زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

30 دسامبر - سفری به آستین - خیابان ششم

یه خیابون بود به اسم خیابان ششم که نیما میگفت شب قشنگه و میان موسیقی اجرا میکنن. برای همین راه افتادیم به سمت اون خیابونه.



خیابون ها به نسبت خیلی خلوت بود. نیما میگفت پارسال که اینجا بوده خیلی شلوغتر بوده.



یه جا هم بود که اسب و کالسکه بود. یه کم امروز با هم هی شوخی میکردیم که اینجا مثل کجای ایران هست. منم گفتم اینجا مثل میدون نقش جهان اصفهانه که کالسکه هم داره, چه فرقی میکنه!



خیابون ششم دو طرف مغازه بود و همه چراغونی بود. فقط آدمای کمی توی خیابون بودند. از کنار بعضی مغازه ها رد میشدی صدای آهنگشون بلند بود.



اینجا هم گدای خیابان نشین زیاد دیده بودند.




یه جاهایی هم بود که کلوپ مانند بود و توش بازی میکردند و از پشت پنجره معلوم بود.




به یه جایی هم رسیدیم که هتل مانند بود. من گفتم من توی اینترنت دیدم که جای دیدنی ای هست. بچه ها گفتند که هتله بابا به چه درد میخوره بریم توش. دیگه منم اصرار نکردم چون شب دیر وقت بود و اینا هم باید رانندگی میکردن تا دالاس دوباره.


یکی از مغازه ها آهنگ blues گذاشته بود ومنصور هم دوست داشت ایستاد از اونور خیابون گوش کرد. منم یه نگاهی به مغازه های اطراف انداختم و گداهای اینور اونور. سر خیابون موقع برگشتن یه گدایی بود که حالش خیلی خراب بود و داشت برای خودش میخوند. بعد یه آهنگ معروف رو خوند که منم یه بار توی دانشگاه شنیده بودم. یه چند نفر هم اسپانیایی داشتند رد میشدند شروع کردن با اون خوندن و دست زدن ولی طرف خیلی حالش خراب بود. با خودم گفتم شاید اگر امریکا به دنیا آمده بودم الان جای اون بودم و داشتم توی کوچه ها برای خودم آهنگ غمگین میخوندم و منتظر بودم یکی بیاد و باهام همخونی کنه.



توی راه برگشت دیدم که اکثر مغازه ها مسابقه فوتبال گذاشتن و کیپ تا کیپ توشون آدم نشسته و دارن نگاه میکنن. ظاهرا مسابقه مهمی هم بوده و شاید علت خلوتی شهر هم همین مسابقه بوده.



دیگه راه افتادیم به سمت دالاس.

نظرات 6 + ارسال نظر
hamid reza dashti چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:37 ب.ظ

سلام
بهترین پستی که گذاشتی از نظر عکس های زیبای مصور همین پست بود.
موفق هستید

مهیار چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:31 ب.ظ

یه سوال داشتم وقت اداری تو آمریکا تا چه ساعتی است؟؟

فکر کنم جا با جا فرق میکنه. معمولا از 8 هستن تا 5-6.

یکی چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:22 ب.ظ

سلام ببخشید وقتتون رو می گیرم شما فایلهای صوتی 3500 رو احتمالا ندارید؟ برای jmemorize که پیش از این در وبلاگ نوشته بودید لازم دارم. ممنون از لطفتون پیشاپیش.

سلام. توی این لینک مدیا فایر باید باشه

http://www.mediafire.com/?jvj8v8ipu6klc

قبلا هم نوشته بودم میگشتید بود.

یکی چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:27 ب.ظ

از نت یک مجموعه تلفظ دانلود کردم ولی 2000 کلمه رو فقط داره. ممنون میشم لطف کنید و چک کنید. شرمنده

نمیدونم.

نرگس چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:22 ب.ظ http://kho0namo0n.blogfa.com

خوشحالم که فرصت کردی بری و بگردی. انشالله همیشه بهت خوش بگذره

یاس پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:30 ق.ظ

اما دقت کردین اینا اسب هاشون خیلی از اسب هایی که توی ایران می دیدیم بزرگترن!؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد