زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

خاطره فروش ارز توی بازار

من بار اولم بود که میخواستم برم بازار ارز بفروشم. از در مترو که آدم بیرون چند نفر وایساده بودن و میگفتن دلار دلار. یه نگاهی به تابلوی صرافی کردم که زده بود خرید 1220. نمیدونستم باید چکار کنم. بهش گفتم چند میخری؟ گفت چندتا داری؟ گفتم هزار تا. گفت که با من بیا. بعد منو برد توی یه راهرویی و زنگ زد دوستش بیاد. داشت نفسم بند میآمد. گفتم اگر اینجا چاقو بزنن بهم و پولامو بدزدن چکار کنم؟ نکنه زنگ زده بقیه دوستاش بیان و به زور پولامو بگیرن. توی همین فکرا بودم که یکی دیگه آمد و گفت کارت عابر داری؟ گفتم آره. بعد با هم رفتیم اونور خیابون که پولو منتقل کنه. اولش یک میلیون و هشتصد ریخت به حسابم. گفتم من با این قیمت نمیفروشم. گفت خب بعدا بقیه اشو نقد میدم. پولو که ریخت به حسابم گفت با من بیا. باهاش رفتم توی یه کوچه ای که رفت و آمد خیلی کمی بود. همینطوری که ایستاده بودیم دیدم که چند نفر آدم عجیب و غریب آمدن چند قدمی ما ایستادن.

داشت قلبم میآمد توی دهنم. با خودم داشتم فکر میکردم که الان میگه من پولو ریختم به حسابت و باید دلارا رو بدی وگرنه ... گفت چقدر میخواستی بفروشی. من گفتم 1850. گفت نه این قیمت نیست و دست کرد 2 تا ده هزاری داد. کلی چونه زدم که من دانشجو هستم و الان پول لازم دارم وگرنه نمیفروختم و به زور 20 هزار تا دیگه بهم داد و شد 1840 اما دیگه هرچی گفتم 1850 نداد. منم دست کردم توی کیفم و دلارا رو در آوردم و بهش دادم. توی راه همش فکر میکردم نکنه یه راهی وجود داشته باشه که پول رو از توی حساب در بیاره؟ نکنه یه بانکی آشنا داشته باشه با هم دست به یکی کنن بگه  اشتباهی ریختم به حساب فلانی و ... هنوزم از این فکرا میکنم تا فردا که پولا رو مامان بره بده به بانک و خیالم راحت بشه. برای اولین بار توی عمرم توی کشور خودم اینقدر احساس ناامنی کردم. هر لحظه فکر میکردم که نکنه الان بهم چاقو بزنن یا به زور پولمو بگیرن. پولی که حاصل 2 ماه کار از صبح تا شبم بود. واقعا عین این فیلم های جنایی بود. عین اینکه دارم مواد مخدر جا به جا میکنم.
اگر جاهایی که کار میکنم حقوقم رو به موقع داده بودن, اگر وامی رو که درخواست داده بودم به موقع آماده شده بود, اگر.... هیچ وقت مجبور نمیشدم همچین کاری کنم. خدا کنه دیگه مجبور نشم همچین کاری کنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:08 ب.ظ

سلام آقای مهندس
میشه یه سوال بپرسم؟
هیچ کدوم از دانشگاههایی که تا حالا اپلای کردین بهتون چنین جوابی دادن که "شما در راند اول قبول شدین منتظر باشید تا نتیجه مرحله دوم را به شما اطلاع دهیم"؟ یا اینکه همون اول تکلیفو روشن میکنن و مثلا میگن ریجکت یا اکسپت؟

سلام.
برای من هیچ وقت پیش نیامده. معمولا از همون اول میگن یا ریجکت یا قبول. اگر لیست ذخیره هم بذارن چیزی نمیگن
اما برای فاند معمولا اینه که پذیرش میدن بعد از چند هفته میگن در مورد فاند هم تصمیم میگیرن و جواب میدن.
به شخصه هیچ وقت نشنیدم که چنین وضعیتی باشه که بگن یه راند قبول شدید و حالا باید صبر کنید برای راند بعد.
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد