون جمعشون کنه!!!

سلام
بحث مثل این آقا نیست بحث طرز تفکره

tvchn چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:57 ق.ظ

رفتی امریکا صاحب نظرم شدی واسه خودت.شخصیتت رو تا یه جاییش میشه حدس زد. مشخصه ادم پرتلاشی هستی. ولی تو هم در عین حال که میخوای نشون بدی که اصن عشق امریکا نیستی و ازین حرفا، اتفاقا برعکس خیلی عشق امریکایی.ازون ادمای مذهبی هستی که به جای اینکه واسه مملکتت بخوای کاری انجام بدی هزار تا ایه و دلیل واسه موندنت توی امریکا میاری.یکیش همین ایه ای که مهاجرتت رو میخوای واسه خودت توجیه کنی.از طرز نوشتنت مشخصه که ایران نمیخوای برگردی.منم حالم از بعضی فرهنگای ایرانیا به هم میخوره،ازین وضعیت مملکت ولی مث تو دلیل واسه فرار کردن نمیارم. از حرفم ناراحت نشی.موفق باشی

نه شما هم دور ازین طرز تفکرات نیستین که از راه نرسیده صاحب نظر شدید عجبا که با یه پست خوندن این همه غیب گویی میکنید

مریم چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:16 ب.ظ

سلام. تیتر مورد 8 کمی خارج از فضای همیشگی وبلاگتون بود.

begs چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:18 ب.ظ

سلام
چقدر انسان دوستی.
چقدر برای مردم ناراحت میشی.
من الان دایی ام 40 سال به بالاست زنشو طلاق داده یه دختره بزرگم داره نه سواد داره نه کار داره تازه میشینه XboX بازی میکنه بابام خرجش میده میگه گناه داره!البته مامانم اگه خرجش بابام نده دعوا راه میندازه

بهش گفتن واقعا دنبال تخصص نیسی میگه نه یه جا یه نگهبانی پیدا کنم بهم بیمه بدن تمومه غولش رو کشتم(از صبح هم میپره پشت موتور میره دختر بازی میکنه)
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

جای تاسفه

آشفته چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:44 ب.ظ

سلام

از خوندن نوشته تون واقعا لذت بردم. متاسفانه این مدل روحیه ها زیادن، کسانی که کمتر تلاش می کنن و بیشتر توقع دارن و معمولا نسنجیده و بدون حساب و کتاب عمل می کنن.

نظر آقا/خانم tvchn واقعا عجیب بود و اصلا مفهوم نبود.

tvchn چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:06 ب.ظ

تو از کجا میدونی پستاتو نخونده این حرفا رو زدم. تو هنوز چیزی از من نخونده قضاوت می کنی.بعضی از قضاوتات توی بعضی از پستا به همین شکله کلا. من با خوندن یه دونه از مطلبات این حرفو نزدم..من خیلی از پستاتو خوندم. توی خیلی از پستات این چیزایی که در موردد گفتم کاملا قابل درکه.

ساناز چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:30 ب.ظ

سلااااام خوشبحالتوننن منم خیلی دوست دارم بیام اونور 22 سالم هست ولی جور نمیشه انگار چجور اقدام کنم؟!!؟! میشه کمکم کنی :(

سلام
خوش آمدید
موفق باشید

نوید چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ب.ظ

گوگل داره اونجا اینترنت میاره.

ساناز پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:31 ق.ظ

تو همه جوامع و مردم دنیا میشه افرادى رو بیدا کرد ک این خصوصیات رو دارن فقط مختص ایرانیا نیست
ولى انکار نظریات که مردم کشور خودشونو بى فرهنک ببینن و با هزار جور عیب و ایراد فرض کنن فقط بین همین ایرانیا وجود داره
شماهم سعى کن نکات مثبت هر آدمى(ب خصوص ایرانى ک تا حالا بیشتر منفى نوشتى)رو ببینى

مهدی پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:21 ب.ظ

سلام بر دوستان و وودی جان و همچنین آقا یا خانم tvchn.
من هم تمام پست های وودی رو خوندم اما فکر می کنم در مورد صحبت های tvchn چند نکته رو می خوام بگم، امیدوارم وودی جان لطف کنه تایید کنه این نظر رو.
1- من، وودی رو از نظر مذهبی فرد معتدل و میانه رویی دیدم.البته من ایشون رو از نزدیک ندیدم و نمی شناسم چه برسه به اینکه از نیات قلبی ایشون با خبر باشم. اما می گم من با مطالعه پست ها ایشون رو فردی قابل اعتماد و میانه رو دیدم.
2- آقا یا خانم tvchn :نمی دانم آیا شما هم مثل من از جمله افرادی هستید که زندگی با آنها کمی سخت تا کرده است و امروز در جایگاه خودمان نیستیم، خونمان خونمان را می خورد و هر نفسی که می کشیم حس تلخ تنهایی و حس زنده به گور شدن داریم. شب و روز و با هر بیدار شدن از خواب با خودمان می گوییم من زنده ام هنوز هم می توانم با آنچه می خوام برسم اما شرایط به دست و پای ما وزنه های سنگینی بسته است که قهرمان دو سرعت شدن با آنها اگر نگویم نشدنی است ، خیلی سخت است.فکر کنم سو تفاهم شده است. فکر کنم وودی جان که شکر خدا امروز جایگاه خوب و راضی کننده ای دارد منظورش افرادی است که علیرغم داشتن بعضی شرایط واقعا تنبلی می کنند و عملا بار خود را به دوش دیگران می اندازند، به جای آنکه باری از دوش بقیه بردارند.
3- خواهش می کنم از همه دوستان که "گمان را ملاک قضاوت قرار ندهند" و در این وبلاگ جدل نکنند، بحث و سوال خوب است ولی جدل و شاخ و شونه کشیدن چه فایده ای دارد؟ tvchn عزیز ، شما حتما به دلیلی به این وبلاگ آمده اید، پس حتما به نحوی به دانشگاه، آمریکا ، دکتری و... مربوط هستین، پس همچنان بگذارید وودی بنویسد ، هر آنچه از دلش برمی خیزد هرچند که ناراحت از این باشد که یک هموطن را دیده است که دستی دستی خودش و فرزندش را دارد بدبخت می کند، بگذارید حرفش را بزند، من هم عصبانی شدم از این هموطن بی فکر. اگر فرزند طلاق باشی که من هستم، از هر چی بی فکری و خودخواهی یک پدر و مادر اینقدر عصبانی میشوی که حد ندارد.
4- از وودی و بقیه دوستان هم می خوام که tvchn را سیبل نکنیم، دکتر قریب تو فیلم به دانشجوهاش می گفت :شما که درس خوندین مبادا برید به کسی که شرایطشو نداشته پز بدید.
حرف زیاده ولی تا همین جا هم ببخشید زیاد شد، احساس وظیفه کردم نظر شخصیم رو ابراز کنم.

ناشناس جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:21 ق.ظ

پسته بدی نبود.
نیت شما هم نیت خوبی بود ولی باید بگم که نظرات شخصیتون خوب ابراز نشده بود!
به این جمله دقت کن :
"همین دور و برتون رو نگاه کنید شاید بتونید چند تاشو پیدا کنید. بعضی ها هم بد نیست به آیینه یه نگاهی بندازن."
هدفی که از نوشتن این قسمت داشتی با اینکه خوب بوده ولی ادبیاتی که به کار بردی ممکنه به بعضی ها بر بخوره! شما باید این قسمت رو ویرایش کنید چون اومدید عموم جامعه یا همین افراد عامی که از وبلاگتون دیدن میکنند رو براشون پیش داوری میکنید!
کلمه پیش داوری رو استعمال کردم چون به نظرم برازنده ی این قسمت از جملاتتون بود.
یا حق ./

از عمد نوشتم که بر بخوره. بعضی تا بهشون برنخوره فکر نمیکنن. اشکالی نمیبینم که در مورد من پیشداوری هم کنن. به من ضرری نمیرسونن. اتفاقا شاید بعدا متوجه اشتباهشون بشن و دیگه تکرار نکنن که یه خیر بزرگتریه.

Mahak جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:17 ق.ظ

من همیشه وبلاگتون میخونم همیشه لذت میبردم اما اینبار خوب ننوشتی
یعنی باور نمیکنم چرا باید اینجوری بنویسی ، حیف ....

ناشناس جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:56 ق.ظ

با ناشناس اول موافقم.انقد تند نرو پیاده شو با هم بریم.فکر کردی کی هستی خودت؟الگو واسه بقیه؟یه چیز میگی که به بقیه بر بخوره؟شما چه کاره مردمی؟حرف زدنت خیلی وقت ها شخصیتتو رو کرده واسمون.مام والا امریکاییم دانشجو دکترام هستیم.دانشگاه بهتر از شمام هستیم انقد ادا اصول نداریم.اینکه فکر میکنی عقل کلی جالبه.30 سالته تازه داری دکترا می خونی.والا از وقتی اومدی اینجا هم که همش داری ول می گردی تو دانشگاهو و پول یا مفت می گیری.پس لطفن شما راجع به موفقیت حرف نزن.یه ذره کار کن.از بقیه TA ها و RA ها یاد بگیر بشین دو تا مقاله بده.با این توهمی که راجع به عقلتو توانایی هات میزنی اخرش به هیچ جا نمیرسی.از ما گفتن بود

e جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 ق.ظ

بچه ها خواهشا بس کنید! آخه این چه وضعیه! شاید وودی آدمی باشه که خودشو خیلیییییییی دست بالا بگیره (که به نظر منم این جوریه ) ولی این به خودش مربوطه و هیچ! تاکید میکنم "هیچ" ربطی به ما نداره! اینجا وبلاگ "شخصیه" وودیه: یعنی "آزاده" هر چی دوست داره بنویسه ما هم آزادیم که این وبلاگ رو بخونیم یا نه. ولی به نظرم این خیلی زشته که ما این قدر بی رحمانه به همدیگه حمله کنیم!
آقا یا خانم ناشناس من و شما راجع به شرایط زندگی وودی چیزی نمیدونیم که! چه بسا اگه ما جای وودی بودیم اصلا نمیتونستیم به این موقعیت برسیم. شاید نظر وودی راجع به اتفاقات دور و برش زیاد جالب نباشه (البته به نظر بعضی از ما) ولی به شخصه "موضوعاتی" که راجع بشون پست میذاره رو دوست دارم. خیلی به آدم دید میده.
تلاش نکنیم همدیگه رو عوض کنیم. بی فایده ست.

