زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

زیر آسمان خدا

این وبلاگ داستان یک پسر ایرانیه که تصمیم گرفت بره امریکا و برای این کار دو سال اپلای کرد تا بالاخره پذیرش گرفت و ...

تکنیک استاد برای کنکور (تست زنی)

کتاب مناسب برای کنکور کتابی هست که اول درس رو درست توضیح داده باشه و بعد تست های مربوط به هر درس رو داشته باشه, به طوری که نیازی به خوندن کتاب درسی نباشه. خوشبختانه این رویکردی هست که بسیاری از کتاب های کنکور سالهای اخیر پیش گرفته اند.

جایی که زمان کافی نباشه (مثلا آماده شدن برای کنکور), نیاز هست که زمان رو ذخیره کنید. اینجا بهتره که قسمت هایی از درس رو که کاملا یاد گرفتید رو دوباره مرور نکنید. (البته از بار دوم به بعد نه از همون اول). در اینجا میتونید قسمت های بسیار مهم درس ها رو که فراموش میکنید یا درست یاد نمیگیرید رو زیرش خط بکشید و در مرور ها فقط اون قسمت ها رو مرور کنید. اینطوری مرور ها بسیار سریعتر میشه. البته جاهایی رو هم که خط نکشید رو باید از روی عنوان ها بتونید بگید که متنش چیه یعنی بلد باشید.

خوندن درس ها رو میشه از همون تکنیک استاد که توضیح دادم عمل کرد, اما برای تست ها روش متفاوته. برای تست زدن, شما نیاز به یه کتاب تست دارید که جواب ها رو داشته باشه و البته فصل بندی باشه, نه اینکه 1200 تا تست پشت سر هم باشه.

برای تست ها. از فصل 1 شروع میکنید. اول درس رو کامل میخونید. بعد تست 1 رو میخونید و جواب تست رو میدید. اگر حل کردنی هست حتما باید حل کنید (حتی شده ذهنی) و جواب رو پیدا کنید. بعد جواب کتاب رو با جواب خودتون مقایسه میکنید و روش کتاب رو به دقت میخونید. بعضا روش کتاب بهتر از روش شما, عین روش شما و یا بدتر از روش شماست. در جایی که روش کتاب بهتره باید روش کتاب رو هم یاد بگیرید. اگر تست رو غلط زده بودید حتما کنارش علامت x قرار بدید. اگر تست رو درست زدید سفید بذارید. اگر تست رو کاملا بلد هستید و امکان نداره که در آینده اشتباه کنید (مثلا جواب 2*2 تا چند میشه) روی شماره تست یه خط بزنید.

بعد وارد تست 2 میشید و به همین ترتیب تا آخرین تست اون فصل عمل میکنید. (دقت کنید که 30 تا تست رو پشت سر هم نمیزنید بعد جواب ها رو چک کنید. همون تست 1 رو که زدید جوابشو هم تست میکنید) برای فردا فصل بعد رو میخونید و همینطور تا آخر. معمولا کتاب تست ها 6-12 فصل دارند. یعنی در عرض کمتر از 2 هفته میشه همشونو خوند اما مرور خیلی مهمتره. وقتی به آخر کتاب رسیدید, تست هایی که ضربدر زدید رو حتما باید دوباره حل کنید. تست هایی که سفید گذاشتید رو اگر وقت دارید دوباره حل کنید (معمولا وقت دارید).

بعد از اینکه به انتهای کتاب رسیدید, برای مرور ابتدا درس رو مرور میکنید و بعد وارد تست ها میشید. در مرور اگر تستی که ضربدر داره رو غلط حل کردید میشه, یه ضربدر دیگه میزنید. (میشه 2 تا ضربدر) اگر درست حل کردید, هیچ کاری نمیکنید (حتی اگر فکر میکنید دیگه مثل دودوتا چهارتا بتونید همیشه درست جواب بدید حق ندارید که تست رو خط بزنید.) در صورتی که یه تست سفید رو غلط جواب دادید, یه ضربدر کنارش میزنید. اگر تست های سفید رو درست جواب دادید باز مثل قبل 2 حالت میشه, یا مثل دو دو تا دیگه بلد هستید که روش خط میزنید, یا فکر میکنید که هنوز ممکنه در آینده اونو اشتباه کنید که سفید نگهش میدارید.

در هر مرور بعدی بسیاری از تست ها خط میخورند و سرعت مرور شما چندین برابر خواهد شد. من خودم 4 بار بیشتر مرور نکردم و بار چهارم هر کتاب رو در کمتر از یک ساعت میخوندم. در ضمن هر کتاب رو هم مجزا خوندم. یعنی اول کتاب 1 رو تموم کردم, بعد کتاب 2 و بعد ...

آخر سر, خود تست های سه و چهار ضربدری رو عینا با جوابشون حفظ کنید, (تعدادشون خیلی خیلی کمه, بنابراین نگرانی نداره.) به این امید که اگر این تست عینا توی کنکور آمد بتونید جواب بدید.

نکته بسیار بسیار مهم: برای استفاده از این تکنیک نمیشه بیشتر از یک کتاب رو توی یه زمینه خوند. مثلا برای تست های درس شیمی 1, حق ندارید که دو تا کتاب تست شیمی 1 بخونید (به این امید که شاید این 2 تا مکمل بشند) شما باید یک کتاب رو که بهتر هست انتخاب کنید و همونو 4 بار بخونید (نه اینکه چهار تا کتاب مختلف بخونید)
نکته مهم دیگه: اگر زمان برای خواندن یک کتاب کافی نیست, باید فصل های مهم رو انتخاب کنید و همونا رو چند بار بخونید و نه اینکه یه کتاب رو فقط بار بخونید. کلا تاکید بر یادگیری کامل یک مطلب تا یادگیری ناقص مطالب بیشتر است.

این روش رو من عینا برای کنکور ارشد استفاده کردم و رتبه ام زیر 10 شد. رتبه کنکور لیسانسم خوب نشد چونکه این روش رو اون آخرا اختراع کردم و نرسیدم ازش استفاده کنم.

تکنیک استاد برای حفظ کردن درس ها

مقدمه

راهنمایی که بودیم یه مدرسه خوبی میرفتیم که مدیر بسیار فهمیده ای داشت. خدا هر جا که هست و میره خیر دنیا و آخرت رو بهش بده. من ثلث اول راهنمایی معدلم خوب بود و کلا جو مدرسه هم رقابتی بود. یعنی 4 تا کلاس بودیم و توی هر کلاس دو سه نفر دانش آموز خیلی خوب بودیم که معدلمامون همیشه با هم رقابت داشت و خیلی مهم شده بود که کدوم کلاس بهترین معدل ها رو میگیره. مدیر فهمیده ای که میگم وقتی دید که رقابت بین ما چند نفر توی این کلاس ها شده یه برنامه ای ریخت به اسم "رشد معدل" اینطوری که به ازای هر رشد معدل امتیاز میدادن و بر اساس امتیاز جایزه میدادن. یه کمدی هم گذاشته بودن به اسم کمد جوایز که روی هر جایزه امتیاز لازم رو زده بودن. من معدلم 19.67 بود و برای گرفتن جایزه باید میبردمش بالاتر! این شد که تکنیک استاد رو اختراع کردم.


شرح تکنیک

تکنیک استاد خیلی ساده هست. اینطوریه که بعد از خوندن هر واحد درس باید همه واحدهای قبلی به ترتیب از اول مرور بشه. واحد درسی کوچکترین واحد درسی ای است که یه نفر میتونه به طور پیوسته بخونه و یاد بگیره. این میتونه چند صفحه کتاب باشه, یا یک درس کتاب یا ... بهترین حالت اما یک درس کتاب هست. مهم اینه که توی واحد درسی مطلب نصفه نباشه. یعنی نمیشه که شما بگید من 2 صفحه کتاب میخونم و آخر صفحه دو مطلب ناقص باشه.

مثال شما میخواهید کتاب درسی بخونید: درس اول رو امروز میخونید. فردا از اول درس اول میخونید + درس دوم. پس فردا از اول درس اول میخونید و درس دوم و بعد درس سوم. و الی آخر.


چند تا اشکال + جواب

هر بار که این تکنیک رو برای کسی توضیح میدادم چند تا اشکال ممکنه که به تکنیک استاد میگرفتن که در زیر مینویسم و جواب میدم.

1- شما درس اول رو بیشتر از همه میخونید و قاعدتا بهتر یاد میگیرید ولی درس آخر کمتر خونده میشه و کمتر یاد گرفته میشه. جواب اینه که روز آخر رو در نظر بگیرید. درس اول چون از زمان بسیار طولانی تری خوانده شده, احتمال فراموشی بیشتری داره بنابراین عاقلانه است که مرور بشه, در حالی که درس آخر در انتها خوانده شده و چون جدیدا خونده شده بنابراین در ذهن مونده. البته مشخصا باید چندین روز بعد از اتمام کتاب روند ادامه پیدا کنه که درس آخر هم کاملا تثبیت بشه.

2- کلی وقت تلف میشه که درس اول تکراری بخونید. نه اینطوری نیست. واقعیتش اینه مرور مجدد هر درس در طی زمان زمان کمتر و کمتری میگیره. مثلا ممکنه درس اول رو روز اول 1 ساعته بخونید و روز دهم در کمتر از 5 دقیقه بخونید.

3- این که همون لایتنره! نه نیست! اول اینکه من راهنمایی که بودم نمیدونستم لایتنر چی هست. دوم اینکه دقت کنید توی لایتنر همه چیز در حد fact ریز میشه, در حالی که واحدهای درسی تکنیک استاد معمولا بزرگتر هستند (اگرچه میتونن در حد fact هم کوچیک باشند مثل 1 لغت زبان) و سوم اینکه شما توی لایتنر نیاز به یه جایی برای مدیریت زمان کارت ها دارید و جایی که چیزی رو اشتباه بفهمید برمیگرده به اول, در حالیکه در تکنیک استاد همیشه همه چیزهایی که بلد هستید و نیستید رو باید مرور کنید و نیازی به کارت درست کردن و مدیریت زمان کارت ها هم نداره.


توجه: برای کنکور لطفا پست بعدی رو مطالعه کنید.


این تکنیک توی راهنمایی باعث شد که ثلث دوم معدلم 20 بشه. من بیشترین رشدی رو که میشد داشته باشم رو بدست آوردم ولی امتیازم از خیلی ها کمتر شد. بعضی ها از معدل 14 به 17 رسیدن و کلی جایزه بردن. یادمه که یه چراغ مطالعه بود که همه اونو میخواستن و دو هزار امتیاز داشت. آخرشم اون به من نرسید اما حداقلش این بود که این تکنیک رو اختراع کردم.


متوسط هزینه اپلای دانشگاه ها 1390

1- هزینه ریپورت تافل = 17 دلار
2- هزینه ریپورت GRE = 23 دلار (برای امریکا و کانادا)
3- هزینه اپلیکیشن فی: متوسط 90 دلار (امریکا و استرالیا و کانادا) اروپا رایگان
4- هزینه ترجمه ریزنمرات و مدارک: هر سری حدود 35 هزار تومن (بسته به تعداد مدارک و مراحل و تعداد درخواست ترجمه) (برای استرالیا ظاهرا شرکت های معتبر میتونن با یه سری زیر نمره برای 8 تا دانشگاه بفرستن.)
5- هزینه ارسال مدارک: پست ایران 10 هزار تومن, پست خارجی دانشگاه آزاد حدود 30 هزار تومن, پست خارجی دانشگاه های دولتی تهران حدود 30 هزار تومن, پست خارجی DHL و TNT بین 50 تا 80 هزار تومن (بسته به کشور و ...)


حالا امروز دلار اسکناسی شد 1500 خودتون دیگه ببینید که چه وضعیتی میشه دانشگاه ها. یعنی هر دانشگاه امریکا متوسط 130 دلار بخواد میشه حدود 200 هزار تومن. پست و ... هم اضافه بشه میشه حدود 270 هزار تومن.

سفر شیراز هم تموم شد

با اینکه برای استراحت رفته بودم اما نتونستم درست استراحت هم کنم. دو سه روز اول که هر روز برای عزاداری ها رفتم. کلا خیلی خلوت بود و البته از این بابت هم بد نبود چون که من خودم اعصاب جاهای شلوغ رو ندارم. روز پنجشنبه هم طبق قرار رفتم پیش استادی که گفته بودم.

خب متاسفانه برخلاف انتظار صحبت های ما خیلی هم کمک کننده نبود. علتش هم این بود که این آقا از لیسانس رفته بود و بنابراین اصلا مشکلات ما رو برای ادمیشن نداشت.


به طور کلی نکات مهمی که صحبت کردیم این بود:


1- دانشگاه Austin اساتیدش خیلی مغرور هستن و سخته ازش پذیرش گرفت. (من که پشیمون شدم براش اپلای کنم)

2- وضع اقتصادی دانشگاه های کانادا الان بهتر از امریکاست.

3- پذیرش از دانشگاه هایی مثل سن دیگو خیلی سخته چون بعضا باید با بچه های المپیادی ایران رقابت کرد.

4- نمره 400 وربال برای ایرانی ها کم نیست. اساتید اونجا ترجیح میدن یه ایرانی با نمره وربال 400 باشه تا یه چینی با نمره وربال 800.

5- مقاله خیلی مهمه برای دانشگاه هایی مثل سن دیگو و کسانی که مقاله مخصوصا توی ژورنال های مهم دارند رو جداگانه بررسی میکنند.

6- SoP نباید حاشیه داشته باشه و کلا باید توانایی های فرد رو نشون بده + اینکه اهداف توش دقیق تعریف شده باشن.

7- برای کسانی که شغل آکادمیک جای بالا نمیخوان اصلا درس خوندن توی برکلی و استنفورد ارزشی نداره. اینجور افراد بهتره از رنک های متوسط اما توی ایالت هایی که کار زیاد توش هست داشت مثل کالیفرنیا, نیویورک, تگزاس, نیوجرسی, واشنگتن, ایلینوی و ... شغل های تحقیقی خارج از دانشگاه توی این ایالت ها گیر میاد.

8- فوق لیسانس از دانشگاه های اونجا خیلی سکوی خوبیه برای دکترا. به من میگفت اگر میتونی برو دوباره فوقت رو از یه دانشگاه متوسط اونجا بگیر, اینطوری خیلی راحتتر میتونی دکترا رو سن دیگو قبول شی. (البته من نمیتونم چون هم سربازی دارم و هم پول ندارم!)

9- بعضی اساتید اونجا اصلا آدمای درستی نیستن و وقتی میبینن که دانشجویی خودش پول نداره اذیتش میکنن. میگفت که تا چند سال پیش حتی استادایی بودن که دانشجوشونو مجبور میکردن ماشینشو هم بشوره. البته الان توی دانشگاه سن دیگو یه قانون گذاشتن که اساتید دیگه حق ندارن کاری به جز کارهای دانشجویی از دانشجوشون بخوان اما توی بعضی دانشگاه ها هنوزم استادا هر کاری دوست دارن با دانشجوشون میکنن.

10- کلا اعتقاد داشت که دکترا یعنی بردگی تحقیقی. (البته منم باهاش موافقم)


تقریبا همه چیزهایی که گفتیم در همین چیزا خلاصه میشد و البته میشه فهمید که خیلی هم مهم نبودند, چون من تقریبا همه اینا رو میدونستم.

جواب GRE مهر آمد

امروز 2 دسامبر هست و قرار بود جواب GRE سی مهر بیاد که آمد.

نمره های من که اصلا خوب نشده. مخصوصا وربال فکر میکنم که اصلا حقم نبود که همچین نمره کمی بگیرم.


رایتینگ : 3.5

وربال: 148 = 420

ریاضی: 157 = 730

جمع: 305 = 1150


اینم لینک تبدیل نمرات جی آر ای قدیمی به جدید:

http://www.ets.org/s/gre/pdf/concordance_information.pdf


خب به نظرم نسبت به زحمتی که کشیده بودم خیلی کمتر شدم. یعنی ریاضی رو انتظار داشتم اینقدر کم بشم اما وربال اصلا یک درصد هم فکر نمیکردم که زیر 450 بشم. چند سری بیگ بوک سال های قبل رو که میزدم زیر 500 اصلا نمیشدم. متاسفانه وربال امتحان آبان رو از اینم بدتر دادم. فکر میکردم که امسال بتونم دیگه 1300 به بالا بشم اما متاسفانه نشد که بشه. دیشب برای USC فرستادم اما بعید میدونم با این نمره بهم پذیرش بدن. فکر کنم بعضی دانشگاه ها مثل UTAustin رو باید از لیستم حذف کنم.