امروز جی آر ای آبان آمد. خوب خیلی خوشحالم که نمره ام خوب شده.
وربال: 147 = 410
ریاضی: 164 = 790
رایتینگ: 4
مجموع = 1200 که برای بچه های ایرانی خوب هست.
همونطوری که انتظار داشتم ریاضی ام بهتر شده و وربالم کمتر شده (البته فقط 1 نمره که فکر نکنم خیلی مهم باشه) رایتینگ هم که دیگه فکر نکنم بتونم از این بهتر شم. برای بچه های ایرانی هم این نمره خیلی خوبیه.
توی سایت اپلای ابراد نوشته: "شما
با کسب مجموع 1200 حتی در 10 دانشگاه اول آمریکا نیز شانس دارید." البته
این حرف قدیمی شده اما حداقلش اینه که برای رنک های 50 به اینور قطع به
یقین شانس دارم.
دستاورد مهم
امروز قطع به یقین میگم که بچه هایی که میخوان برای امریکا اپلای کنن حتما هر 2 تا جی آر ای مهر و آبان رو بدن. هیچ ضرر نمیکنید.
این همه صفحه های استادا رو گشتم بالاخره یه استاد توی کانادا پیدا شد که صفحه اش همون چیزی بود که فکر میکردم.
قشنگ یه قسمت گذاشته برای دانشجو ها
قشنگ نوشته که چند تا جای خالی داره
قشنگ نوشته که چه تعهداتی به دانشجوهاش داره
قشنگ نوشته که چه انتظاری از دانشجوهاش داره
قشنگ نوشته که براش چطوری ایمیل بزنی
قشنگ موارد استثنا و... رو هم لحاظ کرده
خدا خیر دنیا و آخر بده به این جور استادا. اگر ایمیل رو هم جواب بده دیگه "بهتر از این نبود بین استادان". کاشکی فقط این استاده توی امریکا بود.
خدا هدایت کنه استادایی که توی سایتشون نوشتن جا داریم و ایمیل بزنید و ایمیل میزنی و حتی ارزش قائل نمیشن که جواب بدن.
مقدمه
راهنمایی که بودیم یه مدرسه خوبی میرفتیم که مدیر بسیار فهمیده ای داشت. خدا هر جا که هست و میره خیر دنیا و آخرت رو بهش بده. من ثلث اول راهنمایی معدلم خوب بود و کلا جو مدرسه هم رقابتی بود. یعنی 4 تا کلاس بودیم و توی هر کلاس دو سه نفر دانش آموز خیلی خوب بودیم که معدلمامون همیشه با هم رقابت داشت و خیلی مهم شده بود که کدوم کلاس بهترین معدل ها رو میگیره. مدیر فهمیده ای که میگم وقتی دید که رقابت بین ما چند نفر توی این کلاس ها شده یه برنامه ای ریخت به اسم "رشد معدل" اینطوری که به ازای هر رشد معدل امتیاز میدادن و بر اساس امتیاز جایزه میدادن. یه کمدی هم گذاشته بودن به اسم کمد جوایز که روی هر جایزه امتیاز لازم رو زده بودن. من معدلم 19.67 بود و برای گرفتن جایزه باید میبردمش بالاتر! این شد که تکنیک استاد رو اختراع کردم.
شرح تکنیک
تکنیک استاد خیلی ساده هست. اینطوریه که بعد از خوندن هر واحد درس باید همه واحدهای قبلی به ترتیب از اول مرور بشه. واحد درسی کوچکترین واحد درسی ای است که یه نفر میتونه به طور پیوسته بخونه و یاد بگیره. این میتونه چند صفحه کتاب باشه, یا یک درس کتاب یا ... بهترین حالت اما یک درس کتاب هست. مهم اینه که توی واحد درسی مطلب نصفه نباشه. یعنی نمیشه که شما بگید من 2 صفحه کتاب میخونم و آخر صفحه دو مطلب ناقص باشه.
مثال شما میخواهید کتاب درسی بخونید: درس اول رو امروز میخونید. فردا از اول درس اول میخونید + درس دوم. پس فردا از اول درس اول میخونید و درس دوم و بعد درس سوم. و الی آخر.
چند تا اشکال + جواب
هر بار که این تکنیک رو برای کسی توضیح میدادم چند تا اشکال ممکنه که به تکنیک استاد میگرفتن که در زیر مینویسم و جواب میدم.
1- شما درس اول رو بیشتر از همه میخونید و قاعدتا بهتر یاد میگیرید ولی درس آخر کمتر خونده میشه و کمتر یاد گرفته میشه. جواب اینه که روز آخر رو در نظر بگیرید. درس اول چون از زمان بسیار طولانی تری خوانده شده, احتمال فراموشی بیشتری داره بنابراین عاقلانه است که مرور بشه, در حالی که درس آخر در انتها خوانده شده و چون جدیدا خونده شده بنابراین در ذهن مونده. البته مشخصا باید چندین روز بعد از اتمام کتاب روند ادامه پیدا کنه که درس آخر هم کاملا تثبیت بشه.
2- کلی وقت تلف میشه که درس اول تکراری بخونید. نه اینطوری نیست. واقعیتش اینه مرور مجدد هر درس در طی زمان زمان کمتر و کمتری میگیره. مثلا ممکنه درس اول رو روز اول 1 ساعته بخونید و روز دهم در کمتر از 5 دقیقه بخونید.
3- این که همون لایتنره! نه نیست! اول اینکه من راهنمایی که بودم نمیدونستم لایتنر چی هست. دوم اینکه دقت کنید توی لایتنر همه چیز در حد fact ریز میشه, در حالی که واحدهای درسی تکنیک استاد معمولا بزرگتر هستند (اگرچه میتونن در حد fact هم کوچیک باشند مثل 1 لغت زبان) و سوم اینکه شما توی لایتنر نیاز به یه جایی برای مدیریت زمان کارت ها دارید و جایی که چیزی رو اشتباه بفهمید برمیگرده به اول, در حالیکه در تکنیک استاد همیشه همه چیزهایی که بلد هستید و نیستید رو باید مرور کنید و نیازی به کارت درست کردن و مدیریت زمان کارت ها هم نداره.
توجه: برای کنکور لطفا پست بعدی رو مطالعه کنید.
این تکنیک توی راهنمایی باعث شد که ثلث دوم معدلم 20 بشه. من بیشترین رشدی رو که میشد داشته باشم رو بدست آوردم ولی امتیازم از خیلی ها کمتر شد. بعضی ها از معدل 14 به 17 رسیدن و کلی جایزه بردن. یادمه که یه چراغ مطالعه بود که همه اونو میخواستن و دو هزار امتیاز داشت. آخرشم اون به من نرسید اما حداقلش این بود که این تکنیک رو اختراع کردم.
این دو روز واقعا عصبی بودم. نمیدونم چرا اما اصلا نمیتونستم خوب فکر کنم. ددلاین دانشگاه ها یکی یکی داره میگذره اما من هنوز نتونستم در موردشون تصمیم بگیرم. از طرفی گرونی دلار هم خودش مزید علت شده. چون من پولم برای اپلای ها هم محدوده و نمیتونم هر چقدر خواستم بدم. این استادام هم که هنوزم ریکام ها رو پر نکردن, بنده خدا ها هم حق دارن آخه این https خیلی کند شده و کلا به هم ریخته.
مدارک دانشگاهی که فرستاده بودم تازه امروز رسیده. با اختلاف ساعت ما با پست DHL حدود 8 روز طول کشیده. خدا بخیر کنه آخر و عاقبت ما رو. این دانشگاه های نادون هم که نمیدونن ما چه وضعی داریم. بهشون ایمیل زدم که بابا ما اینجا مشکل داریم, یه تمپلیت جواب دادن که مدارکی که بعد از ددلاین برسه رو معلوم نیست که بیاریم توی پروسه اتون.
ترجمه هم به اندازه کافی نگرفتم, فردا یه سری بزنم ببینم ترجمه خونه ای(خودم فارسی اش کردم!) باز هست کارهای اونم انجام بدم.
این شعری که برای تیلور هم که گفته بودم یه 2-3 بیتش مونده که هنوز وقت نکردم تکمیلش کنم.
یه دو جا هم قول دادم که توی کارهاشون کمکشون کنم که هنوز نرسیدم. کارهای فارغ التحصیلی هم که هنوز به فرم امضاها هم نرسیدم. خدا میدونه کی تموم بشه. مقاله هام هم که مونده. قراره تا شنبه هم یه کاری رو آماده کنم صبح برم ارائه بدم. خوشبختانه کارهای سنگین شرکت رو تموم کردم و الان یه کم کار شرکت سبک شده.
تیلور خدا از سرت نگذره, این همه دردسر درست کردی برام. مثل بچه آدم میرفتم سربازی بعدشم مامان اینا دست یه زهرا خانمی مریم خانمی چیزی رو میذاشتن توی دستم رو میرفتم سر خونه زندگیما. ببین 2 ساله علافم که یه جا پذیرش بگیرم بیایم اونجا پیشت. اون آخرش معلوم نیست اصلا بذاری بیام پیشت یا نه. امسالم که باید فکر اروپا و کانادا هم باشم که اگر امریکا نشد برم اونجا بازم به خاطر تو اصلا دست و دلم نمیره اونجاها اپلای کنم. هی میگم آخه برم آلمان یا کانادا چکار کنم؟ تصمیم گرفتم که دانشگاه Nashville رو هم اپلای کنم. خدا رو چه دیدی, شاید اصلا آمدم شهرتون!