فقط در مورد "دست بالا" من خودمو دست بالا نمیگیرم همینم که هستم. اما معمولا خدامو دست بالا میگیرم.

ناشناس سوم جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:52 ق.ظ

کاملا با صحبت های ناشناس دوم موافقم

مهدی جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:47 ب.ظ

در مورد ناشناسی که می گه با ناشناس اول موافقه. طرز بیانش خیلی شبیه tvchn است. و من نمی دونم چرا نظراتی رو که بقیه طرفداران این وبلاگ رو ناراحت می کنه می ذاری وودی جان؟ حرف های ایشون هیچ کمکی به کسانی که وارد این وبلاگ شده اند و یا دارند آن را دنبال می کنند نمی کنه. این آقا یا خانم ناشناس که احتمال 80 درصد می دم پسر باشه اگه اینقدر با خودش حال می کنه و از این وبلاگ بدش میاد پس اصلا چرا میاد این وبلاگ؟ چرا میاد نظر می ده؟ بعد هم من تقریبا مطمئن هستم که این حرف هایی که زده که من هم دانشجوی دکتری هستم و آمریکا همه دروغ است.

من نظرات مخالفا رو بیشتر دوست دارم! البته اگر منطق پشت سرش باشه که کم پیش آمده
اگر هر کسی آزاد نباشه نظرشو بگه هیچوقت تعادل برقرار نمیشه

مهدی جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:49 ب.ظ

راستی یادم رفت بگم ، وودی جان همیشه یادت باشه امثال این ناشناس همون آدم هایی هستن که من و تو به خاطر اینها دلمون می خواد از این جامعه و کشور فرار کنیم.

من فرار نمیکنم ولی تاسف میخورم و منزجرم اگر خودم اینطوری فکر کنم

ع جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:34 ب.ظ

خیلی وقت بود که تو وبلاگت نظر نداده بودم. فقط خواستم راجع به نظر آخری یه چیزی بگم. تویی که میای زیر پست دیگران ... بعضیا رو غرغره میکنی، اینقد مام مام نکن، از همین جمع بستن ادا اصولت معلوم میشه، خودت دانشگاهی یا با فک و فامیلت؟ وجودشو داشتی یه وبلاگ میزدی اونجا نظرات مشعشعت رو بیان میکردی ( اگه داشتیم وجودشو نداشتی لینکشو میدادی) نه اینکه پای پست کسی اسپم کنی. وودی اگر 30 سالشه من 36 سالمه. حال دنیا رو کردم موفقم و ادامه تحصیل میدم. دغدغه هیچیو ندارم. برام موفقیت، رسیدن به چیزی لزوما نیست، طی کردن مسیری که میخوام موفقیته. آدم موفق اگر خونه یا وبلاگ کسی اومد ادبو رعایت میکنه و خاک تو چشم کسی نمیپاشه؛ تو برو ببین تا آخر عمرتم با عقده هات درگیر خواهی بود. وودی اگر شعر جدید گفتی حوصلشو داشتی بذار یه حالی کنیم.

دیگه باید مرثیه بگم که بلد نیستم

فرزاد جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:34 ب.ظ

آقایان و خانم ها این طرز برخورد با نوشته ها و شخصیت مردم و انسان ها کار درستی نیست این بنده خدا هم نظرشو نوشته تو وبلاگش به نظرتون درسته این همه بهش توهین بشه اصلا یعنی چی که تو 30 سالته داری تازه دکترا می خونی ؟؟؟ خیلی از آدم گنده هاش از خیلی دیرتر شروع کردن نمونش انیشتین تو ورزشی هام علی دایی تازه 26 سالش بود به تیم ملی دعوت شد که واسه همچین افتخاراتی که داره تو فوتبال خیلی دیره مرحوم تختی تازه از 20 سالگی شروع میکنه به یادگیری کشتی که قهرمان های الان از 10 سالگی یا کمتر کشتی رو شروع می کنند اصلا من نوعی بکوب درس خوندم مثلا تو 26 سالگی دکترامو گرفتم بعد رفتم یه جا استخدام شدم بقیه روزام میشه تکراری تا آخر عمر دارم تقریبا یه نوسان تو یه محدوده میکنم (99 درصد جامعه) چه فرقی میکنه یکی مثلا از 20 تا 30 نوسان کرده بعدش میخواد درس بخونه و اون کاری رو انجام بده که من نوعی از 18 تا 26 انجام دادم اگه این جوری باشه که هرکسی شد +26 باید ناامید بشه و انرژی منفی بده بخودش و کاسه چه کنم چه کنم دستش بگیره که من شدم 30 نه داداش این جوریام نیست وودی با قدرت ادامه بده هیچ زمانی برای موفقیت دیر نیست بدی ایران اینه که توش پر از آدم با انرژی منفیه اصلا به نظر من نباید تو ایران کاری که هنوز انجام ندادی رو علنی کنی من بچه شهرستانم اعلام کردم که می خوام برم خارج واسه phd همه یه نگاه پر از یاس بهم داشتن که افازات می فرمایید ولی نگفتن بهم ولی به شوخی می گفتن. یکیشون وسط شوخی هاش میگفت نکنه بری بشی افتخار فامیل!!!!! تو این همه انرژی منفی نفس نمیشه کشید چه برسه به مثبت اندیشی راستی وودی جان مگه به دارندگان گرین کارت بیمه بیکاری تعلق نمیگیره؟؟؟؟

برای سن من فکر میکنم تا جایی که کسی عمرشو هدر نداده باشه هر تلاشی که کرده ارزشمند بوده. من تا جاییکه تونستم عمرمو درست استفاده کردم. دکترا هم قطعا برای کسی که سن بالاتری داره مفیدتره چون هم تجربه کار رو داره و هم دنیای آکادمیک رو میشناسه. من این پختگی رو خیلی دوست دارم.
برای گرین کارتی ها فکر کنم میدن کع این مدتی که بیکار بوده داشته خرج کنه

محمد جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:04 ب.ظ

سلام
متن رو خوندم با نظرتون هم موافقم ولی مورد آخر رو قبول کنید که یکم بد نوشتین.
این طور جمع بستن خوب نیست به نظر من.
موفق باشید.

سلام
من جمع نبستم دوباره با دقت بخونید

ناشناس جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:34 ب.ظ

نگاه دوست عزیز،
هیچ چیزی با این کامنت ها به من نمیرسه، شما وقتی داشتی این پست رو مینوشتی به دلایلی داخل شرایط روحی خوبی نبودی.
یعنی شما فکر میکنید با این پست کسی که تا الان درک درستی از زندگی دنیایی نداشته با پست شما متوجه اشتباهش میشه؟نمیگم امکان نداره ولی خودت میدونی که آدمی که با خلق و خوی خاصی مدت ها زندگی کرده باید بمیره و به دنیا بیاد تا بتونه واقعا یکی دیگه بشه و حتی اگر هم تحت تاثیر قرار بگیره همیشه گذشتش داخل خاطرش میمونه!
من متوجه شدم شما هدفت از این پست چیز دیگه ای بوده ولی شمایی که ایران رو ترک کردید و به عنوان یه ایرانی حالا به هر دلیلی داری داخل کشور دیگه ای زندگی میکنی حق اظهار نظر در مورد جامعت رو نداری، چون خودت جامعت رو ترک کردی و این هم داخل خیلی از پستات ذکر کردی.شمایی که داری دنبال یه فرد غربی برای ازدواج میگردی واقعا حق نداری که دیگه در مورد ایران نظر بدی چون ببین در چه حدی جامعت رو قبول نداری که دنبال یه همسر با فرهنگی متفاوت هستی.
و صد البته که با این رفتارت هیچ کس رو تحت تاثیر قرار نمیدی و افراد رو نسبت به خودت بدبین میکنی(کلمات همیشه اون طوری که تو میخوای عمل نمیکنند).
در هر صورت فرد خوشبختی هستی که حداقل افرادی از بلاگت دیدن میکنن و نظرات خودشون رو چه خوب و چه بد بهت میدن حداقل اگه من بودم احساس خوبی داشتم.
زمان همیشه از آن تو نیست ...

من وقتی مینوشتم در شرایط روحی خوبی بودم.
من هدفی از این پست نداشتم. همین اتفاقات و فکرایی که همیشه میکردم رو نوشتم. (البته از پاراگراف آخر هدف داشتم که نوشتم چیه)

چطوری به این نتیجه رسیدید که حق اظهار نظر ندارم؟

به هیچ وجه قصد ندارم کسی رو تحت تاثیر قرار بدم. اگر هم قراره کسی تحت تاثیر قرار بگیره دوست دارم مثبت باشه. در هر صورت به فکر وا داشتن دیگران برام جالبه. من نظرامو مینویسم. دیگرانم میتونن همین کار رو کنن.

زمان هیچوقت از آن من نبوده که بخوام نگرانش باشم.

بهنام جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:06 ب.ظ

حرفات واسه من یکی تلنگر بود

نوید جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:14 ب.ظ

هر فردی فکر میکنه دانش بیشتری داره وبلاگ بزنه و تجربیاتشو انتقال بده . در همین نظرات هم وبلاگشو معرفی کنه. حرف زدن از عمل کردن خیلی راحت تره.

Actions speak louder than words

Drbnd شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:19 ق.ظ

برو ای ماه و زین خر هم گذر کن
خمش باش و درونت نغمه سر کن
(وودی)

به قول آمیندا lol!

اشغالگر شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:24 ق.ظ http://www.eshghalgar.com

سلام آقای دکتر
خوبید؟
واقعا نکته خوبی اشاره کردین
من که خودم از این آقا هم بدترم
شاید شرایط ایران ما رو اینجوری بار اورده و شاید هم ما آدمای ضعیفی هستیم..

سلام
شرایط ایران بی تاثیر نبوده ولی دلیلی نداره که آدم در موردش فکر نکنه و سعی نکنه عوض بشه.

ناشناس چهارم! شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:04 ب.ظ

ناشناس اول دوم سوم...

لطفا ...شید! حالم بد شد بابا...

بی ادبی ممنوع. نظر همه محترمه حتی اگر مخالف نظر شما باشه. کی دیگه میخواهیم یاد بگیرید که به همدیگه احترام بذاریم؟

tvchn شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:19 ب.ظ

والا هیچوقت فکر نمیکردم یه نظر من اینقد واکنش ایجاد کنه. نظر من در مورد وودی همینی بود که گفتم.نسبت به وطنش هیچ حسی نداره به نظرم.خیلی راحت میتونه وطنشو بذاره کنار.کلا این مسیولین ایران کاری کردن که خیلی از ادمای درس خونده نسبت به وطنشون همین افکارو دارن و به جای اینکه بمونن یا اگه رفتن یه کشور دیگه بعدش برگردن و با تمامی مشکلات کشورشون دست و پنجه نرم کنن تا قدم هر چند کوچیکی برای برطرف کردن فلاکت مردم بردارن در عوضش فرار میکنن و تازه برای خودشون از قران و هزار جای دیگه دلیل برای فرارشون میارن.من شخصا از ادمایی که فرهنگ ایران رو همش بدی میبینن و ناخوداگاه حس فرار رو از ایران برای دیگران القا میکنن زیاد باهاشون حال نمیکنم
در اخرشم بگم بابا ایول وبلاگت هر چی که باشه چون صادقانه نظرات خودتو بیان میکنی وبلاگ خیلی باحالیه که من همیشه بهش سر میزنم.ممنون اقای وودی
نپرسید کشورتان چه می‌تواند برای شما بکند، بلکه بپرسید شما چه می‌توانید برای کشورتان بکنید

جان اف. کندی

مشکل شما اینه که فکر میکنید که من فرار کردم و دوم اینکه کسی که توی ایران بمونه میتونه قدمی برداره. من نتونستم. حتی نتونستم زندگی خودمو اداره کنم و برای خودم مستقل باشم چه برسه بخوام برای دیگران کاری کنم. آیاتی هم که نوشتم همه حق بودند نه توجیه.

اونم امریکاست که اون حرف صادقه. امریکا خیلی چیزا فرق میکنه. بعد از امتحان جامع حتما مینویسم.

tvchn شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:40 ب.ظ

اره اون ایاتی رو که نوشتی هر جور دوست داشتی واسه خودت تفسیرش کردی و اون حقی رو که میخواستی ازش برداشت کردی.اصن از حرفات و جوابات فقط توجیه و عشق به امریکا میباره بعدشم ادعا داری که اصن عشق امریکا نیستی.

عشق امریکا به کسی میگن که امریکا نرفته و نمیدونه چه خبره و حالا عشق اونجا رو داره. اگر هر تعبیر دیگه ای دارید با تعبیر دیگران فرق میکنه. با این معنی حرفی که میزنید بی اعتباره.
واسه خودم تفسیر نکردم. عینا معنی آیات رو نوشتم. شما شک دارید برید از کسی که بهتر از من و خودتون میفهمه بپرسید. در ضمن میتونید زیر همون پست نظر بذارید که به این دلیل و به اون دلیل حرفی که میزنید درست نیست. اینطوری مبهم گویی کار آدمای مکار یا نافهمه.

tvchn شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:53 ب.ظ

دیگه بی ادب شدی. بیجنبه.یه حرف الکی شدیدا اعتبار ادمو میکشه پایین. دیگه هم تمومش کنیم بهتره که به جاهای باریک میکشه.کلا ادمای مذهبی شبیه تو که فقط به فکر خودشونن و تازه ادعاشونم میشن که به فکر دیگرانم هستن زیاد دیدم.

برای حرفی که در مورد آیات زدی دلیل دارید بیارید, ندارید سزاوار چیزی که گفتم هستید و ناسزا نیست که بی ادب شده باشم.
جمع بستن "آدمای مذهبی" هم درست نیست. حداقل من یکی همیشه خودمو از کل "آدمای مذهبی" جدا میدونم.

... یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:06 ق.ظ

اوضاع ایران خیلی قمردرعقربه
من خودم اگه فردا روزی ببینم که تلاشام جای دیگه بهتر نتیجه میده چرا نرم؟
آره من از کشوری که روئساش فقط بفکر پول جمع کردن و احتکارن و مردمش هر روز دارن بیشتر رنج می کشن فرار میکنم فراااااار
کشوری که دودرصد تورم آمریکا و اروپا رو هر روز هزاران بار تو تلویزیونش اعلام میکنه اونم با چه اب و تابی !
اونوخ این شرایط رو که قیمت همه چی سه چهار برابر شده رو ماس مالی میکنن.
دیگه تو ایران نه اسلام مونده نه انقلاب نه حس وطن دوستی
همه باید بسیج شن که ایرانو ایران کنن!اونم که از رئسای ما چنین بخاری در نمیاد
پس بهتره اگه شرایطش بود مهاجرت کنیم!

