زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

دوازدهم سپتامبر - جلسه در مورد Elevator pitch

امروز یه جلسه بود در مورد Elevator pitch. من تا قبل از اینکه این جلسه رو برم تا حالا همچین اصطلاحی نشنیده بودم. در مورد این بود که چطور میشه ظرف زمان کوتاه مدتی مثلا 30 ثانیه تا 2 دقیقه یه نفر رو در مورد یک موضوع متقاعد کرد. حالا این موضوع میتونه ارائه یک طرح تجاری برای گرفتن سرمایه باشه و یا حتی یک پیشنهاد ازدواج باشه.   

 

 

خود نویسنده کتاب آمده بود و داشت در این مورد توضیح میداد. مثلا میگفت وقتی که میخواهید یک موضوعی رو مطرح کنید نباید از اول شخص یا سوم شخص استفاده کنید. مثلا بگید که این چیزیه که من اختراع کردم یا من اینطور فکر میکنم. یا اینکه مشتریان اینطوری دوست دارن یا مشکل فلان گروه رفع میشه. باید به صورت دوم شخص YOU صحبت کنید. یعنی اینکه طرف دقیقا حس کنه که این مشکل خودش هست. مثلا بگید فرض کنید که شما دوست دارید که ...   

 

بحث خیلی طولانی بود و نمیخوام بشینم در موردش صحبت کنم. منم کلاس داشتم و نتونستم تا آخر جلسه بمونم و تقریبا نصفش رو از دست دادم. اما همین نصفه هم خیلی چیزای جالبی برام داشت. بعدا باید خودم هم بشینم بیشتر در مورد این موضوع بخونم. اسم ارائه دهنده Chris Westfall بود. یه قسمت هایی از همین موضوعی که توی دانشگاه ما ارائه داد هم توی همین سایتی که لینک کردم هست. جالب بود اینقدر خوب صحبت میکرد که همه جذب شده بودند.

 

 امروز خیلی خیلی ناراحت شدم که چرا اینقدر زبانم ضعیف هست چون بعضی قسمت ها رو واقعا نفهمیدم که منظورم واقعی اش چی بود. مخصوصا مثال هایی که میزد و توی سالن همه میخندیدند.   

 

 

 یه چیز دیگه ای که خیلی جالب بود که شاید توی عکس هم خیلی مشخص نبود این بود که حتی همچین آدمی توی لباس پوشیدن اینقدر راحت هست. شلواری که پاش بود یه شلوار جین بود که با یه کفش نیمه رسمی و لباس پوشیده بود. توی ایران یه بار من با همچین لباسی رفتم دانشگاه و بعد از زبان یکی از دوستان شنیدم که فلانی گفته که ...  

ولش کنید مهم نیست.

 

یه چیزی که در مورد دانشگاه های اینجا به جرات میتونم بگم اینه که هدف این نیست که چهار تا درس پاس بشه و بره و همه سعی بر این هست که هر کسی رو در زمینه هایی که دوست داره و میتونه پیشرفت کنه تا جای ممکن کمک کنن تا پیشرفت کنه. ما هیچوقت توی دانشگاهمون کسی رو دعوت نمیکردن که توی یه زمینه خاص خودش خیلی آدم موفقی باشه و بیاد سخنرانی کنه. البته این سخنرانی برای این آقا سود داره که چهار نفر بیشتر میشناسنش و کتابشو میخرن اما واقعا چرا ما توی ایران از این چیزا نداشتیم یا اینقدر کم داشتیم که من اصلا یادم نمیاد؟ 

نظرات 6 + ارسال نظر
طرفدار وبلاگ شما سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:06 ق.ظ

مطالب جالبی رو عنوان کردید.مخصوصا این مطلب Elevator pitch . یک دوره ای هم که من گذروندم مربی می گفت هیچ وقت از کلمه من استفاده نکنید البته این هم به مهارت فرد متقاعد کننده بستگی داره و هم به میزان مقاومت ذهنی متقاعد شونده.
موفق باشید

نوید سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:09 ق.ظ

آخی.دختری محجبه با آستین کوتاه.

این لباسی که سخنران پوشیده الآن در ایران هم زیاد میپوشن. بهش میگن کت اسپرت و شلوار جین.

چه اشکالی داره؟

در مورد جدی میگی؟ نمیدونستم.

ستاره سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:27 ب.ظ

این موضوعات وبلاگت برام جالب تره

محبوب چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:43 ب.ظ

چقد خوب

هستی پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:58 ب.ظ

خب مشکل زبانتون فکر نمیکنید بخاطر لهجه تگزاسی باشه ؟
ما یه معلم زبان داشتیم ( که تافل و.. گذرونده بود ) میگفت اگه یه فیلم با لهجه تگزاس میبینم چیز زیادی حالیم نمیشه ...
مشکل شما بیشتر لهجه ست ..

سلام
راستش تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم. یه مقداریش که برای لهجه هست چون لهجه هندی رو که خیلی توی فهمیدنش مشکل دارم اما این آقاهه کاملا امریکایی بود دیگه. به نظرم اصطلاح و لغت کم بلدم.

hamid dashti شنبه 15 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:36 ق.ظ

شلوارش که دیکیزه چرا میگن جین!

ببخشید من خیلی از این چیزا سر در نمیارم. همینقدر که تشخیص میدم پاش شلواره و دامن نیست خودش خیلیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد