بالاخره سخت ترین و بدترین سال عمرم به پایان رسید و از سال بعد ان شا الله یه زندگی جدیدی شروع میشه. امسال بد بود چون وقت زیادی برای خودم نداشتم. در واقع اینقدر درگیری داشتم که وقت نمیکردم یه کم به خودم برسم. اون ساعت هایی رو که همیشه برای خودم خلوت داشتم امسال تقریبا نداشتم. اون شب هایی که بعضی وقتا بیدار میموندم و فکری میکردم و عبادتی میکردم, امسال خیلی کم داشتم. تا 6 ماهه اول سال که هم تز داشتم و هم باید برای GRE میخوندم و هم کار میکردم که بتونم خرج اپلایم رو داشته باشم. بعدشم که کلی وقت صرف اپلای کردن و ایمیل به استادا شد.
سخت ترین سال هم بود, تقریبا به همون دلایل. به خاطر پایان نامه ام خیلی اذیت شدم چون اولین بار بود همچین کاری میکردم و درست هم بلد نبودم. بعضی روزا تا 14 ساعت هم کار و درس داشتم, آخر سال هم که چند جا همزمان کار میکردم و حتی پنجشنبه ها و جمعه ها هم سر کار بودم. این بود که واقعا خسته شدم. الان فهمیدم که دیگه نباید همچین کاری کنم. البته تجربه گرانی بود اما راضی هستم. حداقل یه پولی جمع کردم برای سال بعد که بخوام برم.
امیدوارم (و تا حدی مطمئنم) دیگه همچین جور سالی دیگه تا آخر عمرم پیش نیاد.
امیدوارم امسال خبر های خوشی در راه داشته باشی.
ان شا الله. برای شما هم همینطور.
سلام
دیشب به تور اتفاقی وبلاگتو دیدم
شروع کردم به خوندن مطالبت
خیلی جذابن
تقریبا 33 صفحشو خوندم و چشام دیگه درد گرفته
خیلی خوشحالم بعد این همه مشکلات آخر به هدفت رسیدی ، سخت بود و رسیدی
وقتی ادم هایی پر شور و انرژیی مثل تورو میبینم خودمم انرژی میگیرم
افسوس که در گذشته زبان نخوندم و هرچی بلدم اندازه همون دوره مدرسه و یکم دانشگاهه از مهرم که ارشد شروع میشه به هر دری زدم کاری پیدا نکردم
اما !
اینقدر شور و حرارته نوشته هات زیاد بود که منم قلقلک داده
شاید بتونم مسیرمو عوض کنم
از همین امروز ، همین حالا
راستشو بخای انگار خیلی محدود فکر میکردم
زندگیت یه دنیای جدید به روم باز کرده
سلام
خوش آمدید. سلام به EVE برسونید.
موفق باشید