خاطب به ناشناس چهارم یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:12 ق.ظ

دقت کردی با این حرفت نشون دادی که یکی از همون ایرانیایی هستی که آدم بخاطرشماها از ایران فراری میشه؟؟؟
شما که در سطح فکری تمدن قرون وسطا باقی موندی و متوجه این نیستی که عصر عصر دیپلماسیه نه دادو هوارو فحش کاری!!!!
دقت کردی که شماها هستید که باعث بدتر شدن اوضاع ایران می شوید؟
و همین جناب وودی از آدم هایی مثل شما دل پری داره؟؟؟/
واقعا تاسف می خورم که چنین آدمایی تو جامعه ما هستن

حالا یکی از روی ناراحتی یا عصبانیت چیزی میگه که نباید همه چیزا رو سرش خراب کرد. فکر نمیکنید زیاده روی کردید با این همه جمع بستن و دسته بندی کردن برای دو تا جمله؟

در ضمن من از کسی دل پر ندارم.

Yalan یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:01 ق.ظ

به جمع بستن که میرسه ایرانیا رو جمع می بندی بعدش میگی جمع بستن ادمای مذهبی کار درستی نیست؟!!!!بشین بابا فقط ادعایی و فک میکنی واسه خودت کسی شدی.نافهم و مکار تویی که هنوز بلد نیستی یه ذره حرف بزنی و بحث درست و بدون توهین کنی.از ادمایی هستی که میخوای خوب شی ولی فک کردی با ادعا میتونی.یا اگه یه ذره حرف بزنی و دلسوزی کنی فک میکنی ادم دلسوزی هستی؟؟؟به عمل کار براید نه به حرف که خیلیا میتونن حرف بزنن.ادمایی هزار برابر بزرگتر از تو مث پروفسور سمیعی رفتن و تا جایی که تونستن واسه ایران کار کردن (کارایی که واسه ایران کرده رو تحققیق کنید بعد اگه کسی خواست حرف بزنه).نه مث تو که صرفا رفتی امریکا فک کردی کسی شدی و هر جا میرسی از فرهنگ بد ایرانیا میگی و جز بدی چیزی ندیدی.من یه عالمه بدی دیدم ولی یه عالمه خوبی هم دیدم همینجا.(خواهشا کسایی که این کامنتو میخونن کل مطالب وبلاگ رو بخونن ببینن این اقا همش از فرهنگ بد ایرانیا نگفته؟طوری که انگار اینجا فقط بدی هست و بدی)

آقا/خانم tvchn یا Yalan (از روی آیپی مشترک میگم شاید یه نفر باشید, در هر صورت جواب من همینه).

فقط برای شفاف سازی میگم, در مورد جمله شرطی اگر شرط درست نباشه, نتیجه ای که از شرط میاد هم درست نیست. فرض کنیم کسی ادعای پیامبری میکنه و کسی در جواب میگه: "پیامبری؟ معجزه بیار. اینطوری ادعای پیغمبری کردن دروغگوییه." اینجا کسی ادعا نکرده اون فرد مدعی پیامبری دروغگو هست. بلکه شرط معجزه نداشتن رو نتیجه از دروغگویی اون فرد گرفته.

من براتون نوشتم که اگر دلیل دارید بیارید وگرنه اینطوری مبهم گویی کار آدمای مکار و نافهم هست. اگرچه کلمه "اگر" رو نمیبینید اما مفهومش مشخصا به صورت ضمنی آمده (دلیل آوردن موجب رفع ابهام میشه و حرف شما از مبهم گویی خارج میشه) ولی در هر صورت شرطی هست. برای شفاف سازی به جمله بالا دوباره مراجعه کنید

---------------------------------

"...ایرانیا رو جمع می بندی..."
1- من ایرانی ها رو جمع نبستم (حداقل اینجا, جای دیگه نمیدونم). کل پستم رو دو بار دیگه خوندم, جایی ندیدم جمع بسته باشم. اگر جایی دیدید بگید, البته منم معصوم نیستم. تازه اگر جایی هم کرده باشم (که فکر میکنم نکردم) مطلب عملی ای رو نخواستم ثابت کنم نظرمو نوشتم.

"بشین بابا فقط ادعایی و و فک میکنی ..."
2- من ادعایی نکردم. شما هم توی فکر من نیستید که خبر داشته باشید که من چه فکری میکنیم. از قضاوت های بی موردی که نمیتونید ثابتش کنید خجالت بکشید.

"نافهم و مکار تویی..."
3- یکبار از خودتون اینو بپرسید که این طرز صحبت چه چیزی رو میرسونه؟ زیر همون پستی که در مورد آیات مهاجرت نوشتم بحث هم شده که بدون توهین بوده (همین بحث هم همینطور بوده) که مثال نقض ادعای شماست. چه دلیل دیگه ای برای حرفتون دارید؟

"فک کردی با ادعا میتونی..." " فک کردی کسی شدی ..."
4- به مورد 2 مراجعه کنید

"دکتر سمیعی"
5- دکتر سمیعی یکی بوده برای خودش و منم یکی هستم برای خودم. هر کسی یه توانایی و یه شرایطی داره, حرفتون قیاس مع الفارقه

"از فرهنگ بد ایرانیا میگی و جز بدی چیزی ندیدی ... تا آخر"
6- من چیزی رو که میبینم میگم. اگر خوبی هم ببینم و تاثیری روم داشته باشه مینویسم. برای اثبات حرفتون هم لازم نیست از کسانی که اینو میخونن شاهد بگیرید. بنده مثال نقض میارم:
http://zireasemanekhoda.blogsky.com/1391/04/12/post-438
شما چشماتونو بستید و دهنتونو به بی ادبی باز کردید. البته انکار نمیکنم که نگاهم به فرهنگ ایران بیشتر منتقدانه است تا مثبت که دلیلش هم اوضاع خرابی بوده که توش بودم و دیدم.


7- طرز حرف زدن شما و بعضی دیگه همینجا (اگر قبول کنید یا نه) خودش فرهنگ بدیه که به عنوان یک ایرانی دارید. فقط به عنوان مثال آخر, اگر من بنویسم که یه ایرانی بی نزاکت آمده توی وبلاگم و اینطوری و اونطوری نوشته حرف بیجایی نزدم, چیزی رو که دیدم نوشتم. (و البته واضحه که منظورم این نبوده که همه ایرانی ها بی نزاکت هستن)

موفق باشید.

tvchn دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:01 ق.ظ

اصن ارزش جواب دادنم نداری از لحظه ای که شروع کردی به توهین کردن طرز فکرتو فهمیدم

Yalan & tvchn دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:36 ق.ظ

حواسم نبود با اسم tvchn کامنت میذارم.Yalan برای ادمای پر مدعایی مث تو خیلی سزاواره.(اگه دقت کنی باهوش طرز نوشتنم مشخصه که همون tvchnبودم)بعدشم برای اینکه دلیل بخوای از هر کسی که باهاش بحث میکنی روش های بسیار محترمانه ای هم وجود داره گرچه از طرز حرف زدنت مشخصه این روش ها رو اصن بلد نیستی نمیتونی هم یاد بگیری چون بسیار پرمدعایی در صورتی که مشخصه هیچی نیستی.من اینجا برای جنگ نیومدم ولی از وقتی که شروع به توهین کردی جو بحث بسیار بیخود شد و طرز فکرت کاملا نمایان شد.مشخصه همون ادم توی ایران هستی که فقط جات عوض شده که بنظرم واسه تو فرقی نکنه

علی.ا دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 ق.ظ

اصلا نمیدونستم این همه خواننده داری؟
. جالبه که در مورد یه موضوع این همه واکنش های عجیب رخ داده!
والا منم متن رو خوندم، به دوستای معترض میگم :
در مواجهه با هر گزاره ای باید این طور قضاوت کرد که این گزاره درست هست یا غلط. مورد 8 فی نفسه درسته / یه هشداره که داره به خواننده میگه : بابا یه کم دقت کن نکنه خود تو هم دچار همین مشکلات هستی؟!" اما متاسفانه با لحن بدی گفته شده که نویسنده هم ادعا میکنه دلیل داشته.
بهتره به جای جدل با خودمون فکر کنیم : بریم یا نریم؟ چرا بریم؟ و کلا موضوع رفتن رو فقط در مورد خودمون به چالش بکشیم
با فحاشی و سرهم داد کشیدن که کار درست نمیشه! میشه؟
همدیگه رو متهم میکنیم به جرم X بعد یه خط پایین تر خودمون همون کار رو میکنیم.
دوستان اگه یکی واسه رفتن دلیل از آیات قران میاره بنظر من میتونه به این دلیل باشه که فضای رسانه ای و جامعه دینی در مملکت ما به ما اینطور فهمونده که بیرون مرزهای ما دین وجود ندارد.
الان هر کی هر چقدر دوست داره به من فحش بده و بگه تو هم احساس عقل کلی میکنی و ازین حرفا.
با آرزوی بهترین ها برای همه.

ایرانی داخل ایران سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:31 ق.ظ

سلام به همه دوستان! خیلی جالبه:) واقعاْ خوشحالم که بالاخره یک مجموعه نظرات بسیار متنوع به این پست داده شد. من همه کامنت ها خوندم و مدت یکسال و خورده ای هست که این وبلاگ را می خونم. بارها عصبانی شدم ولی ترجیح دادم نظر ندم و بی انصافی نباشه در چند مورد نوشته هاش تصمیمم را در جهت بهتر تغییر داد. اما من هم مثل برخی دوستان کاملاْ ایمان دارم که وودی شخصی از خود متشکر و پرمدعاست. این قضیه را فقط در مورد ایران و ایرانی نمی بینید بلکه درمورد خود همکلاسی ها و پروژه ها و حتی استادانش هم ملاحظه می کنید. اینکه تنها در این مدت کوتاه به چنین دانشی از امریکا و غیرایرانی و فرهنگ و مردم ایرانی رسیده شاید به نظر خودش نشان از هوش سرشار و کاردرستیش می دونه ولی به نظر من نمی شه به این سرعت نظر داد. من داخل ایران زندگی می کنم. علیرغم همه مشکلات امروز عاشق ایرانم و به ایرانی بودنم افتخار می کنم. معتقدم که همه عیب ها و منشاْ مشکلات از مردم است و گرنه ایران کشوری است پر از نعمت و بسیار نکات مثبت. حتی مردمش هم بزرگان زیادی را به دنیا چه در گذشته چه حال تحویل داده اند. بسیاری هستند که در خارج ایران دلشون برای اینجا می تپه و مطمئن باشید درصورت رفع موانع برمی گردند.
آقای وودی شما صاحب وبلاگ هستی و حتی اگر فحش هم بدهی مختاری! اما ما به عنوان ایرانی حق داریم حداقل در کلام نوشتاری از مملکتمون دفاع کنیم. اگر همه ماهم مثل شما بشینیم از منفی های ایران و ایرانی بنویسیم به خوبی هایی که وجود دارند ظلم کردیم. موافقم که به ایران حسی تداری شاید بدت هم بیاد و واقعاْ امیدوارم تا زمانی که عشق به وطنت را پیدا نکردی برنگردی!
شما از جمله کسانی هستی که فکر می کنی خیلی می دونی درحالیکه بسیاری از چیزهای پیش پا افتاده ای را که کشف کردی مای امریکا نرفته سال ها می دونستیم. درسته تو پیامبر این وبلاگی ولی بد نیست گاهی هم از منبر پایین بیای!
موفق باشی!

س چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:35 ق.ظ

همین الان گفتی کسی قضاوت نکن!!!
ژس چی شد!!!

یک خواننده چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:12 ب.ظ

از اون لفظ "شما" که در بند شماره ۸ اووردی، مشخصه فک کردی دیگه ۴ روره رفتی آمریکا خیلی متفاوت و روشن فکر شدی و دیگه اصلن ایرانی نیستی.
مطمئنم که بالای ۹۰ درصد این مواردی که میگی تو فرهنگ ایرانی بده، تو خودت هم پیدا میشه.
خودت رو گم کردی.
بذار روزشمار آمریکا بودنت دو رقمی بشه بعد شرو کن از این اراجیف تفت بده.

پریا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:59 ب.ظ

عالی بود.

hamid جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:55 ق.ظ

be khoda ma ham daneshjoye usa hastim ama shoma fekr konam kheili adame nadid badidi hastid! motaasefane afradi mesle shoma ke ghabl az omadaneshon be inja joz az dehate khodeshon jaye ro nadidan ziyadan! nemonash tozihati ke ba abo tab dar khosose foroshgahaye usa dadid! va kolan kheilii ehsase khas bodan darid! ma inja donbale dost dokhtare nistim ya ezdevaj! chon vaght nadarim va bayad dars bekhonim! ama shoma mesle inke kheili vaghteton ziyade! azon adamaye mazhabii hastid ke to iran dost dokhtar haroom bodeh ama inja ba kharejiha halal! mesle tarze fekre mohamad ke vase sharii kardane zena vaseye khodesh kolah sare mardom mizasht! fagaht mitonam begam kheiliii nadid badidi!!hamin shomahaed ke aberoye ma iraniha ro mibarid!

ارش جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:15 ب.ظ

بابا بسه دیگه مگه ول میکنید!!!
وبلاگه خودشه دوست داره بنویسه!!مثله دفترچه خاطراتش میمونه!!حالا که میزاره شما دفترچه خاطراتش بخونید و از کنارش یه چیزی یاد بگیرین الکی به مشغله هاش با این نظراتتون اضافه نکنید.بعضیا واقعا گیر هستن !!!

مریم شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:42 ب.ظ

چیزی که توی کامنتا خیلی واسم جالب بود این بود که خیلیا روی مسئله ی ادعا تاکید داشتن.میدونید مشکل اینه که خیلی از ماها هنوز این حقو به خودمون ندادیم که عقاید خاص و شخصی خودمون رو داشته باشیم. واسه همینم وقتی یه نفر یه فکر از خودش داره و به اعتقاد خودش مصره به داشتن ادعا متهم می کنیم فقط چون حاضر نیست از عقیدش کوتاه بیاد

شیرین دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:29 ب.ظ


kheeeeeeeeeeeeyli ziadaaaaaaaaaaan. kheeeyliii..gahi khode man be khodam migam yekam fekrr kon feeeeeeekr....tu hameye zamineha

Elnaz یکشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1400 ساعت 10:57 ب.ظ

واقعا برام جالبه مثلا بعد از گذشت 8 سال از نگارش این پست، نظرت درباره بند 2 عوض شده یا نه؟
بی منطق ترین قسمت این پسته... با عنوان بی ربط.
"نتونستن بعد از این همه سال یه زندگی رو اداره کنن" ؟!!! الان جدایی شد نشانه ی بی برنامگی و بی جنبگی؟!
در "همه ی" مشکلات و دعواها هم "همیشه" دو طرف مقصر نیستند.

نظرم عوض نشده. شاید منظورم رو درست نرسوندم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد