زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

چقدر بده که آدم ندونه و ندونه که نمیدونه

امروز رفتم جلسه دفاع یکی از دوستام. نماینده تحصیلات تکمیلی که قبلا هم استاد ما بود نیم ساعت دیر آمد. ارائه رو دوستم خیلی عالی انجام داد. نوبت سئوال کردن استادا که شد همین استاد گفت که بنده هیچ زمینه از این فیلد ندارم و بهتره که شما شروع کنید (البته ما هم با ایشون کلاس داشتیم و میدونستیم که ندارن) داورهایی که آمده بودن بعضی هاشون یه سئوالایی پرسیدن که خیلی به نظرم بی ربط بود و دوستم هم اصلا جوابشون رو نداد. نفر آخر همونی که دیر آمده بود بعد از مطرح کردن چند تا نکته بی ربط گفت رو کرد به استاد ما  ببخشیدا, معذرت میخوام معذرت میخوام شما اصلا برای چی به این آقا اجازه دفاع دادی؟ مجبورتون کرده بودن؟ این کار به نظر من در حد یه گزارش هست و نه یه پایان نامه کارشناسی ارشد و خلاصه یه چیزایی گفت که واقعا ناراحت کننده بود. استاد ما یک انسان بسیار خوب و فهمیده ای هست و سعی کرد که خیلی آروم به این فرد بقبولاند که این کار اونطور ها هم که ایشون فکر میکنند بد نیست و چیزهایی برای گفتن داره. احساس کردم که هم استادم خجالت کشیده که جلوی دیگران اینطوری باهاش صحبت کرده اند و هم اینکه نمیخواد طوری جواب ایشون رو بده که خدایی نکرده کدورتی پیش بیاد.


آخر جلسه من گفتم که سئوال دارم اما دیگه دوستم لب تاپشو بسته بود که بره بیرون و من فقط برای اینکه ازش حمایت کنم گفتم که خیلی از سئوالاتی که مطرح شد جواب داشت و اگر فرصتی بود شاید من جواب میدادم. بعد بهم (با لبخند) گفتن که ایشون خودشون بلد بودن که دفاع کنن و بهترین سیاست رو پیش گرفتن و بهتره که شما خرابش نکنید. باز احساس کردم که هنوزم کوچولو هستم و نمیتونم از این سیاست بازی های بزرگا سر در بیارم. شایدم اون میخواست به من همینو بفهمونه.


بیرون که آمدم با بچه ها شروع کردم به صحبت که اصلا این چه جور حرفی بود که مطرح شد. حالا اگر یه نفر کاملا آشنا به موضوع چنین چیزی رو گفته بود باز یه حرفی, نه اینکه یه نفر که سر رشته ای نداره بیاد کارهای آینده رو بگیره به عنوان کاری که باید انجام میشده و چون نشده به درد نمیخوره. واقعیتش اینه که تحقیق که انتها نداره که شما بیا بگی اگر این کارو کرده بود درست شده بود.


استاد ما یه آدم خیلی باسوادی هست. در نظر بگیرید که یه نفر که هیچی از یک زمینه نمیدونه بیاد و اینطور به کسی که اینقدر باسواد و باشعوره بگو که اصلا برای چی به ایشون اجازه دفاع دادید؟ کار ایشون در حد پایان نامه نبوده و ... هم یه جورایی شخصیت این استاد رو بین بقیه استادا خرد میکنه و هم اینکه نشون میده که مطرح کننده این موضوع چه مقدار بی اطلاع از جایگاه خودش و رفتارهای خودش هست. حالا چنین شخص بی اطلاعی که فکر هم میکنه که بیشتر از دیگران هم میدونه چطوری میتونه یه روزی متوجه بشه که اشتباه فکر میکنه و یا طرز برخوردش متناسب با جایگاهش نیست.


البته من خودم هم بعضا اینطوری هستم و بعضی وقتا یه چیزایی میگم و یه کارایی میکنم که یه مقداری نامتناسب با شخصیت من هست اما بیشتر این کارها رو از روی سادگی ام و بچگیم انجام میدم و نه از روی سیاست بازی ام. بعدشم الان یه مدت خیلی زیادیه که سعی میکنم که کارهای اینطوری ام برای خودم باشه و تا اونجایی که میشه ناراحتی برای کسی درست نکنه. بعضی وقتا هم میشینم فکر میکنم که چکار کنم که بهتر بشم و اینکه امروز چه کارهایی کردم که میتونستم بهتر انجام بدم.


ما داریم درس میخونیم که فهم و شعور بیشتری پیدا کنیم. اینکه بهتر بتونیم جایگاهمون رو در اجتماع درک کنیم و از موقعیتمون برای کمک به دیگران استفاده کنیم. اگر خدایی نکرده این 2 تا کتاب بیشتری که میخونیم باعث بشه که فکر کنیم که بیشتر از دیگران میفهمیم و به خودمون اجازه بدیم که هر حرفی رو بزنیم و یا هر رفتاری رو انجام بدیم این درسی که میخونیم نه تنها به دردمون نمیخوره بلکه به ضررمون هم هست. خدا کنه که یه روزی نشه جزو اونایی بشیم که نداند و نداند که نداند که در جهل مرکب ابد الدهر بماند. خدا به همه ما نور هدایت و فهم بده.

نظرات 2 + ارسال نظر
دانشجو دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ب.ظ

با سلام
واقعا خجالت آوره که استاد مملکت اینطوری باشه. دوست عزیز متاسفانه من هم که رشته ام جزء علوم بایه هست همین مسائل را داریم یعنی دقیقا همین طور و من همیشه فکر می کردم که فقط دانشگاه خراب شده ما اینطوری هست اما گویا این قضیه مثل یه مرض افتاده به جون بعضی از استادهای احمق ما که کم هم نیستند و آدم های متواضعی مثل استاد شما خیلی کم هست اما وجود دارند. همین اتفاق برای خود من بیش اومده بود که بعد از دفاعم یکی از داوران به دانشجوهاش گفته بود کارش به درد نمی خورده چون اصلا نتیجه نداشته است درحالیکه این استاد محترم حتی نمیتونه عنوان بایان نامه های ما را از روی کاغذ بخونه.
اما ایشالا که شاهد این قضایا نباشیم.

با سلام

این برمیگرده با اینکه یک نفر چقدر روی خودش کار کرده باشه. البته من مخالف این طرز صحبت شما هستم, فکر میکنم که باید به انسانها فرصت داد تا خودشون رو اونطور که باید باشند بسازند و این طرز صحبت فقط باعث میشه که طرف مقابل موضع دفاعی بگیره (که حق هم داره) و هیچوقت که به فکر اصلاح خودش نیفته. اون استاد رو هم من میشناسم و میدونم که آدم بدی نیست اما این طرز صحبت در اون جایگاه وارد نبود. به هر حال من از جنبه انتقادی نوشتم و امیدوارم که اول خودم در چنین دسته ای قرار نگیره.
انشا الله که کمتر چنین چیزهایی رو ببینیم.
موفق باشید

دانشجو پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ب.ظ

شما چقدر ژست آدمای خوب رو سعی می کنی بگیری اما نمی تونی باشی. بنظر می رسه یه کم بی جنبه تشریف دارید. هیچ ک براتون که کامنت نمیذاره یکی هم که میذاره جفت با میری تو صورتش. خب من یکی از کسایی بودم که قربانی اختلاف بین اساتید شدم و نمره واقعی خودمو نگرفتم و دلم بر بود میخواستم یه طوری خالی بشم. اما هنوز به حرفایی که گفتم اعتقاد دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد