آخرین سفر به شیراز

روز پنجشنبه بعد از ظهر نوبت دندانپزشکی داشتم. یکی از دندونامو رو دکتر گفته بود باید حتما روکش کنم و برای همین آدرس یکی از متخصص ها رو گرفته بودم. پنجشنبه که رفتم بهش نشون دادم, گفت حداقل 4-5 جلسه کار داره و دو هفته ای طول میکشه. مبلغش هم یا یک میلیون و پنجاه هزار تومن یا نهصد و پنجاه هزار تومن میشه. هر جوری حساب و کتاب کردم دیدم نمیتونم یک میلیون دیگه برای دندونام خرج کنم. تازه میگفت اون یکی هم که پر کردی روکش میخواد, حالا دوست نداری نذار ولی احتمال داره که بریزه. یعنی اینطوری حدود دو میلیون دیگه باید میدادم.

یه تماس گرفتم به دخترخاله ام که برام یه پرس و جویی از شیراز کنه. بعد از پرس و جویی که کرده بود, گفت هر روکش اینجا با حدود 500-600 هزار تومن هم میشه کارش رو انجام داد. برای همین تصمیم گرفتم که سریعتر برم شیراز. این شد که صبح زود جمعه با خانواده راه افتادیم به سمت شیراز. تا هم داداشم بتونه دیداری با خانواده تازه کنه, هم من بتونم خداحافظی هامو بگیرم و هم بتونم این دندونمو هم درست کنم.

هفته پیش که هر روز بیمارستان و دندانپزشکی بودم و سر کار نرفتم و این هفته هم که شیرازم و دیگه فکر نکنم بتونم برم سر کار. البته من بهشون گفته بودم که از اول مرداد دیگه نمیتونم بیام, خودشون خیلی اصرار داشتن که تا آخرین روزی که پرواز دارم هم باشم. خوب شد بلیت هواپیمامو عقب انداخته بودم وگرنه ممکن بود به کارهای دندانپزشکی ام هم نرسم. وسایل رفتنم رو هم که هنوز تکمیل نکردم. کاشکی همه ماه ها ماه رمضان بود. چهارشنبه هم بازم خواب خوب دیدم و خیلی خوشحال شدم.