زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

اون شب توی فروشگاه و قفسه مربوط به تیلور خانم

اون شب که رفته بودم فروشگاه خرید کنم, توی فروشگاه تبلیغ آلبوم جدید تیلور خانم رو گذاشته بود که نگاه کردم. با خودم فکر کردم برای چی موهاشو اینقدر صاف کرده من خوشم نمیاد, بعد گفتم خب حتما یکی دیگه خوشش میاد

  

 

بعد یه کم اون طرف تر یه قفسه بود که فقط کارهای تیلور خانم بود. یه نگاهی کردم دیدم هیچ کس دیگه ای توی این فروشگاه یه قفسه کامل نداره. چشمم خورد به عطرش یه کم زدم ببینم چطوریه. یه بوی خیلی عجیبی داشت. من اصلا از عطرهای گرم خوشم نمیاد اما بوش یه جورایی بوی خوراکی میداد. هر بار که بو میکردم انگاری یه چیزی توش کم بود و میخواستم دوباره بو کنم ببینم چی کمه. یادم آمد ایران که بودم پارسالا دلم میخواست ببینم چه بویی میده این عطره.  

  

 

بعد با ناراحتی از کنار اون قفسه رفتم کنار. با خودم فکر میکردم ای بابا قرار نبود که این همه معروف بشی اونم توی این زمان کم. اون موقع ها که اصلا هیچ کسی تو رو نمیشناخت که. بعدم چقدر عوض شدی. بعضی وقتا فکر میکنم شاید دیگه نتونم اصلا با همچین آدمی کنار بیام. در ضمن این آلبومت هم از قبلیه بدتره. قبلیه هم از قبلیه بدتره.

 

فرداش تا شب همینطوری همون یه ذره ای که زده بودم روی دستم بوش مونده بود و بو میکردم و آخرشم نفهمیدم این چه بویی هست. روز جمعه صبح که اینترنت رو چک میکردم دیدم که یکی از دوستای تیلور خانم گفته به خاطر اینکه خیلی مسافت زیادی بین اون و اون پسره هست از هم جدا شدن! البته من که چشمم آب نمیخوره راست گفته باشن و فکر کنم میخواستن از شر رسانه ها خلاص بشن اما خب از این به بعد میتونیم دوباره مثل قبل در مورد تیلور خانم بنویسیم. یه چیزایی از پارسال قول داده بودم بنویسم یادم هست هنوز. خیلی چیزا هم مونده. من نمیدونم اونایی که مطلب ندارن بنویسن چرا ندارن. من الان حداقل 40-50 تا پست میخوام بنویسم وقت نمیشه.

نظرات 7 + ارسال نظر
افلیا دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:04 ب.ظ

مطمئنی از دوست پسرش جداشده؟ من همین هفته پیش یک مصاحبه دیدم که مادربزرگ پسره که زن بابی کندی برادر جی اف کی معروف است کلی از تیلور تعریف کرده بود. آراه وودی جان دوست پسرش یک کندی است و این خانواده مثل خانواده سلطنتی تو امریکا هستند. اگر جدا شده باشه امیدی برات هست اما اگر نه فکر نمی کنم بتونی با یک کندی رقابت کنی!

اگر خدا یه چیزی رو بخواد میشه نخواد هم نمیشه. اگر بخوام مثل شما اینطوری فکر کنم که باید همه وقتم حواسم به این چیزا باشه

H سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:50 ق.ظ

چه خوبه که یکی از چیزهایی که پارسال دلت میخواست بفهمی رو امسال از نزدیک بوش کردی.
وای خدایا شکرت کاش چیزهایی که الان ارزوشو داریم سال دیگه از نزدیک حسش کنیم. بعد بگیم این همونیه که من یه روزی ارزوشو داشتم الان برام عادی شده.

افلیا سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:51 ب.ظ

لطفاْ اسم وودی را عوض کن. اصلاْ کاراکتر وودی را نداری! بعضی وقت ها دلم برات می سوزه که چقدر از خیلی چیزها اطلاع نداری و دونستن دیگران را به پای بیکاری و علافیشون می ذاری. آقای دکتر ترم یک درسته که دوسال زحمت کشیدی و با بدبختی و بیچارگی پات رسید امریکا و هنوز شش ماه نشده فکر کردی چه خبره! اینکه یه عده ای وبلاگت را می خونند همش به خاطر نوشتن تو نیست بلکه یه ذرش هم احترامی است که بهت می ذارند. وقت می ذارنند. اون کامنت هم واسه اطلاع عمومیت و احترام به علاقت به تیلور بود. وگرنه من بیکار نیستم اخبار تیلور را واسه شما پیگیری کنم. تقصیر منه که اگر چیزی می دونم به اشتراک می ذارم. حالا که قراره واسه هر کامنتم یه جواب بی ربط برخورنده به آدم بدی. خیلی ممنون. وبلاگ خوبی داری ولی شما را به خیر مارا به سلامت.

؟ چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:51 ق.ظ

من تا الان نتونستم دقیقا بفهمم مشکل افلیا چیه؟ از کامنتهاش جا میخورم

نرگس چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 05:33 ب.ظ http://kho0namo0n.bloogfa.com

این اقلیا چششششششششششششششششششه؟!!!!!!!!

عجبا جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:58 ق.ظ

افلیا احتمالا خودشو رقیب تیلور میدونه!!!!!

اول اینکه خوش آمدید که جدید آمدید
بعد فکر نمیکنم کار درستی باشه که آدم به دیگران بی احترامی کنه. خانم افلیا یکی از خواننده های قدیمی اینجا هستن و هر چیزی هم بگن من از روی صدق و خیرخواهی میبینم.
فکر میکنم کسی که از راه میرسه یه کم باید باشه و محیطشو بشناسه بعد در مورد دیگران نظر بده.

افلیا جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:47 ب.ظ

هیچ مشکلی نداره! یک شوهر عالی و ۲ تا فرشته مثل ماه داره! از خیلی خیلی خیلی ها هم بهتر تو ایران داره زندگی می کنه. فقط یه کم داشته تحقیق می کرده چند تا وبلاگ خوب پیدا کرد که بخونه. مشکلش کامنت گذاشتنه که این آخریشه. خطاب به وودی هم نیست. خطاب به همه اونایی که نمی دونند مشکل چیه! کم کم هم داره به این نتیجه م یرسه که وبلاگ خونی کار بس بیهوده ایه! هرکی وبلاگ داره واسه دل خودش داره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد