زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

یک هفته خیلی خیلی بد - قسمت سوم

خونه که رسیدم یه کم با منصور در مورد این موضوع صحبت کردم. داشتم به منصور میگفتم که آره نمیدونم چرا همچین کاری کرده حالا یه اشتباهی شده بوده دیگه. شاید اصلا دیده من ایرانی هستم دنبال بهانه بوده و شاید میخواسته یکی دیگه TA اش باشه دنبال یه بهانه میگشته. آخه من هی بهش ایمیل میزدم و اونم جواب نمیداده. 

بعد آمدم ایمیلم رو چک کردم دیدم که برام یه جواب تند و آتشین فرستاده و برای رئیس دپارتمان و مشاور دانشگاه هم CC کرده. اولش خیلی شکه شدم. من خیلی محترمانه ازش عذرخواهی کرده بودم و اون اینطوری جواب داده باشه. به نظر من که همچین جوابی از یه استاد دانشگاه خیلی خیلی دور از ذهن و انتظار بود. 

توی ایمیلش نوشته بود که آره من کلی کار داشتم و دو سری کوییز بود و امتحان میان ترم که وظیفه تو بوده نمره میدادی و نکردی. من مجبور شدم بدم دانشجوی دکترای خودم این کار رو کنه (که اونم TA همین درس هست). تو خیلی بی مسئولیت هستی و کارتو جدی نگرفتی که وظیفه تو رو هم یکی دیگه انجام داده. اصلا همین ایمیلی که زدی برای من فقط یعنی که اینقدر بی مسئولیتی که حتی درخواست استادتو هم ignore میکنی. من نمیتونم با کسی که ایمیلشو سر وقت چک نمیکنه و سر قرار ملاقاتش نمیاد کار کنم. و خلاصه دو تا پاراگراف بلند بالا نوشته بود از این چرت و پرت ها. آخرش نوشته بود که از این به بعد من همه کارامو میدم به دانشجوی PhD خودم و به دپارتمان هم گفتم اسم تو رو از لیست من حذف کنه. 

من خیلی از ایمیلش بدم آمد. یه طوری نوشته بود که رئیس دپارتمان یا هر کسی که میخونه فکر کنه که واقعا یه کاری رو به من داده و من براش انجام ندادم. و اینکه با من یه قراری گذاشته و منم قبول کردم اما سر وقت نرفتم و یه طوری نوشته بود که انگار من از عمدا ایمیلشو ندیدم یا اینکه از روی بی مسئولیتی ایمیلم رو سر وقت چک نکردم که ببینم. و اینکه اینقدر من بی مسئولیتم که دیگه نمیخواد با من کار کنه. من اصلا از یه استاد دانشگاه همچین انتظاری رو نداشتم. 

اما چیزی که من از ایمیلش فهمیدم این بود که این دانشجوی دکترا داشته که میخواسته TA اش باشه. نمیدونم آیا دلیلی مالی پشت این ماجرا بوده یا اینکه فقط ترجیح اش این بوده. چون TA ها رو خرجشون رو دپارتمان میده ولی RA ها رو استاد باید بده. قاعدتا اگر اون دانشجو به جای TA میشد RA پولش رو این استاده باید میداده. نمیدونم شایدم من در اشتباه باشم اما هر چی که بود به نظرم بیشتر دنبال بهانه میگشته وگرنه من براش توضیح داده بودم که من اصلا ایمیلش رو ندیده بودم. تازه رفتارش هم اصلا حرفه ای نبوده. میتونسته یه ایمیل follow-up بفرسته و بگه ایمیل منو گرفتی یا نه. یا اصلا من که دوشنبه نرفتم همون روز ایمیل بزنه بگه چرا نیامدی. شاید من مثلا تصادف کرده بودم یا هر اتفاق دیگه ای. چرا باید بذاره یه هفته دیگه هم بگذره و بعد بدون اینکه به من بگه یه راست بره دپارتمان شکایت کنه که نمیخوام این TA من باشه؟ اصلا برای چی اسم دانشجوی دکتراشو توی این ایمیل آورده بود؟؟؟ 

من تصمیم گرفتم که ایمیلشو جواب ندم چونکه دیگه همچین چیزی جواب نداره. یه کسی میاد از شما عذرخواهی میکنه, بعد شما به جای اینکه عذرخواهیشو قبول کنی چهار تا دروغ هم میذاری روش و فروارد میکنی برای رئیس دپارتمان که یه طوری وانمود کنی که حالا یه مدرک هم پیدا کردی که فلانی بی مسئولیته و یه جوری حقیقت رو جلوه بدی که مثلا کلی کار دادی به این آدم و باهاش قرار هم گذاشتی و نه تنها نیامده که کارا رو هم روی زمین گذاشته. آخه دیگه همچین چیزی جواب دادن داره؟ مثلا بهش بگم که اشتباه میکنی؟ خب من چهار بار توی ایمیل قبلی نوشتم که هر اشتباهی هم بوده عمدی نبوده, یعنی ندیده یا نفهمیده؟ از کجا معلوم که دوباره هم بنویسم نفهمه؟؟؟ 

شب تا ساعت 3 نصف شب داشتم به این چیزا فکر میکردم و خوابم نمیبرد. این همه راه آمدم یه کشور غریب و توی یه دانشگاهی. حالا یکی از استادای شاخ اینجا با من در افتاده و داره پشت سر من صفحه میذاره که من آدم بی مسئولیتی هستم. فردا رئیس دپارتمان پیش خودش چه فکری میکنه؟ فردا اگر بلند شه بره پیش استادایی که رفیقش هستن غیبت کنه و بگه فلانی همچین کاری رو کرده استادا از کجا باید بفهمن که این راست نمیگه؟ از کجا معلوم که استادی رو که من میخوام باهاش کار کنم دوست این نباشه؟ تازه من موضوع تزم دقیقا زمینه کاری همین استاده بوده و اصلا به همین خاطر بهم کمک استادی اینو دادن, یعنی کلا دیگه باید این زمینه رو و بقیه زمینه هایی که این با استادای دیگه کار میکنه رو بذارم کنار. شایدم دیده موضوع تز فوق لیسانسم زمینه اینه گفته این اول و آخر مجبوره بیاد با من کار کنه پس بذار یه کاری کنم که به التماس بیفته. من که عقلم به جایی قد نمیداد.

نظرات 2 + ارسال نظر
Buzz Lighyear یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:25 ب.ظ

وودی جون
رفیق، اگه بد خواه مدخواه داری بگو با بر و بچ اسباب بازی ها حالشو بگیریم. خودم با همین تفنگ لیزریم می زنم پودرش می کنم. (تفنگم رو درست کردم الان دیگه کار می کنه:http://mimg.ugo.com/201007/49885/cuts/buzz-lightyear-laser-toy-story_480x640.jpg)
کسی به وودی چپ نگاه نکنه، چپ و راستش می کنیم.
قربونت باز

امیرحسین یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:20 ب.ظ


خیلی اعصابم خرد شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد