زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

روز ششم - شروع هفته خوش آمدید!

به خونه که رسیدیم من داشتم مدارکمو مرتب میکردم که دیدم امروز اولین روز Welcome Week هست. دانشگاه برای شروع سال تحصیلی جدید یک هفته برنامه های متنوع چیده بود که بچه ها بهشون خوش بگذره. به منصور گفتم که سریع بدو بریم که از دست میدیم. 

 

اولین جلسه امروز یه توضیحاتی راجع به دانشگاه و ... بود که بهش نرسیدیم و ظاهرا مهم هم نبودن! بعدش رفتیم برای کباب (Barbique). یه صف خیلی طولانی بود و کلی آمده بودند که امروز کباب بزنن. من و منصور توی یه صف بودیم. نیم ساعتی که توی صف بودیم من داشتم خارجی ها رو نگاه میکردم. همه جوره آدمی بود. بیشتر که چینی و هندی بودند و بعضی ها هم به نظر امریکایی میامدند.  

 

 

  

توی صف داشتم به منصور میگفتم که اینجا که گوشتشون حلال نیست که من نمیتونم بخورم. میگیرم دو تا شو شما بخور. دقیقا چند ثانیه بعد یکی آمد صدا زد که Vegeterians بیان دنبال من. منو میگی گفتم ایول! گفتم امروز هیچی گیرم نمیادا! از اون بهتر اینکه دیگه نمیخواست توی اون صف بزرگه وایسم! سریع رفتم و زود نوبتم شد. غذایی که بهمون دادند یه چیزی بود که با سیب زمینی درست شده بود اما مزه اش تقریبا مزه همبرگر میداد. سالاد سیب زمینی هم برداشتم که خیلی بدمزه بود. 

 

 

  

این وسط تیماک هم آمده بود و داشت شیطونی میکرد و با بچه ها عکس میگرفت. منم رفتم باهاش عکس گرفتم. 

 

  

بعدش رفتیم توی دانشگاه یه دوری زدیم. یه جایی هم یه پسر سیاهپوسته برای خودش DJ گذاشته بود. من اصلا به این آهنگ های پر سر و صدا عادت ندارم.  

 

نظرات 4 + ارسال نظر
بنده خدا یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:34 ق.ظ

خوبه دیگه آمریکا با دلارهای بی پشتوانه ای که به مردم کل دنیا میده و هر روز به بدهی هاش اضافه میشه یه گلستان مصنوعی و موقت برای مردم خودشو مهاجرین درست کرده. مردم بدبخت بیچاره در کشورهای دیگه باید سختی بکشن چون آمریکای زورگو دلارش پول بین المللی هست و هر غلطی بخواد میکنه.
وودی فکرمیکنی این غذا و خوراکیهای مجانی که بهتون میدن حلاله در حالیکه آمریکا این همه بدهی داره و به روی مبارکش نمیاره؟
دلم برای مردم بدبخت بیچاره کشورهای سیاه پوست میسوزه که بعد از خالی کردن معادن طلاشون حالا در اثر گرسنگی باید بمیرن اونوقت آمریکایی ها و مهاجرینش از شدت چاقی و پرخوری نمیدونن این چربیهاشونو چطور آب کنند. واقعا تاسف داره

بنده خدا فکر کنم قاطی کردی! یه موضوعیو داری مطرح میکنی که حداقل ده سال زمان لازم دارم که بفهمم درست میگی یا غلط به شرطی که کار دیگه ای نکنم
در حال حاضر فکر میکنم حلاله وگرنه نمیخوردم! شما اگر تحقیق کردی علاقمندم نتایج تحقیقتو بخونم اگر از روی القای تخیلات ذهن بیمار یه عده فکر میکنی همه داستان اینی هست که میگی متاسفم.

H یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ق.ظ

وااااااااااااااای من اگه بودم میگفتم به این تیماک بگین به من نزدیک نشه من ازش میترسم اونم از فاصله نزدیک زهره ترک میشم.

میخوام برم بهشون پیشنهاد بدم یه ذره قیافه اشو مهربونتر کنن
اگرم نمیشه با وودی عوضش کنن!

hamid dashti چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:55 ب.ظ

اقا این تیماره تیما ک کیه هر وقت اومد کنارت کرم بریزه ی جفت کشیده ای بزنش!

hamid dashti پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:01 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد